خیلی وقتها برام جالبه بدونم سازمان یا فرد انقلابی یعنی چیه؟ اصلا به کی میگن انقلابی؟
راستش تا جایی که فهمیدم معنی انقلابی در واقع یعنی کسی که حرفش با عملش یکی باشه، نه اینکه در زبانش یک چیزی بگه ولی کارش با اون در تناقض مطلق باشه.
این دقیقا داستان سازمان مجاهدین خلق و مسعود رجوی هستش که ظاهرا سر درش نوشته صداقت و فدا، ولی چه صداقتی و چه فدایی؟
سازمانی که پایه و اساسش بر مبنای طبقاتی کردن افراد باشه و به دروغ دم از جامعه بی طبقه بزنه، آیا می تونه یک سازمان انقلابی باشه؟ هرگز نمیتونه.
سازمانی که بین مسئولین و بچه های مسئولین خودش با سایرین که خود و آینده شان را به دست سازمانی سپردن که همه چیزش بر مبنای دروغ است آیا امکان داره انقلابی باشه؟
من واقعا سوالم این هستش که چرا سازمان باید رسیدگی بیش از اندازه به مسئولین و بچه های مسئولین خودش بکنه ولی یکی که کس و کاری نداره باید در پایین ترین سطح زندگی به مبارزه خودش ادامه بده؟ مگه خون اونها رنگین تر از خون این بچه ها هستش؟
این حرفها و این سوالات تمامی ندارن. اینها همه از ایدئولوژی سازمان هستش که طبقاتی هست و دروغ در این تفکر جایزه.
زنان شورای رهبری و بچه های مسئولین سازمان که اسم میلیشیا هم روی اونها گذاشتن، باید از علم روز و بهترین کامپیوتر ها بهرمند باشن، اونوقت نفرات دیگه باید از صبح تا شب زیر آفتاب ۷۵ درجه عراق بیل و کلنگ بزنن. آیا این انصاف هستش؟
حرف هم که میزدیم برایمان نشست می گذاشتن و می گفتن قیاس نکنید، قیاس حرام است، قیاس مرز سرخ است.
قبول کردم که قیاس حرام است، ولی تو چرا باعث میشی من یا دیگران به قیاس کردن بیفتیم؟ اگر عدالت را رعایت کنید و بطور واقعی عدل علی حکم فرما باشه، مگه دیگه کسی قیاس می کنه؟ هرگز نمی کنه.
وقتی علنا فرق می گذاری و افراد را حسرت بدل می کنی، پس حداقل به آنها مارک نزن که بگویی شماها حسود و رژیمی هستین، شماها زبان رژیم در داخل مناسبات پاک مجاهد خلق هستین. پاک؟ کدوم پاک؟ این چه پاکی هست که بین افرادش دنیایی از فرق و طبقه هست؟ جالب اینجاس که باید بدونید سازمان می گوید که هر گونه لایه بندی در تشکیلات یا درجه افراد فقط برای تفکیک مسئولیت میباشد و استفاده دیگری ندارد، که دروغ می گوید.
این حرف که یک شعار تو خالی بیش نیست حتی یک بار هم مهر تایید نخورده است، چون اگه می خورد این همه مخالف وجود نداشت.
بگذارید از بحث منحرف نشویم – داشتم می گفتم:
این بینش طبقاتی صرفا به کار ختم نمیشود. حتی سر موضوعات علمی و درسی هم دخیل بوده است؛ بیسواد نگه داشتن افراد، فعال نکردن آنها در کارهای جمعی و ندادن مسئولیت به فرد از این دست است.
اولین چیزی که میشود با آن کاراکتر یه فرد رو خراب کرد ندیدن پتانسیل افراد در عرصه های مختلف است.
خیلی از افراد هستن که در پایین ترین سطح سوادی هستن، و خواندن و نوشتن را خوب نمی دانن و فکری به حالشان نمی کنن ولی از اونطرف بچه های خودشون بعضا مدرک لیسانس را هم این وسط گرفتن و دنیای تخصص هستن.
خلاصه مطلب اختلاف طبقاتی در سازمانی که مدافع جامعه بی طبقه توحیدی است الان غوغا میکند و این چیزی نیست جز خودخواهی سران سازمان که فقط و فقط به فکر خودشون و بچه های خودشون هستن.
سعید داوودی – نجات یافته از فرقه رجوی در آلبانی