بعد از آتش بس جنگ ایران و عراق تا مدتی همه چیز در آرامش سپری میشد تا اینکه صدام حسین فیلش هوای هندوستان کرد و راه کویت در پیش گرفت در سال 1369 تحلیل رجوی این بود که آمریکا و شیوخ منطقه سید الرئیس را زیر فشار قرار دادند و او را داشتند خفه میکردند و او مجبور به حمله به کویت شد تحلیل این بود که مقصر کویت و آمریکا و دیگران بودند.
بعد از جنگ خلیج فارس فرقه رجوی عراق مجروح و شکست خورده را میخواست یک بار دیگر بیازماید که آیا توان جنگی دارد یا نه به همین دلیل در مرزهای ایران و عراق شروع به جنگ افروزی کرد شاید که شعله جنگ بین ایران و عراق را شعله ور بکند و هر تعرضی را با نام مشخص شروع و تمام میکرد ولی در نهایت بجایی نمیرسید، چون عراق ضعیف تر از آن بود که خودش را درگیر جنگ کند، به سال 1379 رسیدیم باز عملیات داخله را تشدید کرد با همه هزینه آن که جان انسانها بود شروع به خمپاره زنی در شهرها نمود تا شاید جنگ را شعله ور کند ولی با واکنش موشکی ایران مواجه شد و قرارگاههای فرقه مورد هجوم موشک باران ایران قرار گرفت ولی عراق دست از پا خطا نکرد فقط در حد یک اطلاعیه اکتفا کرد، رجوی همیشه حسرت این را میخورد که ما تا نقطه جنگ پیش رفتیم ولی سیدالرئیس دل جنگ را نداشت و به این ترتیب حسرت شعله ور کردن جنگ به دل رجوی ماند.
بعد از اشغال عراق توسط آمریکا رجوی خط دیگری را برگزید حرکت موازی با آمریکا و شروع به همکاری با آمریکا کرد و همه تاسیسات هسته ای ایران را افشا کرد شاید که آمریکا این فرقه را بعنوان آلترناتیو قبول کند ولی هر بار فقط در حد یک گروه ایرانی از او یاد میکرد، بعد از اشغال عراق رجوی خوش خیال فکر میکرد بعد از عراق نوبت ایران خواهد بود به همین دلیل گرای همه سایتهای نظامی و امنیتی و اقتصادی ایران را با جزئیات کامل به آمریکا داده بود ولی وزارت خارجه آمریکا آنرا رد کرد و کلا حمله به ایران منتفی شد و یک بار دیگر رجوی در حسرت جرقه و جنگ ناکام ماند و در هر نشست صوتی یا نوشتاری همین بحثها را میکرد که حیف شد آمریکا قبول نکرد، ولی آیا فرقه مگر دست از خوش خدمتی بر میداشت نه سر بزنگا و در اوج مذاکرات برای برهم زدن آن دست به خودکشی سیاسی میزد و چیزی را افشا میکرد شاید که اسمی از او بیاورند ولی باز در حسرت به رسمیت شناختن او عمر میگذراند و مستمر گله مند بودند که همه در مماشات با ایران هستند بخصوص آمریکا ۰ رسیدیم تا دوره روی کار آمدن دولت ترامپ رجوی خیلی خوش و سرمست شده بود و میگفت دیگر به تعادل قبل بر نمیگردیم و از این بابت که یک جنگ طلب سر کار آمده خوشحال بود.
اما رجوی از روی کار آمدن دولت ترامپ چه چیزی را جستجو میکرد؟
رجوی که خود را انقلابی ترین و مستقل ترین فرد و گروه در دنیا می دانست و همیشه میگفت ما با سیاست روز زاویه داریم و تا بحال تن ما به تن اینها نخورده و سیاست روز فقط کلک و شارلاتان بازی است و با ما همخوانی ندارد، ولی وقتی کفگیر او به ته دیگ خورد شاهد آن هستیم و بچشم میبینیم که چطور دست به دامان آمریکا شده و تماما سیمای آزادی رجوی شبانه روزی بر طبل جنگ میکوبد، اگر تمامی اخبار را گوش و دنبال کنیم حتی ترامپ جنگ طلب هم از جنگ حرف نمیزند چون منافعی ندارد ولی فرقه رجوی بود و نبود خود را در جنگ ایران و آمریکا میبیند.
چرا رجوی که اینقدر ادعای داشتن نیرو و پشتیبان در ایران دارد و کانونهای شورشی و بقول خودش سرباز صفر! به این شکل آویزان آمریکا و اسرائیل و عربستانیها شده؟
از آنجایی که رجوی خوب میداند که هیج پایگاهی در ایران ندارد و رسیدن به قدرت امکان پذیر نیست لذا مجبور است که دست به دامان آمریکا بشود ولی این کار محقق نخواهد شد ۰
رجوی و پای منبر نشینان در این روزهای پر طلاطم هر روز نشسته و کیسه ها برای خود میدوزند و نشست پشت نشست که زمان سرنگونی نزدیک است، حتما که یک زمانبندی دیگری را برای افراد نگونبخت بخت مقرر میکنند ۰
آیا این رویای دیرینه رجوی محقق خواهد شد؟ ببینیم روند تحولات به کدام سمت کشیده میشود.
علی هاجری