پس از دیدار مسعود رجوی، سرکرده گروه تروریستی مجاهدین با طارق عزیز، معاون نخستوزیر وقت عراق در فرانسه، در روز 17 خرداد 1365 رجوی و تعداد زیادی از عناصر گروه متبوع وی با استقبال مسئولان عراقی وارد بغداد شدند.
با ورود مجاهدین به عراق، نیروهای نظامی این گروه که بعد از شکست فاز مسلحانه تقابل با انقلاب اسلامی در 30 خرداد 1360 از کشور متواری و بهتدریج در اروپا و سپس در کردستان عراق مستقر شده بودند و همچنین سایر نیروهای گردآوریشده از داخل ایران و ترکیه و پاکستان، در قرارگاههای تشکیلاتی تازه تاسیس در عراق سازماندهی شدند و سلسله عملیاتهای نظامی را در طول نوار مرزی مریوان، سرپلذهاب، جنوب بانه، ارتفاعات کرمانشاه تا مهران، قلاویزان و فکه شمالی به انجام رساندند.
مجاهدین با این هدف و تصور که سرنوشت جمهوری اسلامی به نتیجه جنگ عراق علیه ایران گره خورده است و با توجه با این تحلیل که ابرقدرتها مایل نبودند ایران در جنگ پیروز شود و بنابراین رژیم صدام در نهایت بازنده نخواهد بود، در چهارچوب طرح آمریکا و متحدانش برای براندازی حکومت ایران، رسما و علنا در کنار صدام و رژیم بعث قرار گرفتند.
سال 1367 افزایش حمایت حامیان عراق از گروه تروریستی مجاهدین، موجب شد این گروه به حرکت جهشی روی آورد و خواستار سهم و نقش بیشتری در استراتژی نظامی رژیم بعث عراق شود و به همین منظور با فراخوان هواداران فراری خود از کشورهای مختلف و با پیوستن تعداد زیادی از زندانیان فراری که طی سالهای قبل مورد رأفت نظام اسلامی قرار گرفته و آزاد شده بودند، دست به اجرای سه عملیات نظامی نسبتا گسترده با نامهای آفتاب (8 فروردین 67، فکه)، چلچراغ (28 خرداد 1367، مهران) و فروغ جاویدان (3 مرداد 1367، کرمانشاه) زد و در خلال این حملات تعداد صدها نفر از مردم ایران را به شهادت رساند که به اجمال درباره این عملیات ها توضیح داده میشود.
عملیات موسوم به آفتاب
این عملیات در ساعات اولیه بامداد هشت فروردین 1367، در منطقه مرزی فکه با همکاری ارتش عراق و مجاهدین صورت گرفت که به گفته مجاهدین، 15 تیپ رزمی در آن شرکت داشتند. در این عملیات که هدف آن انهدام لشکر 77 ارتش اعزامی از خراسان اعلام شده بود، چند تیپ مکانیزه ارتش عراق نقش اصلی را ایفا میکردند. مجاهدین خیانتپیشه پس از پیشروی ارتش عراق در خط پدافندی ایران، تمامی سنگرها را به آتش کشیدند و اعلامیههای خود را در آنجا توزیع کردند. با تک مقابل نیروهای ایرانی، مجاهدین پس از آنکه متحمل تلفات سنگینی شدند، در همان روز از خاک ایران تا پشت خط پدافندی رژیم بعثی عقبنشینی کردند. البته مجاهدین همین که توانسته بودند ولو برای ساعاتی وارد مرز ایران شده و تعدادی از رزمندگان را به شهادت برسانند، برای خود پیروزی بزرگ تلقی کردند، بهطوریکه رجوی در پیامی این عملیات را هدیه نوروزی برای ملت ایران خواند! البته هدیه مشترکی با ارتش صدام؛ چراکه توپخانه ارتش عراق بهخصوص هنگام ریختن آتش تهیه و خمپارهباران شدید مواضع نیروهای ایرانی، نقش بزرگی را ایفا کرده بود.
عملیات موسوم به چلچراغ
تقریبا سه ماه بعد از «عملیات آفتاب»، یعنی در تاریخ 28 خرداد سال 1367 یکی از بزرگترین عملیاتهای مجاهدین با هدف تصرف مهران انجام گرفت. در بهار همین سال، بعد از نشست محرمانه رجوی و صدام، تجهیزات سنگین شامل تانک «تی55» و نفربرهای «پیامپی» دراختیار مجاهدین قرار گرفت و افسران عراقی آموزش فشردهای را برای آنها برگزار کردند. قبل از شروع عملیات، از ابتدای شب تمام محورهای منطقه توسط توپخانه ارتش عراق زیرآتش قرار گرفت. در عملیات مزبور که توسط تیپهای زرهی عراق و پیاده مجاهدین انجام شد، آتش سنگین توپخانه عراق، شهر خالی از سکنه مهران را به طور کامل ویران ساخت. مجاهدین خائن در واقع شهری را به تصرف خود درآورده بودند که از مدتها قبل خالی از هرگونه سکنه بوده و اینگونه وانمود میکردند که فتح عظیمی نصیب آنها شده است. بنابراین پس از ورود به شهر، با دعوت از خبرگزاریهای خارجی دست به راهاندازی یک برنامه بزرگ تبلیغاتی زدند. پس از این عملیات، سرکرده مجاهدین مدعی شد وقتی در یک عملیات شهری تصرف میشود، بنابراین دسترسی به تهران مشکل نخواهد بود؛ از اینرو شعار «امروز مهران، فردا تهران» را سر دادند که واهیبودن این شعار اندکی بعد آشکار شد.
عملیات موسوم به فروغ جاویدان
عملیات مرصاد در پاسخ به عملیات مجاهدین موسوم به فروغ جاویدان به مرحله اجرا درآمد که منجر به متلاشیشدن بخش اعظمی از نیروها، امکانات و تجهیزات مدرن مجاهدین شد.
با پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران در 27 تیر 1367، مجاهدین مزدور در تحلیلهای درونگروهی به این نتیجه رسیده بودند که ایران به لحاظ سیاسی، نظامی، اقتصادی و پایگاه مردمی به بنبست رسیده است؛ بنابراین به خیال یکسره کردن کار نظام اسلامی این عملیات را طرحریزی کردند و با فراخوان تمامی نیروها در داخل و خارج کشور و بهدنبال هجوم عراق در 31 تیر ماه 1367 در جبهههای جنوبی، میانی، غرب و شمالغرب، از صبح سوم مردادماه، از پادگان اشرف در استان خالص عراق به سمت مرزهای ایران به حرکت درمیآید.
لشکر مجاهدین بعد از عبور از مرزهای ایران و شهرهای قصرشیرین و سرپلذهاب که از روزهای قبل به اشغال ارتش عراق درآمده بود، بدون هیچگونه درگیری به گردنه پاطاق رسید، سپس در حدود ساعت 18:40 همان روز، شهر کرند را به اشغال خود درآورده و بهدنبال آن به سمت شهر اسلامآباد حرکت کردند و در ساعت 21:20، شهر اسلامآباد نیز به تصرف کامل آنان درآمد.
مجاهدین جنایتکار در شهر اسلامآباد به بیمارستانها، هلالاحمر، مساجد و مراکز دولتی یورش برده و ضمن کشتار مجروحان بیمارستان امامخمینی اسلامآباد، دست به قتل و غارت مردم و اموال عمومی زدند. نیروهای مجاهدین که تا این مرحله، با مقاومت چندانی از طرف نیروهای ایرانی روبهرو نبودند به سمت کرمانشاه حرکت کردند و بعد از خروج ارتش به اصطلاح آزادیبخش مجاهدین از شهر اسلامآباد، ترافیک ناشی از خروج مردم وحشتزده از شهر و درگیریهای نیروهای پراکنده سپاه پاسداران در گردنه حسنآباد، تاخیری در حرکت ستون نظامی آنها ایجاد شد. در ادامه، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی از این فرصت استفاده تاکتیکی کرده و پس از آنکه منطقه از حضور مردم عادی خالی شد، در فرصتی مناسب به ستون نظامی مجاهدین حمله کرده و آنها را تارومار کردند.
در نهایت باقیمانده ستون نظامی مجاهدین یا به سمت مرز بازگشتند یا به کوهستانهای اطراف فرار کردند یا آنها که آموزش کمتری دیده بودند و مسیر را گم کرده بودند به صورت انفرادی به سمت شرق، جنوب یا شمال فرار کردند که طی دوهفته پس از آن یا شناسایی و دستگیر شدند یا در حالت ترس و وحشت با نیروهای نظامی یا مردم درگیر شده و به هلاکت رسیدند و یا توانستند از نقاط دیگر مرزی فرار کنند.
در نهایت پایان عملیات مرصاد، پایانی بر خیالپردازیهای مجاهدین بود که به شکست مفتضحانه آنان انجامید؛ به حدی که آنان با بحرانهای درونی غیرمترقبهای مواجه شدند که اثرات آن هنوز در این سازمان وجود دارد.
سلیم صدیقی، پژوهشگر مطالعات تروریسم
روزنامه فرهیختگان