با سلام. من و فرشته به همراه حدود 100 تن از زنان سازمان در رده و لایه دوم شورای رهبری و تشکیلات سازمان مجاهدین خلق بوده ایم. این رده در سالن اجتماعات قرارگاه مرکزی سازمان توسط شخص مسعود و مریم رجوی به ما ابلاغ شد، و ما در آن زمان با اعتراضات خود به رجوی نوشتیم، با سابقه تشکیلاتی 15 سال در سازمان نباید در رده آزمایشی شورای رهبری قرار بگیریم، و به آزمایشی بودن این رده اعتراض کردیم، ولی فائزه محبت کارمسئول تشکیلات سازمان به ما گفت شما لایه دوم شورای رهبری هستید به کلمه آزمایشی توجهی نکنید.
هرچند به قول فرشته، رده ما مهم نیست مهم اینست که 30 سال در سازمان مجاهدین خلق عمر و هستی و جوانی ما به هدر رفت و به ما دروغ گفته شد. بجای آوردن آزادی برای مردم ایران خود در چنگال رجوی گرفتار شدیم و در دیکتاتوری نوین رجوی داغان شدیم و اکنون بعنوان یک شاهد عینی از این تشکیلات و سازمان با افکارعمومی بویژه نسل جوان و دوستان خود که هم اکنون و همچنان اسیر ذهنی و جسمی این تشکیلات هستند سخن می گوییم.
فرشته حدود 3 سال پیش نامه زیر را نوشته است، اکنون کتابی را به تحریر در آورده است که به تفصیل موضوعات زیر را شرح داده است، فرشته می گوید: به قولی که به خودم و خوانندگان متن زیر داده بودم وفادار ماندم تا صحبتهایی را که در سازمان با خودم داشتم یک جورهایی مطرح نمایم.”سکوت علامت رضا نیست حالا بخاطرتمام کسانیکه زندگی شان را بخاطر تحقق یک آرمان ازدست داده اند باید حرف زد، من یک شاهد عینی هستم، شاهدی که از درون یک غار رها شده است، رها شده از درون یک ماشین شستشوی مغزی، رها شده از دخمه ای که روح انسانها را در آن از پای می انداخت، تا به کی باید صبر می کردم و بخاطر پرهیز از خوردن مارک و برچسب های احتمالی به سکوت ادامه می دادم، من به مدت 30 سال عمرم را بطور حرفه ای در تشکیلات سازمان مجاهدین خلق گذراندم هر کس که بودم و هر رده ای که داشتم اصلامهم نیست، مهم اینست که من 30 سال شاهد عینی بودم”.- قسمتی از متن نامه فرشته خلج هدایتی 2015.
* اکنون ضمن خوشحالی و اشتیاق وافرم نسبت به با خبرشدن از سلامتیِ دوست عزیز و گرامی فرشته هدایتی و نیزبه ایشان تبریک و دست مریزاد می گویم که به قول خود با خوانندگانش وفا کرد و اکنون با دست پرو نوشتن کتابش مجددا به دیدارهمگان آمد.
{ فرشته: دلیل گسستن و جداشدنم را در کتابم که”شرح 30 سال وقایع اتفاقیه”هست کمابیش بیان شده است}
آرزوی بهترینها و سلامتی هرچه بیشتربرای فرشته عزیز دارم.
اکنون شما را دعوت به مطالعهِ متن کامل مصاحبه فرشته هدایتی می نمایم:
سوال: آنچه درمورد رقص رهایی گفته میشود آیا شایعه است؟
خیلی از واقعیتها را هم حکومتها می توانند بگویند و در باورهای عموم نباشد ولی متاسفانه درمورد رقص رهایی، اگرچه خودم در این رقص شرکت نداشتم ولیکن میتوانم بگم متاسفانه این میتواند واقعیت داشته باشد.
سوال: این را با چه درجه ای از یقین می گویید؟
فرشته: با توجه به تمام شواهدی که من آنجا داشتم و مناسباتی که درآنجا از نزدیک با آن مواجه بودم میتوانم بگویم یقیناً وجود داشته است.
سوال: درنشستهای جمعی که با حضور آقای رجوی وخانم رجوی تشکیل شده است یکبار خانم رجوی رو به زنانی که درنشست شرکت داشته اند می گوید:” چرا تنظیم رابطه نزدیک با مسعود نمی کنید؟ چرا رابطه نمی زنید؟”. آیا اینها می تواند واقعی نباشد.؟
فرشته: خیر. آقای همنشین شما خیلی با احتیاط دارید راجع به این موضوع صحبت می کنید. این صحبتهایی که شما می کنید یکی ازبندهای انقلاب ایدئولوژیک خانم مریم رجوی بود، که هر زنی موظف بود از این بند عبور کند و خودش را در حریم رهبر بداند.
سوال: شاید آن یک حرف معنوی بوده و رابطه هم رابطه معنوی بوده؟
فرشته: درواقع شکل بیان همین بود ولی آن چیزی که ما در ادامه ودرمحتوای رقص رهایی که من هم به نوعی درنشست های متفاوت با آن مواجه و ازنزدیک شاهد بودم نشان دهنده این بود که این محرمیت گامهای فراتری هم رفت.
سوال: حتی این هم گفته شده که تعداد زیادی از زنانی که در تشکیلات بودند به آنها گفته شده بود و آنها تشویق شدند به اینکه رحم خود را درآورند من عذرمی خواهم ازشما خیلی ببخشید از پرسشی که شد. آیا این می تواند واقعی باشد یا همه اینها شایعه است؟
فرشته: نه خیر این هم شایعه نیست. من خودم می توانم شهادت بدهم، البته اینرا در کتابم بهترتوضیح داده ام. امیدوارم کسانیکه بعدا می خوانند بتوانند بهترقضاوت بکنند. ولی داستان در آوردن رحم برای خانمها که خودم هم یکی از آنها هستم به نوعی ترکیبی ازموضوعات پزشکی وموضوعات ایدئولوژیک بود. به این مفهوم که شاید تو جامعه مثلاً ما یک بیماری کوچک زنان داشتیم می توانستیم با مراجعه به پزشک مسئله خودمان را حل کنیم ولی آنجا با ترکیب مسائل ایدئولوژیک و ربط دادن به انقلاب ایدئولوژیک اینکه زنی که رحمش را در بیاورد درنوک قله ایدئولوژیک است ما تشویق می شدیم که اینکار را انجام بدهیم.
سوال: شما چه مدت هست که در بیرون تشکیلات هستید؟
فرشته: من حدود 5 سال است.
سوال: خیلی ببخشید که این سوال را می پرسم آیا طی این مدت به پزشک مخصوص زنان اگرمراجعه کردید این موضوع را از شما شنیده است؟ آنچه خود شما فرمودید؟
فرشته: بله من چون بیمارهای مختلفی را خوشبختانه از آنجا داشتم و با خود آوردم مجبورم به پزشکان مختلف مراجعه کنم و اولین سئوال در هر مراجعه ای اینست که چه سابقه پزشکی داری؟ ومن وقتی به آنها می گویم من سیستم زنانه ام را عمل کرده ام دکترها تعجب می کنند،
می پرسند آیا شما بیماری خاصی و خطرناکی داشتی؟ که من به آنها می گویم نه و آنها خیلی برآشفته می شوند ومی گویند: پس اگربیماری جدی نداشتی چرا وچطورشده است چنین اقدامی کردی؟!”
که من واقعا توضیحی براشون نداشتم! در یکی ازهمین مراجعات وقتی من دچارحمله قلبی شدم و دوستم مرا تو بیمارستانی که دراین کشوری که هستم برد، وخانم دکترازمن همین سوال را کرد وقتی توضیح دادم که نه من بیماری خاصی نداشتم ولی عمل جراحی انجام شده است،خانم دکترخودکارش را محکم روی میزکوبید و واکنش خودش را نمی توانست کنترل نماید.
سوال: خانم فرشته هدایتی شاید شما یک نفر اینجوری بوده اید ویا دو وسه نفر؟ اینجا می گویند تعداد بیشتری را گفتنه اند رحمشان را در بیاورند.
فرشته: من مطلع هستم، چون همزمان با من نفرات دیگه ای هم این کار را کرده اند وما در محل بیمارستان اشرف با هم تو یک بیمارستان بوده ایم وهمزمان ما عمل شدیم ولی اینکه دلایل همه ما مثل هم بود، درموضوع پزشکی مطلع نیستم ولی مطمئن هستم ازنظرپزشکی اینکارانجام شد.
سوال: شاید این موضوع شامل یک یا دو نفر بوده است؟
فرشته: نه خیرتعداد زیادی اینکاررا کرده اند.
سوال: چه تعداد؟
فرشته: من مطمئنم که حدود 100 تا120 تا حداقل مطمئنم که بوده اند.
سوال: آیا آنچه سیامک نادری می گوید وآن سال 1370 وبگیر وببندها { در سازمان مجاهدین –رجوی }، با پوزش ازآقای نادری و بقیه، آیا ممکن است آنها راست نگویند؟ و اینها همه شایعه باشد؟ آخرصحبت ازبگیر وبه بند است! صحبت از بازداشت هست! ونه یک بازداشت ساده و خیلی ازچیزهای دیگر که مایل نیستم بگم.
