مرداد سال 67 قرارداد آتش بس بین ایران و عراق به امضا دو کشور رسید اما هنوز مسئله تبادل اسرا درچشم انداز نبود. فرقه رجوی که درپی شکست درعملیات موسوم به فروغ جاویدان بیش ازیک سوم نیروهایش را ازدست داده بود و از طرفی برخی از نیروها از فرقه جدا شدند و از این بابت فرقه را درآستانه فروپاشی قرار داد اما رجوی براساس شم ضدانقلابی خود برای برون رفت از این بحران و برطرف کردن کمبود نیرویی خود با فریب دادن ماموران وقت صلیب سرخ برای جذب اسرای جنگی وآوردن آنها به کمپ اشرف، با صدام وارد مذاکره شد ودرنهایت توانست با عقد یک قرارداد خائنانه با وی در خردادماه سال 68 تعداد زیادی ازاسرای جنگی را با وعده آزادی زودرس ویا فرستادن آنها به کشورهای اروپایی به کمپ آورد.اما قرار بر این بود که درصورت تبادل اسرا با ایران، رجوی همه اسرای تحویل گرفته را برای تبادل به اردوگاهها بازگرداند.
اما درتاریخ 26 مرداد 69 برخلاف انتظار رجوی تبادل اسرای جنگی شروع شد ونمایندگان صلیب برای بازگرداندن اسرای پیوسته، به کمپ اشرف آمدند. مسئولین فرقه که حسابی دست پاچه شده بودند بنا به دستور رجوی برای تمامی اسرا نشست گذاشته وآنها را درجریان موضوع تبادل قراردادند. سرکردگان فرقه با فریبکاری سعی کردند مانع ازانتخاب اسرا برای بازگشت آنها به ایران شوند. آنها گفتند بخاطراینکه شما به سازمان پیوستید درصورت بازگشت به ایران محاکمه، شکنجه واعدام می شوید. تعدادی از اسرا که وعده های فرقه را برای بازگشت زودرس به ایران و یا فرستادنشان به اروپا توخالی دیده و پی به ماهیت فریبکار فرقه برده بودند راه بازگشت به وطن به هرقیمت را درپیش گرفتند. متاسفانه برخی ازاسراء هم فریب حرف های سرکردگان فرقه را خورده وبه امید رفتن به اروپا، ماندن درمناسبات فرقه را ترجیح دادند.
بهرحال زمان گذشت وحقایق دروغ های فرقه بیشتر آشکار شد و در پی بحران هایی که فرقه با آن روبرو شد رجوی شمشیر را برای تمامی اعضا از روبست و”خروج ممنوع” از مناسبات فرقه را اعلام کرد و بشدت با کسانی که درخواست جدایی داشتند برخورد کرد و فضای رعب و وحشتی را در تشکیلات فرقه ایجاد کرد. اما وقتی دید نمی تواند مانع ازجدایی اعضای خواهان جدایی شود اعلام کرد هرکس که می خواهد جدا شود. ما اورا تحویل دولت عراق می دهیم این دولت هم افراد را به جرم ورود غیرقانونی به عراق سالها درزندان ابوغریب زندانی خواهد کرد.
متاسفانه خیلی از اعضا از ترس رفتن به زندان ابوغریب ماندن درفرقه وتحمل غصه وغم را انتخاب کردند. تعدادی نیز که امیدی به آزادی وبرون رفت خود ازمنجلاب فرقه نداشتند با خودکشی به زندگی خود پایان دادند.اما بودند اعضایی که نیز تحمل سختی های زندان ابوغربب را برننگ ماندن درفرقه را ترجیح دادند. بعد از جدایی آنها کسی ازسرنوشت آنها خبری نداشت.اما علیرغم تهدید رجوی برای فرستادن اعضای خواهان جدایی به زندان ابوغریب کسی باور نداشت که اوچنین کاری با نیروی خود که تمام زندگانی وجوانی خودرا صرف جاه طلبی های رجوی کرده انجام دهد.
اما واقعیت را وقتی دیدم که فرقه خودم را به زندان ابوغریب فرستاد. دراین زندان مخوف علاوه براعضای باسابقه فرقه، تعداد زیادی ازاسرای جنگ تحمیلی هم حضور داشتند که ازسال 72 به بعد رجوی دریک معاهده ننگین دیگری با صدام انها را به زندان ابوغریب فرستاده بود.اسرای جنگی که بعد ازسالها اسارت در اردوگاه عراق واسارت درفرقه منفور رجوی بخاطر کینه توزی شخصی رجوی می بایست برای سالها حضور در زندان ابوغریب را هم تجربه می کردند.متاسفانه تعدادی ازآنها دچارافسردگی های روحی شدند برخی ازآنها ازجمله بیت الله جهانی شش ماه بعد ازبازگشت به ایران بدرود حیات گفت و برخی نیزتحت درمان قرارگرفتند.آری سرنوشت اسرای جنگی پیوسته به فرقه درزندان ابوغریب شاید غم انگیزتر ازدیگر نفرات بود که می توان صدها صفحه درباره رنج ومشقتی که آنها کشیدند نوشت. آنهایی که روزی بخاطر دفاع از میهن اسیرعراق شده وسالها دراردوگاه های عراق وسالها هم بخاطر فریبکاریهای رجوی درمناسبات فرقه متحمل سختی ومشقت فراوان شده بودند. بخاطر عقده و کینه های شخصی رجوی سالها هم درزندان مخوف ابوغریب زندانی شدند. رجوی تمامی اعضای خواهان جدایی را به این خاطر به زندان ابوغریب می فرستاد که شاید درهمان زندان براثرسختی های آن جان سالم بدرنبرند. اما سرانجام دست تقدیرنگذاشت این شیاد بی رحم به خواسته ضدانسانی خود برسد ودرنهایت بعد ازسالها صدام تمامی زندانیان ابوغریب ازجمله ایرانیان زندانی را بخاطر احتمال شروع جنگ خود با آمریکا آزاد کرد واین چنین بود که راز جنایات رجوی که می خواست مخفی بماند افشا شد.
یکباردیگر به سهم خودم روزآزادی و بازگشت تمامی اسرای جنگ تحمیلی به وطن را به همه آزادگان تبریک می گویم.
حمید دهدار