در شماره یک مقاله به چند نمونه از آمار دیکتاتوری چند دهه از تشکیلات سازمان مجاهدین خلق تحت رهبری رجوی پرداختم، درادامه:
- قربانیان عقیم سازی اجباری همراه با تحمیق در سازمانِ مریم:
بیش از صد زن مجاهد خلق به بهانه مبارزه با بیماری های گو ناگون از سردرد، میگرن، سنگ کلیه، کمر درد، کم خونی و بویژه ترس از سرطان و توهم رهایی از جنسیت و رفتن به قله رهاییِ”مسعود” به زورِ مسعود و مریم عقیم شدند.
شخصاَ یکی از این زنان بودم که در آستانه این عقیم سازی قرار گرفتم ولی با شگردهای مختلف از آن گریختم.
اولین نفر این لیست که آمار آن همانطور که اشاره کردم بالای 100 نفر می باشد را خانم فرشته هدایتی قرارمی دهم که در مصاحبه تلویزیونی و در کتابش بنام”زخمهای بی التیام” خاطرات زخمهای بی التیامش را بیان کرده است.
لیست95 نفره از قربانیانِ عقیم شده را با اسامی و مشخصات در مصاحبه ای در کلن آلمان منتشر و اعلام نمودم، در آن زمان بدون ذکر نام خانم فرشته هدایتی که هنوز در چنگال سازمان بود، این لیست را کردم و در آنجا وعده دادم و اعلام کردم آمار قربانیان در آینده تکمیل می شود.
با نوید به اینکه این قربانیانِ زنِ فرقه رجوی در آینده ای نزدیک به مانند زنان قهرمان کشور پرو (دولت وقت پرو صدها زن را به بهانه فقرعقیم ساخت. درانتهاء این مقاله توجه شما را به نمونه دولتی این عقیم سازیِ ضد بشری، البته نه توسط”اپوزیسیون انقلابی” جلب می کنم) برای گرفتن خسارت و صدمات ناشی از این سیاست شدیداَ ضد بشری که بر آنها وارد شده است از دست مسعود رجوی و مریم قجرعضدانلو به محاکم جهانی و دادگاه لاهه شکایت کنند.
2- آمار خودکشی و خودسوزی در سازمان مریم:
– مهری موسوی
– مینوفتحعلی
– مرجان اکبری (فائزه) دخترک معصوم 25 ساله
– زهرا نوری
– ندا حسنی دخترک معصوم 18 ساله
– صدیقه مجاوری
– مجتبی میر میران
– معصومه غیبی پور
– آلان محمدی دخترک معصوم 14 ساله
– یاسر اکبری پسر معصوم 28 ساله
– سمانه بزرگانفرد دختر معصوم
– جعفر کهزادمنش
– زهرا فیض بخش
– محترم بابایی
– محبوبه ابوفاضلی (که جان سالم بدربرد)
– نسرین احمدی
* ناظرانِ سازمان آماررا قریب بر 90 نفرمی دهند شخصاً فقط به موارد بالا اشاره می کنم.
3- آمار محاکمات عقیدتی درون تشکیلاتی به فرمان شخص رجوی
– پرویزیعقوبی ازفرماندهان بالا
– علی زرکش جانشین وقت رجوی
– مهدی افتخاری (فرمانده فتح الله فرمانده پرواز در فرار رجوی از ایران)
– قربانعلی حسین نژاد (شخص رجوی محاکمه اش کرد)
– مهری موسوی (شخص رجوی لگد کوبش کرد)
– مینو فتح علی
– زهرا میرباقری
– علیرضا میرباقری
– فتح الله فتحی
– انسیه قلی زاده
– سید محمد حسین سبحانی
– جواد فیروزمند
– مرجان اکبری
– مهرداد فتحی
– احسان موسوی (برادر مهری)
– پرویزفرهمند
– مصطفی
– ابراهیم سعیدی
– اردشیر
– حسین مشعوف
– مسعود ضرغامی
– جمال امیری
– مرضیه قربانی
* لازم به توضیح است که آمارمحاکمات عقیدتی صدها تن می باشد که اسامی در آینده به اطلاع خواهد رسید.
4- آمار طلاق در سازمان مریم:
عضو رده بالای سازمان بنام مهدی ابریشم چی، زن خود مریم قجرعضدانلو را با تحمیقاتِ شخصِ مسعود طلاق داد تا وی به عقد او در بیایید. مسعود این خلق عادت را سرمنشاء انقلاب درونی تشکیلاتی قرار داد، تا منجربه طلاق تمام زنان و مردان متاهل سازمان مجاهدین خلق و ازدواج آنان با مسعود گردد.
کل اعضاء سازمان از زنان و مردانِ ازدواج کرده حدوداً 1500نفر با اجبار و تحمیق تشکیلاتیِ مریم و مسعود طلاق گرفتند و بقیه دختران و پسران و مردان سازمان عشق ها و ایده های عشقی خود را در ذهن مجبور به طلاق نمودند.
5 – حدوداَ800 کودک خرد سال و شیرخواره با کوچ اجباری از مادران و پدران جدا شده و به خانواده ها در کشورهای غربی و یتیم خانه ها انتقال داده شدند:
*من شخصاَ در جریان انتقال این کودکان از مرز عراق و اردن بودم.