فرشته: آقای همنشین، باورکنید آن صحبت ها را چون این اتفاقات افتاد. من خودم درگیر این دستگیریها و بگیر و ببندها نبودم ولی شاهد بودم همانطورکه درکتابم گفتم من یک سری از موضوعات را وارد کرده ام شاید درست باشد من اینجا یک نمونه هم برایتان بیاورم، که مشخصا من شاهد بودم زمان دستگیری خانم زهره فخر، یکی از رزمندگانی بود که بعنوان تیم عملیاتی به داخل کشور اعزام شد.
زمان دستگیر ایشان همان شب خانم معصومه ملک محمدی{ مسئول روابط خارجی با کشورعراق} سرمیزغذا طوری وانمود که زهره فخر نفوذی بسیارکثیفی هست وهمین الان ما دستورمیدهیم ایشان را دستگیرمی کنیم.
که من واقعا شوک شدم وزمانی که خانم زهره فخرازسالن خارج می شد توسط دونفر ازکسانیکه ماموریت اینکار را داشتند دستگیرشد.
سوال: ببخشید مگرشما در چه بخش وحوضه ای کارمی کردی که خانم معصومه ملک محمدی این خبرامنیتی را به شما گفتند؟
فرشته: مطمئنم بخاطرسطح وسطوح من نبوده است. ایشان سرمیزشام معمولاصحبت می کردند. در آن جمعی که صحبت میکردند من هم حضورداشتم.
سوال: اجازه میدهید بپرسم شما درچه قسمتی کارمی کردید؟
فرشته: من در آن زمان درقسمت پرسنلی بوده ام. طبعا در این سالها من درقسمت های مختلفی کارمی کرده ام، ولی من عمدتاّ درقسمت اطلاعات کارمی کردم.
سوال: سرانجام خانم زهره فخرکه خانم معصومه ملک محمدی که به شما گفت: این مزدورکثیف نفوذی است و باید دستگیر بشود و شد، سرانجامشان چی شد؟
فرشته: 3 سال بعد بعنوان یکی ازکاندیداهای تیم عملیاتی انتخاب شدند وفرمانده تیم بودند وطی تدارکاتی که برای آن تیم دیده شد آن خانم به همراه یک همرزم دیگه اش به عملیات داخل رفتند ومتاسفانه در این عملیات به شهادت رسیدند، کم وکیف این عملیات دقیقا الان یادم نیست که برایتان توضیح بدهم بعد از این خبر رهبری طبق معمول از ایشان تقدیر کرد به عنوان یک قهرمان.
سوال: شما فرمودید، ایشان که گفته بود نفوذی کثیف و دستگیر شد.
فرشته: بله این در واقع اتهامی بود که آن زمان در آن پروژه رفع ابهام در واقع تمامش خودش در ابهام بود. به ایشان این اتهام وارد شد، ولی مشخص بود این اتهام دروغ است، وچیز غیر واقعی بوده است و نمی دانم ایشان وخیلی از بچه هایی مشابه ایشان بعنوان کاندید تیم عملیاتی داخل کشور انتخاب شدند و به عملیات اعزام شدند؟! و اگر فراموش نکرده باشم ایشان مال شهربروجرد بودند در غرب کشور.
سوال: ایا افرادی که به قصد و انگیزه ای حکومتی وارد سازمان شدند کافی بود برای آن همه بگیر و ببند ها وبیشتر آز آن صحبت ازچشم بستن، سلول و ازاین قبیل البته اگر باورکنیم که شما می گویید این باورکردنی است.
فرشته: در دوره های مختلفی داخل ارتش و تشکیلات سازمان مجاهدین شما مواجه می شوید به پروژه های رفع ابهام که هدفش امنیت ارتش است و در صدرآن حفاظت رهبری و به این بهانه در تشکیلاتی که آجرهایش براساس اعتماد برادرانه چیده می شد به همه شک می کردند و آنها را بدون در نظرگرفتن هویت انقلابی آنها بررسی می کردند وقتی که در تشکیلاتی که عده ای داوطلب و جان برکف وارد تشکیلات شدند وآن سازمان ریل پذیرش مشخص دارد و وارد چنین پروژه ای می شود باید به خیلی چیزها شک کرد.
سوال: خانم هدایتی آیا این واقعی است که در نشست هایی افراد خاصی زیر تیغ برده شده اند و همه بطورغیرمنتظره وغیرقابل دفاعی به آن نفر و نفرات پرخاش کردند؟ درحالیکه شایسته آن پرخاشها و آن برخوردهای خشن نبودند؟ آیا این درست است که آقای مسعود رجوی و خانم مریم رجوی براین امور صحه می گذاشت؟ یا اینکه عده ای خودسر و غیرمجاهد که می خواستند ضربه به مجاهدین بزنند اینکار را کردند؟
فرشته: به هرحال دریک تشکیلات نشستهای زیادی هست ولی در سازمان مجاهدین سالانه یک یا چند بارنشستهای جمعی برگزارمی شد، در آن نشستهای جمعی با حضورمسعود ومریم رجوی به یک سری مسایل تشکیلاتی که در مدارهای مشخصی که نفرات قرارگرفته بودند پاسخ داده نشده بود واینها را می آوردند به اصطلاح درجمع حل کنند با استدلالی که خود مسعود می کرد ومی گفت موضوعات این چنینی را باید جمعی وسیاسی کرد بنابراین خیلی ازسوژه هایی را که پنهان بودند واگر در مقرهای مختلف به آن پرداخته می شد ما مطلع نمی شدیم دراین نشست های جمعی مورد حسابرسی قرارمی داد، این حسابرسی های جمعی کارکردهای مختلفی البته داشته، مشخص ترین این کارکرد ایجاد ارعاب بود یعنی افرادی که در این جمعها سوژه می شدند به نوعی محاکمه جمعی قرارمی گرفتند وعلاوه برآنها همه آن جمع باید حساب کارخودشان را می کردند بله من شاهد نشست های متعددی بودم ونفرات متعددی را بیاد می آورم که در این نوع نشستها مورد اهانت وتحقیرشخص مسعود رجوی وجمعیتی که به زیرنظارت ایشان تهییج می شد قرارمی گرفتند.
سوال: بنظرم این نشست برای کسانی که درآن نشست و آن جمع تشکیل می شد بود. وبا استفاده ازجبر و خرد کردن افراد.
آیا می توانید نمونه هایی را بگویید که خودتان شاهد بودید نه اینکه شنیده اید؟
فرشته: در نشستهای زیادی بود درسلسله مراتب مختلفی نشست داشتیم، خودم سوژه بودم، نفرات مختلفی را دیدم ولی برای خود من یاد آوری یک سری سوژه ها بسیاردردناکه وهمیشه خودم فکر می کنم من اگرجای آنها بودم چه برخوردی می خواستم بکنم؟ این نفرات را می توانم بگم وامیدوارم که آنها ازاینکه من اسمشان را می برم ناراحت نباشند.
من شاهد نشست بزرگی بودم برعلیه آقای قربانعلی حسین نژاد، آقای جواد فیروزمند، آقای حسین مشعوف، خانم زهرا میرباقری و البته اسامی بسیاری دیگرکه همه را در کتاب خودم آورده ام.
ولی ازهمه دردناک تربرایم سوژه کردن فرمانده فتح الله بود من بخوبی بیاد می آورم آن نشست پرازغم عمیق بود، حتی اگرجرم هایی که مسعود برای اومی شمرد که نبود، باید بگم پایین آوردن چنین شخصیتی فقط ابزار شخص مسعود رجوی بود برای اینکه هیچ کس در مقابلش هیچ حرف انتقادی نداشته باشد.
سوال: اینهمه آدم که در آن نشست حضوروشرکت داشتند حتی اعتراض خاموش نمی کردند؟ حالا خود شما وآن نفرات که درآن جمع حضورداشتید هیچکدام اعتراض نکردند؟ بگذارید بپرسم آن جمع چکارمی کرد؟ آیا تایید می کرد نظرات آقا وخانم رجوی را درمحکوم کردن آن فرد؟ یا چکارمیکرد؟ اینرا اول بفرمایید.
فرشته: البته باید شما در فضای آن نشست ها باشید، چنین نشست هایی تشکیلات ما می بودید که متوجه می شدید که تاثیرپذیری ازفضایی که با حضوررهبرعقیدتی ایجاد می شود چگونه بود وکارکردش چه بود! تا متوجه بشوید که در آن نشست ها چه اتفاقی می افتاد! وقتی جایی مسعود (رجوی) دست بلند می کرد وفرمانی می داد را توضیح می داد طبعاً باید همه تایید می کردند.
ولی در این بین اگرکسانی بودند که اعتراض داشتند بی شک در آن نشست وجمع نمی توانستند اعتراض کنند، سوژه در این نشست ها درواقع زیر فرمان مسعود مورد تهاجم قرار می گرفت، مورد فحش، کتک خوردن!
سوال: کتک خوردن؟! اینرا شما با اطمینان می گویید؟
فرشته: بله چون خودم هم کتک خوردم این موضوع را میگویم. باید تاکید کنم برای فهم چنین فضا هایی باید باورداشت درسازمان (مجاهدین خلق ایران) شستشوی مغزی وجود دارد، در آن دستگاه آدمها دربی اراده گی ازخودشان هرعملی را انجام می دهند.
سوال: چرا اسمش را می گذارید شستشوی مغزی؟ اسمش نمی گذارید رسیدگی و تربیت تشکیلاتی؟
فرشته: بدلیل اینکه آدمها در آن نقاط و آن زمانبندی ها این کارکرد را داشتند، کسانی مثل من خودم دیدم که اینرا می گویم با فاصله گرفتن ازشرایط فکری اونجا وفضای بسته آنجا متوجه اشتباهات خودشان می شوند.
