سناریو فرقه برای این پروژه با این جمله کلید خورد:
۱۷خرداد ۱۳۶۵ برابر با ۷ژوئن۱۹۸۶ پروازی برای صلح و آزادی
اما داستان این پرواز چیست؟
چرا سازمان آنرا پرواز صلح نامید ؟
در حالی که در آن سال آتش جنگ بر سرزمین ایران سایه افکنده بود. اما رجوی فاشیست می خواست بر خرمن های این سرزمین آتش بیفروزد.
داستان از همین نقطه و از این دروغ بزرگ آغاز شد.
رجوی برای رسیدن به آرزوی دیرینه حکومت بر ایران در توافقات پشت پرده طرح نمود.
توطئه ای علیه باصطلاح مقاومت ایران و به ویژه علیه رهبری آن توسط حکومت ایران با همراهی و تبانی دولت فرانسه طراحی و بهمرحله اجرا گذاشته شده است. لذا سازمان تصمیم به خروج رهبری و پرواز به سوی مرزهای ایران گرفته است.
رجوی که هیچگاه نتوانست شعور انقلابی مردم ایران را درک کند نمی دانست که فهم ملت ایران بسی بالاتر از خدعه ها و فریبکاری منافقانه آنهاست. در حالی که مسعود رجوی خائن در فرانسه در حال امضاء پیمان خیانت آمیز با طارق عزیز بود جوانان پاکباز ایرانی در جبهه ها مشغول خونفشانی و دفاع از سرزمین تاریخی خود بودند.
فرانسه در طی اقامت سرکرده فرقه خدمات فراوانی را به آنها ارائه نمود از مهمترین آنها می توان به پیوند و ملاقات محرمانه سران اطلاعاتی رژیم صدام با مسعود رجوی اشاره نمود.
حاصل این دیدارها به امضای توافقنامه بین رجوی و طارق عزیز منجر شد. رجوی بیشرمانه آن دیدار را نقل و اعتراف نموده است: “وقتی طارق عزیز در سال ۱۹۸۲ به خانه ما در پاریس آمد با یکدیگر قرارداد صلح امضا کردیم و من جلوی خبرنگاران گفتم… (امام) خمینی شکست میخورد و این مقاومت (مجاهدین) و مردم و عراق هستند که پیروزمندانه از این جنگ خارج خواهند شد.”
(نقل از کتاب خوابگردها ، تبرائیان)
توافقی که در ادبیات رجوی منافقانه از آن با نام پرواز صلح یاد می شود اما طی آن پای جلادان رجوی به عراق باز شد و چنین وانمود کردند که پاریس بر اثر فشار افکار عمومی در حمایت از تروریستها، مجبور به اخراج مجاهدین به بغداد شده است، هرچند که همکاریهای آنها تا به امروز همچنان ادامه دارد.
رجوی از همان فرودگاهی بسوی عراق پرواز کرد که محل فرود خفت بار او به همراه بنی صدر بود.
هدف رجوی از این خیانت دستیابی سریع به نفوذ اعضاء خودفروخته اش به داخل ایران و انجام عملیات تروریستی و ایجاد ناامنی در داخل کشور و تضعیف دولت و نهایتاً شکست در جریان جنگ بود. و از سویی دیگر رجوی با بهره گیرى از کمک هاى مالى و تسلیحاتى لجستیکی دولت عراق که سخاوتمندانه در اختیار آنها گذاشته بود می خواست با کمک این منابع و امکانات ادعای مبارزه در جوار مرزها را انحصاراً در اختیار خود داشته باشد و با تحقیر سایر اپوزیسیون خارج نشین هژمونی سازمان را به آنها تحمیل و آنها را ناگزیر نماید که قیمومیت سازمان را به عنوان یگانه تشکیلاتی که توانایی سرنگونی نظام را دارد بپذیرند.
سازمان در جریان حضور ننگینش در عراق با ایجاد ۱۷ پایگاه که با نامگذاری پرطمطراق و با تجهیزات اهدایی صدام تجهیز نموده بود ، وظیفه و فعالیت عمده آنها را جاسوسی و راپرت موقعیت ارتش و نیروهای مدافع وطن به ارتش عراق قرار داده بود.
بالاخره با اتمام جنگ تحمیلی وعدم تحقق اهداف دشمنان قسم خورده ایران و شکست در برابر دفاع جانانه سربازان وطن، مجاهدین در تنگنای فروپاشی و اضمحلال قرار گرفتند. سرخوردگی اعضای سازمان که می رفت تبدیل به یک بحران برای مسئولین شورای به اصطلاح مقاومت شود، سرکرده های فرقه را به تکاپو انداخت و مجبور نمود برای حفظ سازمان، مجدد تغییر رویه داده و به سوی مشی سیاسی رو آورد تا بتوانند اندک نیروی خود را حفظ و با جذب حمایت کشورهای خارجی در این فاز پوست اندازی مجدد نماید.
رجوی در اقدامی انتحاری که شیوه رایج منافقان است دست به خودکشی زده و با هدف به انزوا کشاندن خود مریم رجوی را به عنوان رئیسجمهور خودخوانده شورای باصطلاح مقاومت معرفی نمود. اینبار مأموریت اصلی او همانگونه که اکنون هم شاهد آن هستیم رایزنی با کشورهای غربی، پیوند با سرویس های امریکایی وصهیونیستی و نوکری برای کشورهای عربی خصوصاً عربستان برای حمایت از سازمان از پا افتاده و متعاقباً فعال کردن و جذب ظرفیت ایرانیهای خارج از کشور برای فعالیتهای جاسوسی این فرقه منحرف بود. بهترین مکان هم برای شروع این فاز جدید که حالا عنوان سیاسی را هم یدک می کشید مناسب تر از مقصد اولیه آنها یعنی فرانسه نبود؛ جایی که سازمان در آنجا امکاناتش هنوز تا حدودی محفوظ مانده بود. و آنها اطمینان داشتند که با ورود به فرانسه مشکلات کمتری برای انجام فعالیتهای خود علیه ایران خواهند داشت.
در آخر هم ذکر این نکته قابل تامل آنست که فرانسه به دنیا ثابت کرد که مهد دمکراسی خواندن آن کشور دروغی بیش نیست چرا که این مهد باصطلاح آزادی و حقوقبشر دوباره فرزندان تروریست خود را در آغوش گرفت با این تفاوت که توافق نمودند رجوی تا گام بعدی تغییر مواضعش در پستوهای تاریک همانند جغدان شب پرست به فکر کوهستان های دیگر برای آتش افروزی باشد.