مریم رجوی را می توان استاد تناقض گویی در شعار و مصداق کامل عدم صداقت و التزام در عمل دانست. موضع گیری های وی همواره انبوهی سوال در ذهن مخاطبین ایجاد می کند. بعنوان مثال آنها مریم رجوی را مورد خطاب قرار می دهند که چگونه میشود شعار جدایی دین از سیاست داد و از حکومت سکولار دم زد! ولی بعد دولت جمهوری دمکراتیک اسلامی را تبلیغ نمود؟! نمیشود از حق مسلم مردم ایران برای انتخاب آزادانه نوع حکومت آینده سخن گفت ولی پیشاپیش نوع حکومت آینده را جمهوری دمکراتیک اسلامی معرفی کرد! نمی توان از نه به حجاب اجباری صحبت کرد ولی اعضای زن مجاهدین حق این را نداشته باشند که روسری های خود را چندسانت جابجا کنند! نمیشود شعار محکومیت و نفی تفکیک و جداسازی جنسیتی در وسایل نقلیه عمومی داد و بعد در مناسبات خودت پمپ بنزین ها، سالن های غذاخوری و محل های کار زنان را از مردان جدا کرد؟! غیرقابل تصور است که شعار نفی جنسیتی داد ولی در مناسبات خود مردان به تنهایی حق ورود به اتاق های کار همکاران زن و یا برعکس را نداشته باشند.
و در نهایت چگونه می توان تبیین و تفسیر کرد که یک مرد عضو مجاهدین خلق حق این را نداشته باشد که یک کتاب و یا قلم را بصورت مستقیم بدست زنان همکار و یا مسئولش بدهد و در ارتجاعی ترین و توهین آمیزترین شکل آن کتاب و یا مداد را روی میز قرار دهد تا آنها بردارند.
بی شک آنهایی که سالیان در این فرقه عضویت داشته اند با یادآوری فرهنگ و روش های اجتماعی حاکم بر مناسبات به این شعارهای بی محتوا و توخالی مریم رجوی می خندند. مریم رجوی در شرایطی شعار زن ، زندگی و آزادی سر میدهد که زنان عضو تشکیلات وی از حق مسلم تعیین همسر و امر مقدس ازدواج و حق طلاق محروم هستند! آنها حتی حق تماس با فرزندان و خانواده و همسران خود را که بدستور رجوی از آنها جداشده اند را ندارند. بر خلاف شعارهای پوچ و بی محتوای مریم رجوی آنچه در تشکیلات مجاهدین خلق در حق زنان اعمال میشود،؛ زن، بردگی و اسارت است.
داریوش قنواتی