بنام خدا
برادر عزیزم این چندمین نامه ایست که برایت می نویسم ولی همچنان جوابی دریافت نمی کنم.نمی دانم شاید می بینی یا می شنوی که پدرومادرت و برادروخواهرانت چگونه ضجّه می زنند تا تو برگردی ولی تو که دلت سنگ نبود چرا بی جوابمان می گذاری وقتی رفتی 6 سالم بود والان 26 سالم اما همچنان با خاطراتت زندگی می کنم فرزندان من تو را فقط با عکس می شناسند سرخوش جان برگرد وهمه ی ما راکه چشم انتظار تو هستیم خوشحال کن.
دلم برایت پر میزند وامیدواریم که درآلبانی بمانی ولی اگر جای دیگر ببرند ما دیگر نمی توانیم جواب ضجّه های مادرت را بدهیم.
خواهرت زیبا ساعدی
\