اگر محمد حنیف و سایر بنیانگذاران سازمان امروز در میان ما بودند، حتما این سئوالات را از مسعود رجوی، رهبر معلول شده فراری می پرسیدند:
آقای مسعود رجوی! در کجای تاریخ وبا بهره گیری از کدام آموزه انقلابی، با زور، اجبار، توهین، تحقیر، زندان و طلاق اجباری و…” انقلابی” و” مبارز” ساختند؟
آقای مسعود رجوی! می شود بگوئی که از کدام دنده کج تاریخ بلند شدی، ای موج سوار بد ذات؟
بیش از نیم قرن، از بنیانگذاری سازمان مجاهدین می گذرد و مسعود رجوی نزدیک 45 سال است که رهبربلا منازع آنست! اما حتی یک گام در این مسیر به جلو حرکت نکرده است!
مختصات امروز سازمان مجاهدین خلق، بسیار واضح تر از آنست که سازمان بتواند آنرا مخفی سازد!
ادعاها و دستاویزهای غیر واقعی سران فرقه رجوی، در آلبانی و حتی فرانسه، به حدی مجعول وپوشالی است که مگر چهار تا مثل خودشان، تائید کننده داشته باشد!
با توجه به وضعیت کنونی سازمان و تحولاتی که پس از سقوط رژیم صدام و اخراج ازعراق و در سایر کشورها در قبال آنها به وجود آمده است، توان عملیاتی و قابلیت ها و پتانسیل های این سازمان را می توان در شرایط کنونی به صورت زیر مورد بررسی قرار داد:
1. توانایی عملیات نظامی:
– در سال 2002، ارتش اسارت بخش رجوی در عراق به انحلال کامل کشیده شد و اکثر نیروهای نظامی سازمان، از می 2003 خلع سلاح شده و از 30 آگوست 2008 در قرارگاه اشرف در محاصره ارتش عراق قرار گرفتند وبعد از لیبرتی و اخراج کامل از عراق، اکنون در آلبانی حضور دارند و به هیچ وجه توانایی انجام عملیات نظامی علیه ایران را ندارند.
– هم اکنون در حدود 1900 نفر در آلبانی مستقر هستند که در حدود 800 نفر از آنان زن هستند. سن متوسط این اعضا 55 سال است و تعداد قابل توجهی از آنان از مرز 60 سالگی گذشته اند که توان عملیات نظامی ندارند!
– بر اساس گزارش دیده بان حقوق بشر و سایر نهادهای بین المللی مانند صلیب سرخ، اعضای سازمان در معرض فشارهای روانی بسیار قرار داشته و در انزوا نگه داشته شده اند. تعداد بسیاری از اعضای سازمان قصد جدایی از آن را داشته اند، چنانچه بر اساس گزارش موسسه” رَند” 70 درصد ساکنان آلبانی به رغم میل خود در تیرانا هستند و منتظر ایجاد فرصت مناسب می باشند،تا آنجا را ترک کنند. لذا آنان دیگر توان و انگیزه لازم برای انجام عملیات نظامی را ندارند.
– اگر چه سازمان مجاهدین خلق در شرایط کنونی توانایی سازمان دهی و انجام عملیات نظامی علیه ایران را ندارد، اما بر اساس شواهد موجود درباره ارتباطات سیاسی – اطلاعاتی آن با آمریکا واسرائیل و عربستان و…، احتمال امکان حفظ ساختار نظامی سازمان در تشکیلات وجود دارد.
2. توانایی های سیاسی – تبلیغاتی:
– سازمان، فعالیت های سیاسی خود را از طریق شورای ملی مقاومت در اروپا و آمریکا پیگیری می کنند. آنان با تأسیس دفاتر ظاهراً مستقل و متعدد در کشورهای اروپایی و آمریکا، با رشوه های مالی، حمایت های سیاسی بعضی دولت ها، نمایندگان و برخی از محافل و گروه ها را در این کشورها به دست می آورند.
– سازمان مجاهدین خلق با استفاده از دفاتر خود در کشورهای غربی، فعالیت های تبلیغاتی را علیه جمهوری اسلامی ایران در قالب برپایی گردهمایی، راهپیمایی و تجمعات انجام می دهد. آنها بودجه مالی حضور نفرات در این تجمعات را پرداخت می کنند. چنانکه در یکی از تظاهرات های نمایشی آنان در پاریس، ده ها دانشجوی لهستانی با بودجه مالی سازمان به عنوان تفریح به پاریس رفته و در تظاهرات حضور داشتند!