بعد از اینکه زوج ها ملزم به جدایی از یکدیگر و طلاق شدند سازمان فرزندانشان را به خارج عراق و اروپا منتقل کرد. بسیاری از والدین دیگر فرزندانشان را ندیدند یا فرزندان حاضر به دیدنِ آنها نشدند. بسیاری از کودکان با خانوادهِ هوادارانِ گروه مجاهدین در کشورهای غربی زندگی کردند، پرورش آنها بر اساس عقاید مجاهدین خلق بود و یک سری از این کودکان که نوجوان شده بودند، با تحمیق و فریب وعده و وعید به عراق بازگردانده و کشته شدند.
6 – فساد مالی در سازمان مسعود و مریم رجوی:
فقط به چند موردِ کلیدی اشاره می شود:
سازمان مجاهدین خلق سالها در پوشش انجمنهای خیریه و به ادعای کمک به فقرا در ایران و نیازمندان درون تشکیلات به جمعآوری پول در کشورهای اروپایی و سراسرجهان و ایران اشتغال داشته و مبالغ قابل توجهی از این طریق بدست آورده است. پس از رویداد ۱۱ سپتامبر و زیر نظر گرفتن شدید تر نقل و انتقال پول در کشورهای غربی، کمیسیون نظارت بر خیریههای انگلیس Charity Commission for England and Wales پس از یکسال تحقیقات دستور بستن این خیریه و حسابهای آن را صادر کردوچندین نفر از اعضاء دیپلماسی سازمان با کیسه های دلاردر سوریه دستگیرشدند.
کمکهای اصلی این سازمان از طریق کشورهای عربی و بویژه عربستان سعودی و دشمنان علنی ایران تامین می شود.
زهرا سادات میرباقری
* قربانیان عقیمسازی اجباری در دهه نود در پرو به زبان آمدهاند
صدها هزار زن در دهه نود در پرو به بهانه مبارزه با فقر به زور عقیم شدند. گروهی از این قربانیان همچنان به دنبال گرفتن خسارت از دولت برای صدماتی هستند که این سیاست ضدانسانی بر آنها وارد کرده است.
روته سونیگا زن سرخپوست پرویی تعریف میکند که چگونه یک پرستار همراه با ماموران پلیس به سراغش آمدند، در کلبه کاهگلی او را به زور باز کردند و او را با خود به مرکز درمانی منطقه بردند. در اتاق معاینهای به شدت کثیف پزشک به او گفت او را عقیم میکنند.
میگوید آنزمان ۲۸ سال داشت و وقتی خواست از خود دفاع کند دست و پایش را بستند. داروی بیحسی آنقدر قوی نبود و او در پایان جراحی کاملا درد دوختن محل زخم را حس میکرد.
رنجی که تمام زندگی همراه او مانده است.
روزی که او را عمل کردند ۱۰ فوریه ۱۹۹۹ بود، تاریخی که او هرگز فراموش نمیکند. اما برای روته سونیگا زندگی از این تاریخ به بعد دیگر مانند گذشته نشد.
او از آنزمان دائم در رانها، کمر و زانوها درد دارد. بعد از عمل جای زخم عفونی شد و پزشکان مجبور شدند بارها او را عمل کنند. بدتر این که او دیگر نتوانست در مزرعه کار کند. قبل از آن او هر روز پا به پای شوهرش در مزرعه کار میکرد.
عقیم سازی اجباری سیاستی بود که آلبرتو فوجیموری، رئیس جمهوری مستبد پرو در دهه نود در پیش گرفت. ۳۰۰ هزار زن و ۳۰ هزار مرد عقیم شدند. توجیه این سیاست”مبارزه با فقر” بود که بیش از همه متوجه اقلیت سرخپوست پرو میشد که پیشاپیش در حقشان تبعیض میشد.
مبارزه برای گرفتن خسارت
اگرچه این سیاست نقض شدید حقوق بشر به شمار میرود اما تا همین امروز هم دولت پرو اعتراض زنانی مانند سونیگا و حق آنان برای گرفتن خسارت را به رسمیت نمیشناسد. به همین خاطر هم این زنان پس از سالها سکوت خود را شکستهاند و خاطرات خود را بر کاغذ آوردهاند. بر اساس این نوشتهها یک وکیل خود را برای شکایت علیه فوجیموری آماده میکند.
بیشترین چیزی که قربانیان را آزار میدهد این است که پزشکانی که آنزمان در پروژه عقیمسازی دست داشتند، هنوز هم به عنوان پزشک مشغول به کارند. از جمله پزشکی که ۲۰ سال پیش سونیگا را عمل کرد همچنان در همان مرکز درمانی کار میکند.
اما سونیگا نیز با خود عهد کرده است تا زمانی که حق قربانیانی مانند او به رسمیت شناخته نشود، به مبارزه خود ادامه دهد. این زنان از حمایت هیچ لابیای برخوردار نیستند، فقیرند و در روستاهای دورافتاده زندگی میکنند. تنها حامی آنها گروههای حقوق بشری پرو هستند.