حمید آراسته شکنجه گر بدنام رجوی در نقش کارشناس – قسمت پایانی

فردای آن روز بار دیگر بازجویی شروع شد. چرا رفتی سربازی؟ این کار تو یک خیانت محسوب میشود! چون با رفتنت به سربازی عمر رژیم را طولانی تر کردی! این جرم بزرگی است، حمید آراسته در حالیکه گلویم را به سختی فشار میداد فریاد زد چرا خفه خون گرفتی؟ حرف بزن مزدور! فروغ سوال کرد از کدام شاعر خوشت می آید؟ پاسخ دادم استاد شهریار، یکمرتبه با شلنگی که بدست داشت محکم به سرم زد و فریاد زد شهریار یک خائن است! با رهبر رژیم ملاقات کرده، تو هم که او را قبول داری خائن هستی! سرم داشت از شدت درد می ترکید.

به یکی از بازجویان بنام نوید گفتم یک لیوان چای می خواهم. با عصبانیت سرم داد زد در عراق بخاطر مسئله تحریم روزی 700 کودک می میرد آنوقت تو چای می خواهی؟ ما خودمان هم چای نداریم، اصرار کردم پس یک لیوان آب گرم بده، که پاسخ داد تا اعتراف نکنی از آب خبری نیست. حمید آراسته بعد از کمی استراحت و در حالیکه از شدت عصبانیت لب هایش می لرزید گفت امشب را به تو فرصت می دهیم تا خوب فکرهایت را بکنی و رابطه ات با وزارت اطلاعات و اینکه چه ماموریتی داشتی را اعتراف کنی وگرنه مثل سگ تو را خواهیم کشت و صدایت به هیچ کس هم نخواهند رسید.

این مورد بخش کوچکی از جنایت های حمید آراسته؛ بازجو شکنجه گر رجوی است که بعد از سرنگونی صدام ارباب رجوی رنگ عوض کرده و این بار تحت عنوان کارشناس و با حضور در یک شوی تلویزیونی در تاریخ 4 دیماه در برنامه ای تحت عنوان تحلیلی بر دادگاههای نمایشی رژیم ،خ ط پایان ماراتون مزدوران شرکت کرد تا این بار نه از موضع یک بازجو و شکنجه گر اعضای ناراضی و خواهان جدایی، بلکه بعنوان یک کارشناس وبا ردیف کردن مشتی دروغ و در راستای ایجاد یک جنگ روحی روانی تلاش و جای جلاد و قربانی را عوض کرده و آنچه در ماهیت خودش است را به اعضای جداشده شرکت کننده نسبت دهد.

البته پر واضح است که وی در این برنامه یک مترسکی بیش نبوده که مزخرفات مسئولین رده بالای رجوی را نشخوار می کرد. آنچه مشخص است فعالیت های افشاگرایانه اعضای جداشده در جریان دادگاه محاکمه 104 نفر از فرماندهان و مسئولین فرقه به اتهام جنایت بر علیه شهروندان ایرانی و اعضای منتقد و ناراضی و همکاری با دشمن بر علیه عالی ترین منافع مردم ایران آنقدر برای رهبران مجاهدین خلق گران آمده است که مجبور به برگزاری این بساط خیمه شب بازی شده اند. شکنجه گر بدنام رجوی حمید آراسته اعضای شرکت کننده در دادگاه را متهم نمود که در سازماندهی و پیشبرد پروژه های وزارت اطلاعات در ایران و کشورهای مختلف دست دارند.
دست اندرکاران ابله این برنامه و کارشناسان کودن آن ناخودآگاه به توانمندی ها و نقاط مثبت اعضای جداشده و نقش بارز آنها در جلب اعتماد خانواده ها و همچنین نقش اساسی که در افشای ترفند های فریب سران آنها در فضای مجازی داشته اند که براساس آن بسیاری از جوانان را نسبت به شیوه های فریب آگاه نموده اند اشاره کردند. اعضای جداشده از لحظه اول رهایی خود از حصارهای فیزیکی و ذهنی رجوی با خود عهد بستند تا آزادی دیگر اعضای تحت اسارت از پای ننشینند و در این مسیر از همان روزهای اول ضمن برقراری ارتباط با خانواده های اعضا که سالها به دلیل خفقان ایجاد شده توسط رجوی آزادی برقراری ارتباط با خانواده هایشان را نداشتند آنها را نسبت به زنده بودن و حضور آنها در تشکیلات آگاه نمودند. بسیاری از خانواده ها بدلیل قطع ارتباط سالیان از زنده بودن ویا مرگ وابسته خود اطلاعی نداشتند.

خانواده های اعضا در ادامه تصمیم گرفتند با حضور در مقابل پادگان اشرف و ماهها تحصن، رهبران مجاهدین خلق را تحت فشار گذاشته بلکه با ملاقات آنها با عزیزان خود موافقت نمایند. ولی بجز باران سنگ و فحش و ناسزا که پشت پرده این حمله و هجوم ها و فحاشی به پدر و مادران دست اندرکاران همین برنامه و از جمله حمید آراسته بودند بهره ای نبردند.

مورد دیگر که در این برنامه به عنوان یکی از جرم های اعضای جداشده به آن اشاره شد افشای برنامه های فریب و جذب جوانان در فضای مجازی و آگاه کردن نسل جوان و جلوگیری از فریب آنها توسط رهبران مجاهدین خلق بوده است. اعضای جداشده از اینکه این دو رسالت را توانسته اند با موفقیت به سرانجام برسانند بطوریکه رهبران مجاهدین خلق را طی یک تحلیل مجبور به پذیرش شکست و اذعان به توانمندی اعضای جداشده و اقبال بالای اجتماعی آنها بین خانواده ها و نسل جوان و دانشجویان نموده اند، افتخار می کنند و از این بابت به خود می بالند.

سوال اساسی که باید از رهبران مجاهدین خلق و دست اندرکاران این شو مسخره پرسید اینکه در صف بندی خلق و ضد خلق و تعادل قوا بین اعضای جداشده و رهبران مجاهدین خلق چه کسی در کنار خانواده های اعضا و نسل جوان جامعه چه کسی خائن و مزدور است ؟ مجاهدین خلق که از آبشخور دشمنان مردم ایران تغذیه می کنند و حیات خفیف خائنانه می گذرانند یا اعضای جداشده ای که در بطن بستر اجتماعی جامعه دست در دست خانواده های اعضا و نسل جوان و دانشجو دارند؟

علی اکرامی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا