در 8 فروردین 1367، خیانت تاسف بار رجوی به ایرانیان و تعرض به خاک ایران از طریق انجام عملیات موسوم به آفتاب شکل گرفت. رجوی با حمایت صدام عملیاتی در منطقه فکه را رقم زد و از آنجا که موفق به کسب نتایج رضایت بخش برای بعثی ها شد، از آن به بعد، او صدام را به افزایش حملات علیه کشورمان تشویق می کرد. حملاتی که منجر به شهادت و اسارت تعداد زیادی از هموطنانمان می شد.
رجوی همچنین کمتر از سه ماه بعد عملیات چلچراغ را صورت داد و در این عملیات خائنانه نیز که با حمایت گسترده صدام بود موفق به کسب نتیجه رضایت بخش برای اربابش صدام حسین شد.
نتایج رضایت بخش در دو عملیات آفتاب و چلچراغ، آن قدر رجوی را ذوق زده کرد که به گمان دریافت حمایت های بیشتر از صدام و حتی در ازای لبخند رضایت او، چند ماه بعد عملیات مرگبار فروغ جاویدان را رقم زد. رجوی هدفش از عملیات فروغ را رسیدن به تهران عنوان کرده بود اما آن چنان سرخوش و احمقانه پای به میدان گذاشت که انگار می خواهد اعضایش را بصورت کارناوال به تهران برساند. سرکرده بی خرد فرقه رجوی که هنوز سرمست از پیروزی در عملیات قبل بود، 5000 نیروی نظامی اش را ناشیانه و گله وار به کف جاده های سرپل ذهاب روانه کرد. اما این بار نتیجه ای خفت بار برای رجوی به ارمغان آمد.
انهدام بیش از 70 درصدی ارتش رجوی اعم از نیروهای نظامی، ابزار جنگی و خودروهای زرهی رجوی نتیجه حماقت فروغ جاویدان بود.
این شکست مفتضحانه پایان کار فرقه رجوی نبود، سرکرده این فرقه علاوه بر از دست دادن نیروی نظامی اش در عراق، باعث سلب اعتماد نظام از آن عده زندانیان وابسته به رجوی در زندان های کشور شد و در نتیجه اعدام تعدادی از انها. زندانیانی که به خیال خام خود و با وعده ی احمقانه ی مسعود رجوی زندان ها را به آشوب کشیدند و منتظر ورود او به تهران بودند.