مگر می شود در وسط گود بود، اما نبود! مگر می شود دم از حضور در میدان زد و در هیچ میدانی حاضر نبود! مگر امکان دارد که قبل از اولین شلیک نیروهای ائتلاف در عراق، فرار را بر قرار ترجیح داد،نیروهای خود را گوشت دم لوله توپ کرد و مدعی” مبارز بودن در قلب میدان”را کرد.
مدعیانی که دم از 8 سال حبس در زندان های شاه و ساواک و مقاومت و زیر حکم اعدام بودن می زنند و اما ما عملکردی متفاوت و به غایت منفعت طلبانه و فرصت طلبانه را طی سالیان از آنها شاهد بوده ایم، حق ندارند زیر بیرق” مبارزه” سینه زنی کنند.
باز یکی از کاسه لیسان مسعود رجوی، در مدح رهبر” فرهیخته ومثلا دانا” به مدیحه سرائی و پرستش رجوی پرداخته است! به گوشه هائی از این مدح و ستایش می پردازم:
” در سابقه مبارزاتی مسعود رجوی نکته ای میدرخشد و آن سابقه حضور ۸ ساله در زندان آن هم زیر حکم اعدام است! سابقه ای که نه هیچ ملی گرا، هیچ راست گرائی و نه هیچ چپ نمایی نمی تواند مدعی داشتن آن شود وقتی بحث به مبارزه و مقاومت و زندان وشکنجه و خلاصه سخت ترین و مشکل ترین مسائل جامعه کشیده می شود که حتی فکر کردن به آن برای خیلی ها غیرقابل تصور است موضوع پیچیده تر می شود. چه رسد به اینکه کسی انتخاب کند که سال ها زیر حکم اعدام باشد یا شکنجه شود و سختیهای زندان را به جان بخرد. در اینجاست که سره از ناسره و مبارز واقعی و فداکار از دیگر نفرات قابل تفکیک خواهد بود. یک طرف مسعود رجوی و سازمان و حامیان و هوادارانش که فراخوان به رستاخیز و جانفشانی در راه میهن میدهند. و طرف دیگر افراد عافیت طلب و بیرون گود نشین.”!!!
اگر حرمت اعدامی ها در زمان شاه و زندانیان مقاوم را نگه داریم که به عهد خود با منافع ملی وفا کردند، باید همه کسانی که ماندند و نرفتند، بدهکار آنان بوده و هیچ گاه دم از مبارز بودن و وسط گود بودن نکنیم و نکنند.
از طرفی کارنامه درخشان مسعود رجوی در زندان و کروکی کشیدن و همکاری صمیمانه با ساواک و ملاقات های متعدد با رئیس زندان را در نظر بگیریم، رجوی گلی افتخارآمیز، به سر بقیه مبارزان در زندان نزده است.
هر کس از اصول مبارزاتی خود، دفاع کرد رفت و اکنون در میان گود نیست، چرا بقیه باید شرمنده رفتگان باشند…
سران باند رجوی و قلم به مزدان او نیز، باید توجه خاص داشته باشند که طرفداری و تعریف و تمجید از یک رهبر فراری و خائن به نیروهای خود و یا یک عروسک خیمه شب بازی، یک تف سر بالاست که سرو صورت سران فرقه رجوی را هر چه بیشتر به ننگ رجوی ها آلوده می کند!
” مسعود رجوی بارها به خاطر ادامه مبارزه و گشودن بن بستهای راه، نه تنها جان خود، بلکه همه سرمایه سیاسی، اجتماعی، و تشکیلاتی خود را در معرض خطر قرار داده و بدترین تهمت ها و اتهامات را به جان خریده است، بله، تنها کسی که خود در عمق مبارزه و در وسط گود و میدان مبارزه بوده است، خود از قلب مبارزات مردم برخاسته، دستگیر و شکنجه شده، سالهاحبس کشیده و رنج و زحمت و بهای مبارزه را با گوشت و پوست خود داده و «بیرون گود نشین و لنگش کن»، نبوده است، کسی نیست جز مسعود رجوی…”!!!
آقای مسعود رجوی، در تاریخ زندگی ننگین خود، تا جائی که همه می دانند، همواره بن بست ساز بوده تا بن بست شکن! هیچ گاه نیز ذره ای به خود سختی نداده و یک ثانیه نیز گرما و سرمای غیرعادی ندیده است. همیشه از سرمایه دیگران بذل و بخشش کرده و نماد و سمبل یک مفت خور تمام عیاراست.
شاید مسعود رجوی از بس در اعماق؟! مبارزه فرو رفته است دیگر درعمق غرق شده وغیب و نابود گشته است! شاید این عمق از مبارزه، هنوز توسط آدمیان کشف نشده و فقط رجوی به این مهم نائل گشته است.
ما مدعیان بیگانه با میدان رزم و زندان و فداکاری و گذشت برای خلق اسیر! شاید به درجات عالی آقای مسعود رجوی نرسیدیم! ای کاش هرگز هم به نام مبارزه، به آن درجه از خیانت به خلق، شقاوت به یاران و سنگدلی به هم کیشان نرسیم.
مبارزینی که روزگاری در قلب میدانکده رجوی بودند و توسط رجوی، آتش به خرمن هستی شان زده شد، امروز برای از بین بردن آن مرد میدان! همه تلاش خود را مبذول می کنند و تا آزادی همه اسیران در بند، یک لحظه از تلاش خود فروگذار نخواهند کرد…
فرید