سوال: { خلاصه شده سوال:} خانم هدایتی اردیبهشت سال 92 آقای رجوی نامه ای درمورد انتخابات به سران ایران می دهد و ازآیات قرآن و..استفاده می کند و درنامه به آنها رهنمود داده می شود، آیا برای شما سوال نشد، چرا ما باید به آنها رهنمود بدهیم؟
آیا میشود هرچیزی را به این توجیه کرد، نه ما می خواهیم ماری را در دستگاه آنها بیاندازیم و این شیوع نامه نگاری یک نوع دیپلماسی ظریف انقلابی است وما می خواستیم لحظه ها را شکارکنیم، آیا شما به این چیزها قانع می شدید؟
فرشته: شخص من قانع نمی شدم، ولی با این نوع سیاست مسعود رجوی آشنا هستم وآشنا بودم که” هدف وسیله را توجیه می کند”، پا گذاشتن روی اصول و گِل گرفتن دیپلماسی انقلابی را در گامهای مختلف و شرایط مختلف با آن مواجه شدم و دیدم، فکر نکنید فاصله گرفتن ها خود بخودی بوده است، به هرحال این چنین چیزهایی آدم را به شک و سوال وا می دارد. برای خودم این سوال پیش آمد چطور آقای رجوی دست به این نامه نگاری هایی می زدند و خودش نویسنده کتاب ِ: گزارش مسئول شورا در مورد نامه نگاری های آقای بنی صدر بود و یک کتاب پرحجمی را خرج این قضیه کرد که اثبات کند این نامه نگاری ها ناشی ازدست دادن اصول و نزدیکی های بی دلیل به حاکمیت است.
سوال: اگه چنین است پس چرا آنتی تزآن که انقلاب هم کرده و پوسته ها را شکسته ازاو عقب تر است. چرا هرکسی که دم ازپرسش و چون و چرا بزند مارک پاسدارسیاسی نظام می خورد، اما اون پیام و خمیرش اینه که گویا حکومت دینی می تواند دردرون حکومتش بازی تقسیم قدرت رابپذیرد.
فرشته: البته که به نظرمن مسعود رجوی توهم اینرا دارد که میتواند بسیار موجود تاثیرگذارباشد، ولیکن اینهم یک بازی بیش نبود.
سوال: اشاره میکنم به اطلاعیه مهمی از سازمان مجاهدین خلق اگرچه به تاریخ 28 اسفند 1357 بود. این اطلاعیه ها بعدا در نشریات مجاهدین تکثیرشد وآن برنامه حداقل مجاهدین بود در موردرفراندم و انتظارات مرحله ای ازجمهوری اسلامی، این عنوانش بود. دراین اطلاعیه مهم…{ نقل به مضمون }
میگوید: ” حداقل یک برنامه سازمان مسلح به ایدئولوژی اسلام وجهان بینی توحید دقیقا ملازم هست با نفی همه جانبه آثارسیاسی، اقتصادی، نظامی وفرهنگی امپریالیسم جهانی به سردمداری امپریالیسم امریکاست، همان قدرت شیطانی، طاغوتی و کفرآمیزی که قدارترین نیروی تاراجگرنیروی جهان را تشکیل می دهد، همان قدرتی که با سایرشرکاء تمام خلق های زیر سلطه جهان را در چنگال اهریمنی خود دارد”
بعد توضیح می دهد در اطلاعیه و نمونه های تاریخی می آورد. ازمشروطه به اینطرف امپریالیست ها پیوسته حامی هرجنایتکاری بوده اند.
همان هایی که رضا پالانی همان رضا قلدور(رضاشاه) را برما گماشتند وبرای ما کودتای 28 مرداد بر علیه دکترمحمد مصدق را انجام دادند و برای ما ساواک و کشتار 17 شهریور، فاجعه سینما رکس آبادان، چماقدار و رستاخیز را برای ما آوردند. همانهایی که کاپیتو لاسیون سیاه را به تمام ابعاد زندگی اقتصادی واجتماعی و فرهنگی ما تامیم کردند. آخرش ازاین نظر اعلام می کنیم هرگونه شک و تردید در مورد امپریالیسم قدار زمان امریکای جهانخوار به منزله یک مانع در این برهه از تاریخ زمانه محسوب می شود. ازجانب هر فرد، مقام و گروه بی تردید دراین میهمن فاجعه ها ببارخواهد آورد. اعلام می کنیم بدون درگیری قاطع انقلابی با تمام مظاهرشیطانی هیچ مجالی برای سعادت خلق و رضای خالق ومعرفی چهره راستین اسلام و گام برداشتن به جانب توحید ویگانگی اجتماعی باقی نخواهد بود.
این اطلاعیه که عنوانش برنامه حداقل مجاهدین در باره رفراندم بود.
سوالم اینست حالا برا ی شما که 32 سال درمدارهای گوناگون تشکیلاتی آنجا بودید نزدیک به شورای رهبری بودید.
سوال: اشتباه می کنم؟
فرشته: نه خیر
سوال: برای شما تعجب آور نیست این نوع شوروفتورها؟ ازبه قدرت رسیدن مثلا ً جان بولتون یا سخنرانی جولیانی و امثال هم؟!
دچارهیچ تناقضی نمی شوید؟ یا این سند دروغ؟
فرشته: طبعاً نمی شود به این سند مکتوب وقاطعیتی که در متن این سند اطلاعیه وجود دارد شک کرد. چراکه در فضای انقلابی سال 57 صادر شده است و شاید قلب و احساس تمام کسانی که در این راه خونشان را دادند باشد. ولی تغییر جهت و تغییر مسیرسیاسی مجاهدین فعلی اینها را می شود به حساب استحاله مشخصی گذاشت کما اینکه خود من در قرارگاه اشرف وقتی در محاصره امریکایی ها قرار گرفتیم و مورد حفاظت نظامی آنها بودیم و در واقع امر اسیر آنها بودیم، تبدیل شده بودیم به مهماندارهای دائمی افسران امریکایی وخودم ازمیزان انعطافی که در این جریان برقرار می شد همواره متناقض بودم.
من نمی توانم قبول کنم این مسیرامتداد همان اطلاعیه هست و معتقد هستم پایه همان تئوری که به شما گفتم هدف وسیله را توجیه می کند { مسعود رجوی کارکردش اینست: هدف وسیله را توجیه می کند }.
برای به قدرت رسیدن و برای در قدرت ماندن وحفظ تشکیلات به هرقیمت، سازمان مجاهدین خلق ازخیلی ازاصولش عدول کرد
سوال: اگربگه این دیپلماسی انقلابی است وشما سردر نمی آورید شما نمی فهمید که سوال می کنید!
فرشته: مطمئن باشید که مسعود رجوی به همین چیزها آویزان می شد برای اینکه به ما ها و تو گوش رزمندگان چنین چیزی را فرو کند ومجاز بشمارد، وقتی که خانم مریم رجوی پرچم بدست میان پارلمانترهای آمریکای که با قیمت کلان در این جلسات می اید، حتی خودشان قیمت های این سخنرانی ها را در بعضی نشست ها اعلام می کردند. حتما نیاز داشت به این مثال ها استناد کند.
سوال: ببخشید اعلام قیمت ها را بگویید چطور بود؟
فرشته: بله در برخی نشست هایی که با حضور خود مسعود یا همراهش مریم رجوی یا مژگان پارسایی (جانشین مسعود درقرارگاه اشرف) انجام می شد. برای اینکه در واقع وزن حضورپارلمانترها را برای رزمندگان بیشتر جلوه بدهند و تاثیر گزاری بیشتری در روحیه نفرات داشته باشد بود، قیمت های کلانی که این نفرات چه برای مسافرتهایشان و حضور در جلسات و چه برای سخنرانی هایشان داشتند اعلام می کردند، گفتن قیمت ها فقط برای بالا بردن ارزش آنها برای ما بود.
سوال: علت گسستن شما از سازمان مجاهدین چه بود؟
فرشته: همان علت پیوستن من به این سازمان همواره یکی هست.
من بخاطر آزادی خواهی پیوستم و بخاطر آزادیخواهی جدا شدم.
دلیل گسستن وجدا شدنم را در کتابم که”شرح 30 سال وقایعه اتفاقیه”هست کمابیش بیان شده است.
دراینجا بطورکلی بگم برای من هم تکانهَ اصلی، نهیبِ وجدان و غلبه شرمندگی برحوصله و صبر بود و من هم در یک اضطرار ناگزیرچاره ای جز بدرود و بیان درد خویش نداشتم و با تمام وجود معتقد هستم که دندان زمان گره ها را می گشاید و آینده نشان خواهد داد که رنج امثال من واقعی بوده است.
سوال: اینطورکه شما فرمودید کتابتان شرح 30 سال وقایعه اتقاقیه درون سازمان است.
پرسشم اینست که این کتاب بیشتروقایع نگاری است یا وقایع نمایی؟ بدین معنی که آیا شما تکیه بر فاکت های مشخصی هم کردید؟ یا صرفا به بیان نظرات خودتان پرداختید؟
فرشته: همانطور که از ابتدا گفتم من تلاش کردم به مثابه یک شاهد باشم وکتابم براساس وقایعه نگاری است و البته خیلی ازجاها نظرات خودم را هم مطرح کرده ام ولی نه برای خراب کردنِ آن واقعه ولی بیشتر نیتم ثبت امرواقعه است.