– یکی دیگر از فعالیت های سیاسی – تبلیغاتی سازمان مجاهدین خلق، لابی های پارلمانی آن در جلب نظر برخی از نمایندگان مجالس کشورهای اروپایی و آمریکا است. مهم ترین مسئله در مورد قدرت لابی های پارلمانی سازمان، بزرگ نمایی حمایت های نمایندگان اروپایی و آمریکایی، دروغ پردازی های آنان در این زمینه و حتی جعل امضای برخی از آنان است.
این استراتژی سازمان پس از آنکه نماینده و معاون کمیته روابط خارجی پارلمان اروپا، بارونز نیکلسون، مدارکی را در مورد جعل امضای تعدادی از نمایندگان توسط سازمان مجاهدین خلق به بخش مبارزه با کلاهبرداری در پلیس انگلیس تحویل داد، به استراتژی ارائه اعداد و آمارهای بدون نام و امضا در مورد حمایت شخصیت های سیاسی از آنها تغییر پیدا کرده است. لذا سازمان همواره در تبلیغات دروغین خود بر آمارهای کلی از حمایت از سازمان مانند بیانیه 700 عضو پارلمان اروپا، صدها سیاستمدار استرالیایی و اکثریت پارلمان بریتانیا، 320 نماینده ایتالیا و… تأکید می کند!
– با وجود این، سازمان مجاهدین به رغم سیاست های تبلیغاتی کذائی در خارج از کشور، هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارد. مردم ایران،” اعضای سازمان” را در بهترین حالت موجوداتی تروریست یا فریب خورده می دانند!
3. توانایی های مالی:
– علاوه بر حمایت های مالی گسترده رژیم صدام در گذشته و برخی دولت های منطقه ای و غربی، بخشی از حمایت های مالی با شیوه های گوناگون و از طریق بخش مالی – اجتماعی و تأسیس انجمن های پوششی خیریه در کشورهای غربی و سوء استفاده از کودکان تهیه می شد. بنابراین، سازمان تحت پوشش بنیادهای خیریه، مجوز فعالیت مالی – اجتماعی برای جمع آوری کمک های بنیادهای آوارگان یا پناهندگان، زنان، کودکان و جنگ زدگان را در کشورهای اروپایی به دست می آورد.
– تعداد اعضای بسیاری از انجمن های خیریه وابسته به سازمان، یک یا دو عضو است و اکثر این انجمنها وجود خارجی نداشته و تنها یک نفر از مسئولین سازمان در خارج از کشور، سرپرستی آن را بر عهده دارد.
– فعالیت های بسیاری از این انجمن ها پس از کلاهبرداری ها و اخاذی های شدید مالی توسط دادستانیهای محل، تحت تعقیق و پیگرد قرار گرفته و پس از شکایت از انجمن ایران اید در انگلستان یا انجمن کمک به ایران در آلمان، فعالیت های این انجمن ها با مشکل جدی مواجه شده است. در این زمینه، یکی از علل اعلام شده حمله وسیع پلیس فرانسه به مقر سازمان در پاریس در سال 2003 و دستگیری مریم رجوی، اتهام پولشویی و صرف هزینه های این انجمن ها برای امور تروریستی بوده است!
– کمیسیون نظارت بر خیریه های بریتانیا تحقیقاتش را در مورد موسسه خیریه ایران اید (Iran Aid) و جمع کردن پول برای سازمان در سال 1996 شروع کرد و در سال 1997 موسسه خیریه ایران اید را منحل و حساب های آن را مسدود کرد. علاوه بر این بریتانیا در سال 2000 بر اساس قانون ضد تروریسم مصوب همان سال، سازمان مجاهدین خلق را سازمانی تروریستی اعلام کرد.
– Iran Aid یکی از انجمن های خیریه پوششی سازمان بود که در قالب فعالیت های اجتماعی، یکی از سازمان های تأمین کننده درآمدهای سازمان مجاهدین خلق محسوب می شد.
– در 21 دسامبر 2001 دادگاه عالی آلمان، بیست و پنج مرکز مجاهدین خلق را در آلمان به خاطر کلاهبرداری و سوء استفاده از بیمه های اجتماعی تعطیل کرد، زیرا میلیون ها مارک آلمان از طریق این مراکز برای خرید سلاح استفاده شده بود.
فرید