هنوز چند روز از چاپ یک مطلب واقعی توسط هفته نامه اشپیگل نگذشته بود که یک اطلاعیه عریض و طویل توسط فرقه تروریستی رجوی توجهات را جلب کرد. طبق معمول آنها ابتدا با اتهام زدن به نویسنده و نشریه کار را شروع کردند و بعد مظلوم نمایی و النهایه نتیجه گیری نمودند که باز برمیگردد به همان قسمت اول موضوع یعنی اتهام زنی.
اگر دیده باشید در این اطلاعیه که سراسر سوز و گداز است و چیزی جز یک مشت مغلطه گویی نیست تلاش شده که فرقه رجوی را از اتهامات هفته نامه اشپیگل برهاند و سازمان مجاهدین خلق را قربانیان تروریسم جلوه دهد. به یک قسمت این اطلاعیه توجه کنید:
“استقبال فوری و بیسابقه رسانههای حکومتی در ایران از مقاله اشپیگل این نیاز هماهنگ شده را بهخوبی برملا کرد. خبرگزاری رسمی ایرنا با تیتر”روایت تکاندهنده اشپیگل از شکنجه روحی اعضای مجاهدین در کمپ آلبانی”، خبرگزاری مهر وزارت اطلاعات با تیتر”تمرینات مجاهدین در آلبانی” هفتهیی سه بار بریدن گلو با چاقو”، خبرگزاری فارس سپاه پاسداران با تیتر”گزارش اشپیگل از پایگاه مجاهدین: اعضای این سازمان کشتار را تمرین میکنند”، خبرگزاری میزان قوه قضاییه با تیتر”مجاهدین در آلبانی بریدن گلو با چاقو، در آوردن چشم و پاره کردن دهان را تمرین میکنند” و پایگاه خبری حامیان ولایت با تیتر”گزارش تکاندهنده اشپیگل از توحش مجاهدین” و صدها رسانه حکومتی دیگر با تیترهای مشابه ترجمه مقاله اشپیگل را به فارسی منتشر کردند.”
اشپیگل بعد از مدتها دست به افشای یک سری حقایق در خصوص سازمان مجاهدین خلق زد، حالا باید محاکمه شود که چرا حقایق مربوط به سازمان مجاهدین را علنی کرده و در انظار جهانیان این فرقه را رسوا و سکه یک پول نموده است.
حالا شما به تیتر این اطلاعیه توجه کنید:
“اطلاعیه مطبوعاتی – ۱۸ فوریه ۲۰۱۹
فتوای مدرن قتل و ترور – اشپیگل یا”دادگاه انقلاب اسلامی” ملایان؟
اطلاعیه شورای ملی مقاومت ایران”
به نظرم برای هر شنونده و بیننده بی طرفی این سوال پیش می آید که هفته نامه اشپیگل چاپ آلمان چه ربطی به دادگاههای انقلاب اسلامی ایران، یا بقول اطلاعیه سازمان مجاهدین ملایان، دارد.
کار رسانه ها اطلاع رسانی به افکار عمومی است و خیلی واضح است که مطبوعات و رسانه ها در درج مطالب باید تابع دمکراسی باشند و هیچ اجباری بر آنها حاکم نیست و مطالبی هم که میزنند بر اساس واقعیات است و نمی توانند مطالب و مقاله های خود را بر اساس احساس یا تحلیل های آبکی در روزنامه ها و مجلات خود درج کنند و باید که ریشه در حقایق داشته باشد وگرنه میشود داستان سرایی. دقیقا بخاطر همین است که در سازمان مجاهدین خلق بعد از درج این مطلب که در درون سازمان آموزش های تروریستی داده می شود، بهم میریزند و واکنش های تند و عصبی نشان میدهد و هفته نامه اشپیگل را به دادگاه تشبیه می کند.
یا به قسمت دیگری از این اطلاعیه سخیف توجه نمائید:
“اشپیگل مطالبش را با وزارت اطلاعات ملایان به اشتراک میگذارد. در حالیکه اشپیگل مقاله را منتشر نکرده بود انجمن نجات یک شعبه شناخته شده وزارت اطلاعات مصاحبه غلامرضا شکری با اشپیگل را به زبان فارسی منتشر کرد. غلامرضا شکری همان کسی است که در مقاله ۱۶ فوریه اشپیگل مدعی شده است مجاهدین او را ۲۴ سال پیش زندانی و شکنجه کردهاند.”
به این میگویند هذیان گویی و طفره رفتن از اصل داستان. اصل داستان چیست؟ اصل داستان مطلبی است که هفته نامه اشپیگل ارائه داده و حقایق انکار ناپذیری را از درون سازمان مجاهدین خلق به دنیای بیرون نشان داده است. اسم غلامرضا شکری را هم که در چند نوبت آورده اند دلیل بر این است که باز از اصل قضیه فرار کنند. از این غلامرضا شکری ها در داخل مناسبات زیاد بوده که خارج شده و نجات پیدا کرده اند و باز در درون مناسبات هستند که بمحض نجات افشاگری خواهند کرد.
پس یکی به نعل و یکی به سندان زدن ناشی از گیجی از دریافت این ضربه است. خطاب به مسئولین فرقه رجوی که فعلا اینرا داشته باشید تا ضربات بعدی برسد.
بخشعلی علیزاده