سوال: کتاب شما چه زمانی منتشرمی شود؟
فرشته: امیدوارم بزودی این کارانجام بشود و همچنین امیدوارم بتوانم در جلسه بعدی که انشاء الله شما برایم فرصت قائل بشوید بتوانم قسمتی هایی از این کتاب را برای شنوند گان عزیز بخوانم.
سوال: من فراموش کردم این سوال را مطرح کنم. در مورد مهری موسوی است. آیا راست است که مسایلی که راجع به ایشان گفته می شود؟! ازجمله اینکه آقای مسعود رجوی در جمعی که ایشان حضور داشته است، مهری موسوی مورد پرخاش وآزارقرار می گیرد؟ آیا اینها شایعه است یا واقعی است؟
فرشته: باید بگم که خانم مهری موسوی درسطح تشکیلاتی بالاتر ازمن قرار داشته است وشورای رهبری (لایه اول) بوده است و نشست های تشکیلاتی این لایه ازما جدا بود ولی من ازطریق یکی ازدوستان به ایشان خیلی اعتماد دارم و در این نشست ها شرکت داشتند مطلع شدم که متاسفانه که این موضوعات واقعیت داشته است و خانم مهری موسوی درجلسات ونشست هایی که برای شورای رهبری گذاشته میشده است بسیارمورد تحقیرو اهانت بطورخاص ازطرف شخص مسعود رجوی گرفته است. من هیچ بعید نمی دانم هراتفاقی را که حتی تاکنون بصورت شایعه پخش شده باشد.
همچنین من اینجا باید یک موضوعی را تاکید کنم برای اینکه اطمینان بدهم به تمام دوستانی که صدای مرا می شنوند وتاکید می کنم شماری ازمسئولین من که هم اکنون در قید حیات و در تشکیلات هستند، میدانند که من هربدی که داشته باشم امکان ندارد که من پا را روی وجدان وانصاف بگذارم و اهل دروغ نیستم. آنها اینرا می دانند حتی اگربیان نکنند، ما سالیان در غم وشادی شریک ودرکنار هم بوده ایم…
سوال: شما اشاره کردید حدود 30 سال در روابط مجاهدین بوده اید. درمیان دوستانتان کسانی بودند که حتما فداکاری ها داشتند و رنجها دیده اند وشما در غم وشادی آنها شریک بوده اید برایتان آسان بود ترک آنها؟ آنطورکه شنیده ام که یک بار یا چند بار اعتراض خود را بیان کرده اید و یکبار یاچند بار ناچار شده اید ازآنجا بگریزید، با اینکه می دانم دل کندن برای روحیه های مثل شما چقدر سخت بوده است و بعد شما گیر افتادید و آزار دیدید وشنیده ام به سلول هم رفتید و اینها گذشت و بلاخره شما آمدید.
سعدی می گوید:
جور دشمن چه کند گر نکشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به همند
غم دل با تو نگویم که تو در راحت نفس
نشناسی که جگرسوختگان در المند
تو سبکبار قوی حال کجا دریابی
که ضعیفان غمت بارکشان ستمند
سعدیا عاشق صادق ز بلا نگریزد
سست عهدان ارادت ز ملامت برمند
سوال: برای شما آسان بود کندن ازآن دوستان شفیق؟
فرشته: اجازه بدهید یک توضیح بدهم این مواردی که می گویم بیشترتوکتابم توضیح دادم، اگرانشاء الله این کتاب تولید شد به آن بشود مراجعه کرد.
واقعیت اینست درمبارزه همچنانکه ما یاد گرفتیم و عملا انجام دادیم خیلی نمی شود با احساسات حرکت کرد در واقع مبارزه مسیرسرسختی است کمااینکه اولین جدایی ها که جدایی ازخانواده بود ما ازآن عبور کردیم بخاطررسیدن به مبارزه بخاطر آرمانمان.
نه کار آسانی نیست ازرفقا و دوستانی که ما کنارهم بودیم و حاضربودیم برای همدیگرجان بدهیم بنظرمن وهمیشه میگویم و هنوزمی گویم آنها بهترینها بودند من با هیچیک ازآنها جنگ ندارم و نه دنبال این هستم که آنها را متهم کنم و ازآنها
فرار کنم.
آنچه من ازآن کندم و جدا شدم رهبری ناصادقی بود که شرایط مبارزه را برای ما تنگ کرد ومسیری را رفت که هنوز ما هیچ دستاوردی در آن نداریم.
اگرمن واقعا انقلابی هستم و به آن مومن هستم باید که اینکار را می کردم.
