شعارهای آکسیونی

پوچ بودن شعارهای سازمان، دیر زمانی است که بیش از پیش مسلم بوده و بی محتوا و رنگ باخته است، آخرین آنها، شعار : ” مرگ برستمگر، چه شاه باشه و…” است.

آقای مسعود رجوی سالهاست که بصورت خود منتسب ، خود را رهبر عقیدتی مجاهدین نامیده است و مریم هم در هر مناسبتی سعی در برجسته کردن و در حقیقت قالب کردن او بعنوان “رهبر” بوده است، اما این شعار ستمگر و رهبر ، قبل از همگان، بیشتر تف سربالائی است که مسعود رجوی را هدف قرار داده است و گویا این تظاهر کنندگان فرمایشی سازمان، غافل از این نکته هستند که رهبر ستمگر که شعار مرگش را سر می دهند اول از همه رهبر مرحوم و غائب خودشان را هدف قرار داده است.

تاریخچه این رهبریت، بنا به گفته خودشان از پیام مورس محمد حنیف نژاد در زندان شاه و قبل از اعدام او از طریق دیوار سلول بر عهده مسعود رجوی گذاشته شده است، که البته در صحت و سقم آن نیز شک و شبهه های فراوان وجود دارد که اکنون در این مقال، مقصود نیست.

اگر فرض کنیم که این مورس بازی هم صحت داشته باشد، اولا این چه رهبری است که بیش از دو دهه و نزدیک به سه دهه است که از انظار غائب شده است و لابد برای فرار از پاسخگوئی در مورد کارنامه ننگین این سازمان می باشد، ثانیا اگر هم علت این فرار و غیبت بنا به گفته سازمان ، موضوعات امنیتی است، پس این شعار مرگ بر ستمگر و مرگ بر رهبر، را کجای دلمان بگذاریم؟

اگر منظور از شعار مرگ بر رهبر، همان مرگ بر دیکتاتور است، که مسعود رجوی دیکتاتورترین است. تا کنون تروریستی ترین اعمال و مستبدگونه ترین افکار از او نشات گرفته است و تا کنون صدها و هزاران نفر را به کام مرگ فرستاده است. کارنامه 17000 ترور او از سیاه ترین لکه های ننگ این رهبر است.

او رهبر فرقه ای است که بیشترین زندان ها را در اسارتگاههای خود جای داده است، افشاگری های جداشدگان حاکی است که در درون مناسبات این سازمان، جنایاتی روی داده است که روی هیتلر و سایر رهبران دیکتاتور جهان را سفید کرد است، از حرمسرای چند صد نفره رهبر، تا رقص رهائی و محرم کردن زنان متعدد، تا درآوردن رحم زنان و تجاوز به آنها. از زیرزمین ضد بمب او تا فرار از صحنه ی جنگ عراق و مخفی شدن در تاریکخانه های اشباح فرقه ی رجوی .

پس مصداق این شعار مرگ بر رهبر ، شامل رهبر این فرقه می شود که به حق در همه جا فریاد زده می شود، او که بارها شعار مقتدای تاریخی خود یعنی امام حسین (ع) را فریاد می زد، که علیه ظلم در میدان ایستاده بود، در بحبوحه حمله نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا به عراق، همه چیز رنگ باخت و رهبر کاریزماتیک مجاهدین یهو غیب زد و به محاق رفت.

مگر اینکه رهبر فرقه رجوی خود را مبری از هر ظلم و بی عدالتی بداند که این نیز از محالات است و او در بین همه سیاسیون، به دیکتاتور بودن و ظالم بودن زبانزد است. خودسوزی های و خودزنی ها و خودکشی های بیشمار در درون این فرقه حاکی است که هیچ اختیار و داوطلبی در میان نیروها وجود ندارد و همه را از روی جبر و استبداد در سازمان نگه داشته اند، اکنون در آلبانی نیز، قرنطینه های سازمان و گورستان حاشیه آن در روستای مانز از بازداشت های طویل المدت و سر به نیست کردن های متعدد مخالفان درونی این فرقه مخوف خبر دارد. پس شعار مرگ بر رهبر ستمگر شامل رهبری می شود که اسارتگاه اشرف 3 را با حصارهای بلند و سیم خاردار و نگهبانان سرتا پا مسلح آلبانیایی حفاظت می کند و حتی پرنده نمی تواند در فضای سیاه آنجا، پر بزند.

فرید

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا