“پرسش در دموکراتیک ترین سازمان انقلابی چه جایگاهی دارد؟”
دانش بشری یا محصول وحی می باشد که توسط انبیاء به انسان منتقل شده است یا محصول نیاز و پرسشگری است که گفتگو و پژوهش و تحقیق را درپی دارد و پیشرفت و تحول در هر امری، سوالات متعدد درباره وضع موجود و راههای رسیدن به وضع مطلوب را می طلبد و اصولا پرسشگری سنگ بنای تحقیق و جهش فکری است وتمامی اندیشه ها، نوآوریها و ابداعات، ابتکارات و پیشرفتهای جامعه بشری بر این اساس شکل گرفته اند.
با این مقدمه سوال این است که سازمان مدافع حقوق بشر و آزادی انسان در عرصه اندیشه چه جایگاهی برای پرسشگری قائل است؟ درمقابل پرسشگری آنان چه واکنشی نشان میدهد؟ آیا با مسئله دار خواندن اعضا وبریدن در مبارزه و جملات کلیشه ای این چنینی در صدد شانه خالی کردن از زیر بارمسئولیت پاسخگویی نیست؟
آیا سازمان ظرفیت انتقاد پذیری و پاسخگویی را ندارد؟
آیا این نوع نگاه استبدادی رای رهبران سازمان مدعی آزادی و حقوق بشر را به ذهن متبادر نمی نماید؟ پر واضح است کسی که اکنون در محدود نگه داشتن اعضای خود با عدم پاسخگویی این گونه پیش می رود، در مدیریت جامعه که از طیف گسترده ای از اندیشه ها، باورها و سلایق تشکیل می شود جز با سرکوب و از میدان به در کردن همه مخالفان ومنتقدان راه دیگری را در پیش نخواهد گرفت زیرا هر نگاه و رویکردی به جز نگاه حاکم بر رهبری سازمان را نمی پذیرد.
گذشته و حال سازمان راهکاری جز طرد و منزوی کردن در مواجهه با افراد پرسشگر راه دیگری را پیش رو نداشته است و این رویکرد و عدم ظرفیت به دلیل فقدان معرفت و غنای اندیشه توان پاسخگویی به پرسش را در سازمان از بین برده است و رهبران سازمان را به سوی استبداد رای سوق داده است که هر جامعه ای را با بن بست وسقوط مواجه خواهد ساخت وخوب است که به جای ادعای دفاع از حقوق دیگران حقوق اولیه اعضای خود را پاس بدارد.
اگرچه از سازمانی که اساس آن با اینگونه برخوردهای کج شکل گرفته است انتظاری جز این نیست که تا ثریا به همین صورت برود اگر امکان بیش از این رفتن را داشته باشد.