این روزها که گروههایی از مردم ایران برای اعتراض به شرایط اقتصادی شان به خیابان ها آمدند رجوی مرحوم زنده شده و دوباره شعار ارتش آزادی را سر داده که چه نشستید ایران قیام شده و شروع کرد به دادن اطلاعیه از طرف ارتش آزادیبخش، شماره 1و2و3 و دستور آتش زدن و کشتن، واقعا مرده رجوی هم به استراتژی مسلحانه اش وفادار است و با بوی خشونت زنده می شود، اما بیچاره شورایی ها دست ساز رجوی در خارج کشور گیج و منگ شدند، مسئول شورا که مرده بود ما کم کم داشتیم عادت می کردیم مشکلاتمان را با خواهر مریم حل و فصل کنیم استراتژی جنگ نوین هم بعد از بیرون آمدن از عراق دیگر موضوعیتی ندارد مسئول شورا با استشمام بوی خشونت زنده شده و دارد چی میگه؟!!! و بیچاره تر از شورایی ها در اروپا اعضای فرقه رجوی در آلبانی می باشند که تکلیف و مسئولیت آنها با این استراتژی مسلحانه رجوی در فاصله 3000کیلومتری از ایران چیست؟! واقعاً مرده رجوی هم برای فرقه جز درد سر چیزدیگری ندارد مدتی بود که این بیچاره آلبانی نشین ها و اروپا جاخوش کرده ها از دست رجوی راحت شده بودند، واقعاً رجوی برای اعضای فرقه و شورایی ها تف سر بالایی شده که مریم رجوی نمی داند چطور از ریش فرقه پاکش کند.
اما از شوخی آکنده به طنز تلخ که بگذریم این سئوال پیش می آید، رجوی چه بر سر ایران و تاریخ آن آورده است؟! برای پاسخ به این سئوال باید در این شرایط یکبار دیگر به طور مختصر مروری داشته باشیم به عملکرد رجوی بعداز انقلاب در بهمن سال 1357 و ببینیم جایگاه رجوی و فرقه اش در ایران و حتی خارج از ایران در حال حاضر کجاست؟
سازمان مجاهدین به رهبری رجوی بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب در سال 57 مخالفت با انقلاب را شروع کرد و این در حالی بود علاوه بر آشوب ها و اغتشاشاتی که گروههای ضدانقلاب در گوشه و کنار ایران راه انداخته بودند در مهر سال 1359 صدام به نیابت از قدرت های استعماری و ارتجاع منطقه جنگ خانمانسوزی را به مردم و انقلاب نوپای ایران تحمیل کرد اما سازمان هم چنان به ایجاد تنش، بحران و درگیری در جامعه ایران ادامه داد تا اینکه در 30 خرداد سال 1360 دست به اسلحه برد و این پایه گذار سُست شدن جایگاه اجتماعی سازمان مجاهدین در بین مردم ایران شد،
رجوی وقتی بعد از 30 خرداد سال60 از ایران فرار کرد و جان خود را نجات داد به واقع همانطوریکه خودش گفته بود هر گروهی بدون ملاء اجتماعی مثل ماهی بدون آب است و خواهد مُرد. رجوی به واقع با اعلان جنگ مسلحانه در 30 خرداد 60 از ملاء اجتماعیش جدا شد و مُرد.
رجوی برای فرار از پاسخگویی به اعضایش که چرا جمهوری اسلامی را نتوانسته 6 ماهه و یکساله و… سرنگون کند در سال 64 با ترفند و تزویر و دروغ به جای ملاء اجتماعی به عنوان تکیه گاه به پیروان خود «انقلاب ایدئولوژیک» را تکیه گاه جدیدی برای ادامه مبارزه معرفی کرد و دست به بدعت خطرناکی زد که این روزها میوه های فاسد آنرا در فرقه ای شدن تشکیلات سازمان مجاهدین می بینیم.
ولی هم پیروان او و هم خود او می دانستند که این حرف یک یاوه بیش نیست. در ادامه این روند استراتژی اشتباه رجوی دست به کاری زد که ته مانده مشروعیتش را از بین برد و آن چیزی نبود جز پناه آوردن به دامن دشمن ایران و ایرانی یعنی صدام،رجوی با آمدن به عراق، سالهای سال صدام را ارباب خود قرار داد و با حمایت مالی و سیاسی و امنیتی او برای خود فرمانروایی بلامنازع در قلعه اشرف راه انداخت و هر آنچه می توانست با اعضای نگون بخت خود که در آن زندان مخوف گرفتار آمده بودند، کرد.
