کدر بودن و عدم شفافیت رجویها، سالهاست که بر مناسباتشان سایه سنگینی افکنده است! سیمای کذابین (آزادی)! تنها دوربین خودی است که آنهم به جز اقناع نسبی اعضای فرقه هیچ نقش بیرونی دیگری ندارد!
رسانه ها پرسش های معین و مشخصی از سران فرقه رجوی دارند! اما هیچ گاه مقام پاسخگوئی نبوده تا با ابهامات سالیان پاسخ دهد! سئوالاتی از قبیل:
– اسرار پشت پرده درگیری های 19 فروردین 1390 در اشرف چیست؟
– واقعا مسعود رجوی زنده است و اگر زنده است، کجاست؟
– آیا در تشکیلات سازمان، زندان و زندانی وجود داشته و دارد؟
– آیا در جریان پروژه رفع ابهام در سال 1364 در پایگاه منصوری و پروژه رفع ابهام سال 1373 و پروژه نشریه 380 در سال 1376 در اشرف، صدها نفر در زندان های مجاهدین زندانی بودند؟ چرا؟ چه تعداد؟
– آیا در زندان های انفرادی اشرف، بازداشت شدگان تحت بازجوئی،شکنجه جسمی و روحی، بدرفتاری و آزار و اذیت قرار می گرفتند؟
– آیا واقعیت دارد، دادگاههائی در اشرف با شرکت مسئولان رده بالای سازمان تشکیل می شد و به صدور حکم و احکام مختلف اقدام می کرد؟
– راه بند واقعی” سرنگونی” چیست؟
– علت اصرار مجاهدین و رهبری آن، بر ماندگاری در عراق و اشرف چه بود؟
– کسانی که به عنوان” امانتی مجاهدین” درزندان ابوغریب عراق زندانی بودند،چه کسانی بودند؟
– آیا بطور واقعی یا سمبلیک بخشی از زنان عضو شورای رهبری زنان، به عقد مسعود رجوی درآمده اند یا خیر؟
– چرا از جلسات انتقاد و انتقاد از خود و اعترافات اعضای عادی و بلند پایه فیلم برداری می شد؟ هدف از این کار چه بود؟ آیا این کار برای باج خواهی های بعدی نبود؟
– آیا ضرب و شتم افراد در جمع های بزرگ و انداختن آب دهان بر سر و روی اعضای ناراضی، تبلیغات رژیم و جداشدگان علیه سازمان است یا واقعیت داشته است؟
– برای تک تک این کلمات چه توضیحی سازمان دارد:”طعمه”،” حوض”،” دیگ”، غسل هفتگی”،” رقص رهائی”،” معراج جمعی”…؟
– آیا در مورد زندانیان آزاد شده رژیم که مجددا به سازمان می پیوستند از کلمات” بریده”،” خائن”،” مزدور”،” نادم”،” مامور وزارت اطلاعات”،”نفوذی” و… استفاده می شد، چرا؟
– آیا از جمله” خواب شما هم به رهبری متعلق است” استفاده می شد؟ توصیه می شد که خوابتان را هم به مسئولتان در پاکت سربسته گزارش کنید؟
– مسئولیت شکست های سالیان سازمان، به عهده رهبری است یا اعضاء؟
– چرا مرز سرخ بود که اعضاء به رهبری انتقاد کنند؟
– جریان فیلم مستند کیف های پر از دینار و دلاری که از صدام حسین می گرفتید، چه بود؟
– چرا همه در سازمان مجبور به تجرد اجباری بودند، اما رهبری مستثنی بود؟
– آیا مجاهدین زمانی از شوروی درخواست وام 300 میلیون دلاری کرده بودند؟
– منابع مالی مجاهدین امروز از جانب چه کسانی یا چه دولتهائی، تامین می شود؟
– آیا فرار رهبری مجاهدین، مسعود و مریم و رها کردن نیروها در عراق، در بحبوحه حمله آمریکا به عراق، عملی قبیح و زشت نبود؟
– مجاهدین به جز خودشان، چه کسان دیگری را در جبهه خلق می دانند؟
– چرا مجاهدین حق ملاقات با خانواده هایشان را ندارند؟
– چرا مجاهدین حق مصاحبه و گفتگو با رسانه های آزاد را ندارند؟
ابهام و سئوالات بسیاری از سالیان حکومت استبدادی سازمان بر اعضای نگون بختش وجود دارد! اما هرگز سازمان در مقام پاسخگوئی برنیامده و نخواهد آمد! همه به روشنی می دانیم که فرقه رجوی، تمام تلاش سالیانش سرکوب اعضاء بود، تا بلکه روزی یک قدرت خارجی رژیم را سرنگون کرده و دودستی تحویل مجاهدین بدهد! این خام خیالی هم باعث شد، هرگز به یک اپوزیسیون قرص و محکم، مبدل نشوند! سیاست یا با ما، یا برما! که اصلی ترین تز رجوی بود! هرگز اجازه نداد مجاهدین با کسی سر میز مشارکت برای اقدامی عملی، بنشینند! الان هم با یک سازمان متشکل از اعضای پیر و فرتوت و کاملا ناراضی، روبرو هستیم که هنوز پس از یک پروسه سراسر شکست و خیانت به مردم، بر استراتژی نداشته خودش، اصرار می ورزد!
اگر شکست سالیان مجاهدین و شخص رجوی را جمع بندی کنیم، باید بگوئیم:
1- به دلیل عدم رعایت اصول اخلاقی در سازمان، حیات مجاهدین بی ارزش شد، صداقت یک عامل کلیدی در رفتار است که مجاهدین آنرا از دست دادند و به تبع آن آینده را نیز از دست دادند!
2- مجاهدین سه اصل را اگر رعایت می کردند، موفق تر عمل می کردند: محترم داشتن خود، محترم داشتن دیگران و جوابگو بودن در قبال تمام کنش های خود.
3- بهترین راه حل مشکلات جهان، دعوت از همه طرف ها برای نشستن وصحبت کردن در راستای هدف مشترک است، این اولین الفبای دمکراسی است!
4- مجاهدین به دلیل عدم شفافیت در کارها، یک حس عمیق بی اعتمادی و ناامنی را در اعضای خود رشد دادند!
5- مجاهدین هرگز نتوانستند به گذشته خود نگاه کرده و بار دیگر از زندگی لذت ببرند!
6- آن عصای جادوئی که همانا نعمت رهبری در دستان مسعود رجوی بود را، هرگز ندانست که چگونه باید از آن استفاده کند، مسعود رجوی آن نعمت عصای جادوئی را، چماقی کرد بر سر اعضایش…
7- رجوی باید بداند که، نه مرگ آنقدر ترسناک است و نه زندگی آنقدر شیرین که آدمی پای بر شرافت خود بگذارد…
فرید