امید پارس ــ کانون آوا
08.07.2008
در حالی که داشتم سایتهای مختلف را بررسی میکردم، خبری خواندم راجع به مسابقات ورزشی و اینکه سازمان مجاهدین شلوغی استادیوم را به نفع خودش گزارش کرده و………..
بی اراده یاد سال 1377 افتادم که در قرارگاه اشرف به طور پنهانی بازی ایران و استرالیا را دنبال میکردیم. با هر زور ضربی که بود یک رادیو گیر آوردیم و چند نفری در حال گوش دادن گزارش بازی بودیم. ناگهان درب باز شد و برادر مسئول وارد شد و بدون هیچ مقدمه ای گفت: خجالت نمی کشید، وقاحت کارهای شما همه مرزهای انقلابی رو از بین برده. چطور جرات می کنید با وجود این همه خون، چند تا برادر مجاهد بشینید و گزارش وزارت اطلاعات رو گوش کنید؟
علی که خیلی زود عصبانی میشد گفت: از کی تا حالا تیم ملی فوتبال ایران شده وزارت اطلاعات؟
بردار مسئول که طبق معمول کم نمی آورد گفت: مگر نمیدانید که همه نفرات تیم ملی از طرف وزارت اطلاعات باید تائید شوند واگر هم کاری نکنند اجازه بازی و خروج از کشور را ندارند و……..
در حالی که به منبر رفته بود و صحبت می کرد دوباره علی میان حرف او پرید و گفت: باشه! باشه! هر چه شما می گوئید، چون من اگر یک کم دیگر سکوت کنم شما تمام بازیکنهای تیم ملی را تیر خلاص زن می کنید.
در هر حال آنروز نفهمیدیم چه شد جز اینکه متوجه شدیم مرز ایدئولوژیکی را پاره کردیم و گزارش فوتبال تیم اطلاعات، معذرت میخواهم مزدواران وزارت اطلاعات را گوش کردیم.
* * * * * * *
از ظهر سالن غیر عادی بود در حالی که آخر هفته و یا جشن خاصی نبود، متوجه شدیم که خبری شده.
بچه های فرهنگی هم در حال وصل کردن آنتن بودند و متوجه شدیم که می خواهند برنامه مستقیم پخش کنند و در کمال تعجب دیدیم که روی تابلوی اعلانات نوشتند که امروز فوتبال مستقیم ایران و آمریکا پخش می شود.
سر ساعت در سالن حاضر بودیم برادر مسئول همراه با خواهران وارد شدند و با کمال تعجب خندان و خوشحال با انبوهی بوق و پرچم به سمت بچه ها آمدند و گفتند: بچه های سازمان در فرانسه تمام استادیوم را گرفته اند و امروز می خواهند نمایش قدرت بدهند.
سالن تقریبا خالی بود و به غیر از چند نفری از ما و چند خواهر کس دیگری در سالن نبود. خواهر مسئول رو به بچه ها کرد و گفت : پس بقیه نفرات کجا هستند ؟
علی که طبق معمول زود عصبانی میشد گفت:
خواهر از اینکه نفرات نیستند تعجب نکن، از اینکه ما آمده ایم تا بازی مزدوران وزارت اصلاعات را تماشا کنیم تعجب کن!
اگر باورتان نمی شود که ما داریم اشتباه می کنیم از این برادر مسئول سوال کنید.
* * * * * * *
بازی در جریان بود ، نمی دانم درست می گویم یا نه ولی وقتی که حمید استیلی از تیم وزارت اطلاعات گل زد همه پریدند بالا و یک نفر بیشتر از همه بالا پرید، می دانم که باور نمیکنید ولی خودش بود همان برادر مسئول!
نمی دانم چرا رنگ عوض کردن توی سازمان اینقدر راحته؟
و حتی وزرات اطلاعات هم بعضی وقتها میتونه خوب باشه.