با سرنگونی صدام تکیه گاه رجوی از بین رفت، درست در زمانی که مجسمه صدام حسین را داشتند در بغداد پایین می کشیدند رجوی اعلام کرد بایستی خودمان را با صاحب خانه جدید (امریکا)منطبق کنیم. در حالیکه رجوی به جناح جنگ طلب امریکا دل بسته بود تا اورا دوباره در عراق جدید مسلح کند اما او از واقعیت های عراق جدید انگار آگاه نبود که دیگر بدون حافظت و پشتیبانی ارتش امریکا او یک روز هم در عراق جایی ندارد و این واقعیت وقتی امریکا عراق را ترک کرد خود را به رجوی تحمیل کرد اگر چه رجوی مذبوحانه تلاش می کرد در عراق بماند.
گذشت و گذشت تا اینکه سازمان از عراق به لطف و کمک دوستانِ آمریکایی و عربستانی به آلبانی منتقل شد. و اینجا بود که استراتژی که بر پوچ و باد هوا سوار شده و بر پایه یک تحلیل غلط از شرایط اجتماعی ایران و شرایط منطقه و البته شرایط جهانی و متکی وآویزان شدن به نیروی خارجی بنا شده بود بیشر نمایان شد.
رجوی بلافاصله بعد از ورودی به آلبانی براساس همان استراتژی آویزان شدن به بیگانه باز هم سراغ باندها قدرت و مافیایی در آلبانی رفت فرقه ای عمل کردن رجوی در آلبانی باعث تنفر مردم این کشور از آنها شده است پس می بینیم فرقه رجوی نه تنها هیچ گونه پایگاه و عنصر اجتماعی در ایران بلکه در همان کشور آلبانی هم ندارد.
فرقه رجوی تلاش می کند تا با همان سیاست پوسیده لابی گری و نخ نمای آویزان شدن از باندهای قدرت و مافیا موجود در آلبانی خط و خطوط خود را پیش ببرد اما غافل از این است که از لحاظ اجتماعی مردم آلبانی بشدت هرچه تمام تر بر علیه شان هستند آن طور که در سایت ها و شبکه های اجتماعی مشاهده شده بیانگر آن است که مردم کشور آلبانی از برخورد با مجاهدین در حد سلام و احوالپرسی هم بیزارند زیرا از مدل رفتار و کردار و حتی از طرز لباس پوشیدن آنها پی به فرقه ای بودنشان برده اند.
فرقه رجوی بطور مشخص بعد از 30 خرداد 60 که ترور و خشونت را انتخاب کردپایگاه اجتماعی خود را از دست داد و این باعث شدتا رجوی استراتژی تمنا از بیگانگان را بنا کند.
باند رجوی کوشش دارد تا به طرف حساب های خارجی خود بخصوص آمریکا بفهماند که پایگاه توده ای دارد ولی واقعا ابلهانه است که تصور کند طرف حساب هایی مثل امریکا و اروپا که خیلی خوب واقعیت های جامعه ایران و هم چنین تنفر ایرانیان چه در داخل و حتی خارج از فرقه رجوی را می دانند بدون در نظر گرفتن منافع ملی شان، خام این مدل بچه بازی های رجوی شوند. فرقه رجوی با این همه دوندگی و فعالیت سیاسی اعم از پرداخت پولهای کلان در مراسم سالیانه اش در پاریس جز افرادی از کشورهای مختلف اروپایی و آفریقایی تقریباً هیچ کس دیگری حضور ندارد.
اکنون، بازهم با وقاحت و پررویی تمام رجوی در توهم و ذوق زده گی مفرط به اصل ذاتی ایدئولوژیکی خودش که همان ترور و خشونت بر گشته و زنده شده و دستور آتش زدن و ترور به نیروهای خیالی خود در ایران می دهد تا بتواند از آب گل آلود ماهی صید کند، این در حالی است که فرقه رجوی از این تجمعات به عنوان «قیام مردم ایران» در سایت ها و شبکه های خود یاد کرده اند و همواره خود را حامی و پشتیبان مردم ایران می دانند مشکلاتی که همواره در رسانه های ایران به آن پرداخته می شود و مسئولین درصدد رفع آن نیز هستند.
باید به رجوی وطن فروش و فرقه در گل فرو رفته اش گفت زمانیکه به دامن صدام پناهنده شدی و خود را با تمام قوا تحت اختیار ارتش صدام قرار دادی نه تنها ته مانده پایگاه مردمی و اجتماعی خود را در ایران از دست دادی بلکه در همان آلبانی مردم عادی از شما بیزاری می جویند و حاضر نیستند لحظه ای تو و سران فرقه ات را تحمل کنند.
بدون شک این بار هم مردم ایران با بصیرت و هوشیاری که داشته و دارند از این روزهای سخت عبور خواهند کرد و در هیچ زمان و هیچ مکانی اجازه سوءاستفاده به هیچ کس را نخواهند داد و مثل همیشه این بار هم روسیاهی به دشمنان ایران و ایرانی خواهد ماند.
بهاری شکوفاتر از بهار پیش در انتظار ملت شجاع و شریف ایران است.
انجمن نجات خراسان رضوی