فروغ بزرگ ترین ترفند دروغ و فریب فرقه رجوی – قسمت دوم

آن شب لعنتی چهارعامل رفتاری،افکار،عواطف واطلاعات نیروها با ساده سازی عملیات درکنترل رجوی درآمد.
شیاد درآمد روزهای کوتاه مانده به عملیات صرف آماده سازی سلاح ها وآموزش نظامی نیروهای جدید که که از کشورهای اروپایی به اشرف اعزام شده بودند گذشت درمورد این بخت برگشتگان اوج ساده لوحی وخوش باوری از یک طرف ومنتهای دجالیت وفریبکاری ودروغ گویی رجوی که درپیچده ترین شکل آن افراد را بدام انداخته بود از طرف دیگرخود را نشان داد.
دو روز مانده به شروع عملیات در قرارگاه اشرف شاهد حضور نفراتی بودیم که سالیان در کشورهای اروپایی و کانادا و امریکا زندگی می کردند. انسان هایی بغایت صادق و زود باور! خیلی از آنها فارسی را شکسته صحبت می کردند. تاکنون سلاح وتجهیزات نظامی ندیده بودند. گرمای هوای مرداد ماه اشرف کلافه شان کرده بود. وقتی جهت استقرار به آسایشگاهها آمدند هرکدام با خود ساک های بزرگ مملواز سوغاتی های مختلف برای اقوام وبخصوص کودکان بهمراه داشتند. پای صحبت آنها که می نشستیم اعتقاد عجیبی به پیروزی عملیات وفتح ایران داشتند. می گفتند که به ما گفته شده که سربازان ایران همه از مرزها فرار کرده اند وما بدون هیچ مقاومتی به ایران می رویم. مردم شهرهای مرزی برای پیوستن به ما لحظه شماری میکنند.آنها حتی می گفتند پاسپورت های جدید شما برای بازگشت با مهردولت جمهوری دمکراتیک اسلامی تعویض میگردد. رجوی برای جذب آنها تمامی شیوه های شیادی را درهم نوردیده بود.
درنشست توجیهی هم رجوی چنان برای نیروهای شرکت کننده پیروزی را سهل گرفته بود که خیلی از نیروها خیال میکردند به یک پیک نیک می روند بدون هوشیاری وآمادگی وحتی بستن طاقمه و دردست داشتن سلاح.
این چنین تراژدی دروغ جاویدان رقم خورد.رجوی خائن که با پذیرش آتش بس از طرف ایران تمامی رشته هایی که با عنوان تحلیل های پوشالی از روند جنگ و موقعیت سیاسی و نظامی رژیم ایران را پنبه شده می دید یا می بایست صادقانه به اشتباه محاسبه خود درتحلیل شرایط اعتراف میکرد ویا شیادانه راه فریب نیروها و قربانی کردن آنها را درپیش گیرد. اوهمانند تمامی رهبران خود کامه وقدرت طلب راه دوم را برگزید ونیروها را درتوهم احمقانه فتح ۴۸ساعته ایران به کام مرگ فرستاد.رهبران خود کامه همواره این چنین عملکردهایی از خود بروز میدهند زیرا آنها سالیان سعی کرده اند خود را دراذهان نیروها همانند خدا مطلق وعاری از هرگونه خطا جلوه دهند. روزهای ۳ تا ۸ مرداد ۶۷ دردشت های حسن آباد،تنگه چهار زبروپاطاق سیاه ترین سرنوشت برای اعضای ساده لوح وخوش باوررقم خورد. آنها با جهنمی از آتش از زمین وهوا مواجه شدند.جسدهای سوخته که روی زمین پراکنده بودند ومجروحینی که آب طلب میکردند وصحنه فرار فرماندهان و آوارگی واسارت دیگرنیروها که تلاش می کردند از صحنه جان سالم بدر برند وکوله های متلاشی شده سوغاتی های بچه های اعزام شده از خارج برای کودکان فامیل درایران بعد از سالیان عمق فریب ونیرنگ رجوی را بنمایش می گذاشت این اعضای نگون بخت قبل از مرگشان درچمبره فریب رجوی گرفتارآمده بودند گویی تاریخ یک باردیگرتکرارشده بود.
کشتار جمعی اوگاندا، خودکشی های دروازه بهشت، توسعه وتغییراستراتژی امپراطوری کشیش سان میونگ مون، کشتارگازهای سمی توسط فرقه اومشیرینکو، بمب گذاری های خاورمیانه…درادامه آن ۱۱ستامبر۲۰۰۱ درامریکا و دردوران حاضرشکل گیری القائده و داعش…همگی ادامه و درامتداد همان شیوه فریب ونیرنگ ومتدهای پیچیده مغزشویی اعضاست که رجوی درعملیات موسوم به فروغ بکارگرفت…طلاقهای اجباری،افزایش سرکوب اعضا واجبارآنها به ماندن درمناسبات فرقه ای…و اعزام نیروهای معترض به زندانها و اردوگاهای مرگ صدام و بالاخره انتقال به آلبانی وتلاش هرچه بیشتربرای اسارت نیروها بخش های دیگری از راه طی نشده فرقه رجوی است خوشبختانه شرایط برای گسستن حصارهای ذهنی فرقه رجوی بیش از هر زمان فراهم شده است افزایش موج فرار وجدایی اعضا درمدت اخیر بخوبی این را اثبات میکند….
علی اکرامی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا