” سازمان مجاهدین خلق ایران” نامی آشنا برای بسیاری از مردم که خاطرات قبل و حین انقلاب ضد سلطنتی را بیاد دارند.
بطور کوتاه و مختصر و مفید اشاره کنم:
آیا شعارهای استقلال، آزادی و شعار مبارزه با امپریالیزم، سیاست ضد استثماری، دمکراسی در صدر شعارهای ادعایی این سازمان قرار داشتند یا نه؟
و آیا بعد از گذشت سی و چند سال در حال حاضر تمامیت تشکیلات مجاهدین و سران و رهبران این تشکیلات اعم از رهبر غایب تا حاضرین درکجا و چه موقعیتی از این شعارها قرار دارند و با رسم یک نمودار از تاریخ سال 59 تا 97 چه خطی خود بخود ترسیم میشود؟
سال 59 در کشور ایران، در میان مردم بودن، با همان شعار های دهن پرکن و پرطمطراق تا پشت کردن به مردم و فرار از میان توده ها و پناه بردن به کشور عراق و همپیمانی با دیکتاتور عراق (صدام) در حالیکه در جنگ با ایران بود، بیعت با خصم آشتی ناپذیر مردم و کشور ایران یعنی همان صدام حسین و مشارکت در جنگ و شروع حرکت خیانت بار و پیمودن راه خیانت تا آخرین مرحله همدستی با دشمن مردم ایران و سقوط صدام که خود بزرگترین و واقعی ترین بینه و حجت وعدالت خدا وشاخص درست و نادرست بودن این مسیر و جنگ 8 ساله بود و پیروزی حق بر باطل اظهر من الشمس برای جهانیان.
و در عین حال فرصت خوبی برای پند آموزی و بازبینی مسیر پیموده شده مجاهدین و محکی برای تشخیص خدمت به خلق یا خیانت!! و در صورت وجود ذره ای صداقت و شرافت انسانی و انقلابی اعتراف به خطاها و خیانت های گذشته و بازگشت به دامان همان خلقی که مدعی جهاد برای آن بودند و در عمل به آن خیانت کردند.
اما اصل بد نیکو نگردد زانکه بنیادش بد است. تربیت نا اهل را چون گردکان برگنبد است.
بعد از صدام ارباب جدید وارد عراق شد و اتفاقا همان که سازمان مجاهدین سالها شعار مبارزه با ان را میدادند، امپریالیزم آمریکا. به به: دشمن به پای خود آمد به گور!!!! آنچه انتظار میرفت و برخی اعضا و هواداران قدیمی منتظر آن بودند این بود که فرماندهی ارتش به اصطلاح آزادیبخش و نیروهای مجاهدین فرمان نبرد با امپریالیزم و نیروهای آمریکایی را که با نیروی زور و قوه قهریه و بی هیچ منطقی کشور جهان سومی را اشغال کرده بودند را صادر کند و مجاهدین که روزی مدعی مقدم بودند در نبرد با امپریالیزم و فریاد میزدند، این شعار و ادعا را جامه عمل بپوشانند.
اما دیدیم که در عمل نه اینکه چنین نشد بلکه راه و مسیر خیانت بی انتهاست و آشی که امریکا برای مجاهدین پخته بود آنقدر به دهنشان مزه داد که سراپا در آن غرق شدند و حرف مجاهدین یکیست: پشت کردن به خلق و سرعت بخشیدن به خیانت و طی طریق در همین نموداری که از سال 60 آغاز شده است و تا اینکه علیرغم داشتن پشتیبانی و حمایت تام و تمام آمریکا و حتی بسیاری کشور های اروپایی و منطقه در اوج ناباوری دیوار های اشرف فروریخت و شیرازه تشکیلات مجاهدین از هم پاشید بنحوی که با پانسمان لیبرتی هم دردی دوا نشد و با زخم بستر اسف بار با خفت و خواری به آلبانی اعزام شدند و جالب اینکه ضربات پی در پی و شکست ها آنچنان کاری بود که فرار از جوار خاک میهن و آوارگی آلبانی را به صرف اینکه اکثرا جان سالم را بدر برده بودند آنرا پیروزی عظیم قلمداد نموده و برایش جشن ها برگزار نمودند!!
اکنون اما کشور بزرگ ایران در کانون حوادث جهان قرار دارد، بیش از یک دهه است که در عرصه تحولات عراق و سوریه و منطقه با نقش آفرینی بسیار کار ساز و موثر در جنگ با تروریست ها و حامیانشان دارای جایگاهی ست که هیچ ابرقدرتی نمیتواند بدون بحساب آوردن ایران هیچ اقدامی انجام دهد، پیروزی های چشمگیر و سرنوشت ساز جبهه مقاومت با نقش محوری ایران چنان موجب خشم وعصبانیت آمریکا شده که همواره نیش و خنجر زهرآلودش را در پهلوی ایران فرو کرده و برای این هدف از هر امکانی استفاده میکند ومردم ایران را مورد تحریم های ظالمانه قرار داده است و در اوج بن بست سیاست های توسعه طلبانه و اشغالگری و وحشیگری رئیس جمهور جدیدش با لابیهای امریکایی، صهیونیستی همچون جان بولتن و نیوت گینگریچ و….. از برگ ها و دستمال های چند بار مصرف شده مجاهدین نیز استفاده میکند و جالب اینجاست که سران تشکیلات مجاهدین سابق و فرقه تروریستی فعلی همه این نقشهای اجرایی خود در دستان امریکا و اسرائیل و آل سعود را جزء مفاخر خود دانسته و حضور چهره های امریکایی در مناسبات و مراسمشان را نشان موفقیت ها و پیروزیهایشان اعلام میکند!!! البته درست هم هست زیرا شاخص ها و شعارها و اهداف به نسبت شعار های اول انقلاب دقیقا برعکس شده و همه چیز در ورطه خیانت به مردم و کشور ایران معنا پیدا میکند و اتفاقا این کارنامه مورد قبول ارباب آمریکایی میباشد.
حال جایگاه مجاهدین سابق و فرقه تروریستی جدید برای مردم ایران روشن است و در طول تاریخ خائنین و وطن فروشان همواره مورد تنفر و انزجار مردم بوده اند اما برای هواداران این فرقه این سوال مطرح است که مسیر خیانت تا کجا ادامه خواهد داشت و نمودار حرکت این فرقه چه سمت و چه نتیجه ای را ترسیم خواهد کرد؟
و کلام آخر: خطاب به نیروها و افراد گرفتار در چنگال این فرقه.
در شرایطی که تشکیلات فرقه رجوی سالیان است در مسیر خیانت به مردم و کشور ایران قرار گرفته و علیه منافع و مصالح کشور و ملت ایران به مصداق، الغریق یتشبث بکل حشیش، از هیچ کوششی فروگزار نمی کند تا دیر نشده سرنوشت و پرونده خود را از این تشکیلات جدا کنید و به صفوف جداشدگان در آلبانی بپیوندید و حداقل تلاشتان این باشد که انتقام خیانتی که به اعتماد و احساس و عاطفه و جان و روانتان شده را از فرقه رجوی بگیرید و همسو با مردم ایران حرکت کنید و خود را از آتش خشم و انتقام ملت ایران علیه سران این فرقه خیانت کار برهانید.
اجتماع بزرگ خانواده ها و دوستان جداشده شما آماده اند تا در این راه بشما کمک کنند، منتظر حرکت بزرگتان علیه سیاست های فرقه هستیم.
علی مرادی