حمایت از آیت الله طالقانی و پیروی از او همواره یکی از ادعاهای سازمان تروریستی مجاهدین خلق بوده است به طوری که آن ها به ایشان لقب پدر را داده اند. سازمان مجاهدین سعی کرده است تا نشان دهد آیت الله طالقانی از حامی های این سازمان بوده و حتی در این راه مقابل مخالفان آن ها ایستاده است. اما آیا چنین ادعاهایی صحت دارد؟
مروری بر روابط سازمان مجاهدین و آیت الله طالقانی نشان می دهد هر چند اعضای اولیه این سازمان نسبت به ایشان ارادت داشتند، اما بعد از گذشت چند سال از تاسیس سازمان و تسلط اندیشه های مارکسیستی در بین اعضا نه تنها این دیدگاه تغییر می کند، بلکه اعضا در همان زندان های دوران شاه از طالقانی فاصله می گیرند.
با این حال حتی در همان زمان تاسیس سازمان نیز راه و روش آیت الله با موسسان این سازمان تفاوت داشت. به عنوان مثال ایشان با وجود اینکه جزو مکتب قرآن گرایان بود و بر لزوم گسترش آموزه هایی قرآنی در جامعه تاکید می کرد از تفاسیر التقاطی و بدون استناد به متون دینی انتقاد می کرد. این در حالی است که سازمان در همان ابتدا سعی می کرد تا با استفاده از متون مارکسیستی و براساس نظرات شخصی از قرآن مسایل مورد نظر خود را برداشت کند.
در دهه 50 و بعد از اعدام بنیانگذاران سازمان روابط مجاهدین و طالقانی بسیار کمتر می شود به طوری که سازمان به او به دید غیرخودی نگاه می کرده است. محمد محمدی از اعضای سازمان می گوید در دهه50 اعضای سازمان مانند بهرام آرام دید خوبی به آیت الله طالقانی نداشتند و در طبقه بندی مبارزان او را بعد از مارکسیست ها قرار می دادند. از دید سازمان، طالقانی نماینده تفکر خرده بورژواهایی بود که دوران آن ها گذشته است و دیگر آموزه های او کمکی به جامعه نمی کند.
یکی از مسایلی که در دهه 50 باعث شد تا مجاهدین از طالقانی کینه بگیرند، حمایت ایشان از فتوای نجاست بود. در واقع بعد از اینکه سازمان مجاهدین در سال 54 اعلام می کند که به جای اسلام، مارکسیسم ایدئولوژی رسمی آن ها است، برخی از روحانیون در زندان فتوا می دهند که مسلمانان نباید با مارکسیست ها رابطه داشته باشند. این موضوع در زندان باعث می شود حتی مسلمانان ظروف غذای خود را از مارکسیست ها جداکنند. طالقانی از روحانیونی بود که از این فتوا حمایت کرد و همین موضوع باعث شد تا سازمان با او موضعگیری پیدا کند و به ایشان نسبت مرتجع بدهد.
با وجود چنین دیدگاهی، مجاهدین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تلاش کردند تا تحت پوشش حمایت از آیت الله طالقانی در مقابل امام خمینی(ره) بایستند. به عنوان مثال زمانی که آیت الله طالقانی بعد از دستگیری پسرش از تهران خارج می شود، مجاهدین با ایجاد آشوب و اغتشاش سعی می کند تا از این اتفاق سوءاستفاده کرده و خود را حامی ایشان نشان دهد. با این حال موضع گیری طالقانی در حمایت از امام باعث شد تا این نقشه آن ها نقش بر آب شود.
سازمان مجاهدین بعد از فوت آیت الله طالقانی سعی کرد تا از این موضوع سوءاستفاده کرده و با ایجاد شایعات بی اساس مبنی بر قتل ایشان و نسبت دادن این کار به مخالفان خود، جناح های حزب اللهی را تضعیف کند. هرچند آگاهی جریان های اسلامی و به خصوص رهبریت امام باعث شد تا در همان اول انقلاب این نقشه مجاهدین خنثی شود با این حال آن ها در دهه های گذشته همواره سعی کردند تا تحت پوشش حمایت از طالقانی به خود وجه مثبتی بدهند. با این حال هر فرد آگاهی با مروری بر روش آیت الله طالقانی متوجه می شود که راه ایشان هیچ نسبتی با راه و روش مجاهدین ندارد.
دکتر سیدمحسن موسویزاده،