من بارها تصمیم گرفتم از این سازمان جدا بشوم شاید آنجا به من لقب حلقه ضعیف میدادند. بدلیل اینکه بارها تکرار می کردند که تو میخواهی ازمبارزه فرار کنی، شاید همین موضوع مرا تحریک به موندن می کرد برای اینکه اثبات بکنم من ازمبارزه نبریده ام، من از مناسبات بریدم ازآنچه که مبارزه را به اشتباه می کشاند.
بله من آنجا یکبار اقدام وفکر فرارداشتم و متاسفانه نه تنها موفق نشدم بلکه بسیارتنبیه شدم و شرایطی مثل شرایط زندان برایم پیش آمد و آزارهای روحی.
دوباره تصریح می کنم من ازدوستانی که رنجها دیدن و فداکاریها کردند جدا نشدم.
من ازرهبری غیرصادق، ازمناسبات غیرانقلابی و ناصادقی که مسیرمبارزه را به خطا برد بریدم وجدا شدم.
سوال: امیدوارم کتابتان منتشربشود خوب خوبتر و بد بدترنشان داده نشود، هرچند انسان می داند که بیان کلمه حق مرارت دارد.
سوال: چندین سال است که آقای مسعود رجوی غیبش زده و حضور ندارد، من شخصا امیداوارم به معنی واقعی کلمات زنده و حاضر باشد و بنویسد و چتری باشد برای چرا های بیشمار که مثل باران می بارد وسر ایستادن هم ندارد. زنده باشد و البته پاسخگو، ممکن است کسی زنده باشد و در قید حیات نباشد و برعکس وقتی هم که نیست ممکن است باشد، زنده بودن فراتر ازدم و بازدم، حرف و صوت هست وزنده بودن چیزدیگریست.
من شخصا به شما باید بگم و معتقد هستم ایشان در قید حیات هست. ودلایلی برای آن دارم.
ازشما بپرسم آیا اقای مسعود رجوی در قید حیات هست؟
سوال: ورود در این حیطه در تشکیلاتی که من در آن زندگی کردم مرزسرخ بود، اینکه رهبر الان کجاست در چه وضعیتی الان هست؟ سالم هست؟ سالم نیست؟ فقط باید تبدیل می شد به عشق و اراده ما در خدمت او.
اصلاّ اینکه فکر کنیم الان در چه نقطه ای هست اساساّ تهدید تشکیلاتی محسوب می شد ما اجازه نداشتیم به این چیزها فکرکنیم.
ولی ما همواره حضور مسعود را از طریق رفتارها و کردارهای تشکیلاتی متوجه می شدیم.
من همین الان می توانم با اطمینان بگویم که مسعود رجوی زنده است.
من هم مثل شما خیلی خوشحالم که زنده باشد و پاسخگوی چراها باشد. به این دلیل زنده است و مطمئنم که نظارت کامل دارد برتمام ضدیت هایی که برعلیه نفرات جدا شده ازاین جریان و تشکیلات حضور دارند افراد با ارزش و دوستداشتنی که ما وقتی در تشکیلات مجاهدین حضور داشتیم همواره به احترام وبه خوبی ازآنها یاد می کردیم کسانی مثل آقای دکترقصیم وکسانی مثل آقای دکترروحانی، آقای اسماعیل وفا یغمایی که ما سرودهای ایشان را در سرود های صبحگاهی کما کان اجراء می کردیم.
کسانی که الان بصورت اطلاعیه وارد می شوند (وبرعلیه جدا شدگان) سیاه نمایی می کنند بنظرمن تنها با اجازه و با هدایت مسعود این کارها را انجام می دهند. بیان بیان مسعود رجوی است و دلیلش هم برای حفظ او می باشد.
بنا براین من فکرمی کنم مسعود رجوی زنده باشد. وامیدوارم زنده باشند و پاسخگو.
سوال: خانم فرشته هدایتی شما ناراحت نشدید من این سوالات را با شما درمیان گذاشتم؟
فرشته: آقای همنشین خواهش می کنم من باید تشکرکنم. شما برایم چنین فرصتی قائل شدید و من توانستم صحبتهایم را ازطریق شما که بنظرم یک منبع مستقل هستید انجام بدهم، من توانستم صحبت کنم وکتابم را معرفی کنم وازمصاحبه های افرادی چون… من ازتمام این مصاحبه ها ترغیب شدم وآموزش گرفتم و توانستم ازشما خواهش کنم که این مصاحبه را ازمن بگیرید وتشکرمیکنم که شما چنین فرصتی را برایم قائل شدید.
سوال: آیا می دانید بیان کلمه حق مرارت دارد و شما با دشواری روبرو می شوید؟ این شب است این شبی بس هولناک لیک پشت تپه هم روزی نبود.
فرشته: بله بیان کلمه حق مرارت دارد حالا حالا ها…
پایان
تنظیم از زهرا سادات میرباقری