ارتش سایبری مریم پاک رهایی – قسمت سوم

6- تاثيرات اينترنت برارتش سايبری بلای جان فرقه رجوی شد
اگرچه بساط كار در اينترنت از آن وضعيت عجيب و غريب كه مثل زمان هوا خوری زندان، همه در بين آپارتمانها ول مي چرخيدند جلوگيری ميكرد و افراد سرشان گرم ميشد ولی اينترنت از بابتی چشم و گوش افراد را كه ساليان در يك مناسبات بسته و به اصطلاح استريل بودند را باز ميكرد و آنها چشمشان به تصاويری بطورخاص از ايران باز ميشد كه هرگز فرقه به آنها نشان نداده بود و تعاريف ديگری كرده بود و ذهنيت افرادش را آنطوری كه خواسته بود ساخته بود.
به هر حال ضوابط فرقه ای بر سيستم های كاری ساری و جاری ميشد. هر روز ضابطه ای و ….. از جمله گذاشتن یک اتاق مانیتورینگ که یک”افسر مانیتورینگ” صفحه نفرات را چک می کرد. گفته میشد این موضوع یک موضوع امنیتی است تا کسی حين كار”گاف” امنیتی ندهد تا مورد سوءاستفاده رژیم قرار بگيرد. در حالی که ما به انگلیسی چت می کرديم یا برخی به عربی و جالب اينكه آن نفری که در داخل اتاق مانیتورینگ بود که البته به صورت شیفتی بود، گاهی آنقدر بی سواد بود که حتی يك کلمه انگلیسی و عربی بلد نبود که بخواهد چك کند و نظر بدهد. خیلی وقت ها هم ديده بودم نفر يا همان به اصطلاح افسر مانيتورينگ چرت میزند. در یک اتاق که روی صفحه مانیتور 10 و يا 12 مانیتور باید چک بشه. من چند مورد برخورد کرده بودم با گزارش افسران اتاق مانیتورینگ که یک برگه خط کشی شده واسم نفرات برروی آن نوشته شده بود و اسم فلان نفر نوشته شده بود که مثلاً به دو عکس مبتذل داشته نگاه می کرده یا اینکه به یک کلیپ نامناسب نگاه می کرده یا اینکه یک آهنگ لس آنجلسی داشته گوش میکرده. گزارش های بسیار ارتجاعی و عقب مانده در اين فرمها پر ميشد. به هر حال هر چه جلوتر می رفتیم دستگاه شکل می گرفت و یک چهارچوب ارتجاعی تری ايجاد میشد.
کار در فضای مجازی از یک حالت گسترده به یك حالت كاملا تحت كنترل سران فرقه تبدیل میشد تا فرقه هم بتواند سودش را ببرد و مثلا نفراتش را سركار بگذارد و هم اينكه بتواند مانع از رشد فكری نفراتش بشود و خدای نكرده در فضای مجازی چشم وگوششان باز بشه. البته خودشان آنرا به”جيم” (مخفف جنسیت) يا همان مسائل جنسی ربط ميدادند و ميگفتند ضوابط ما همه از انقلاب برادران چيده شده برای سلامت ايدئولوژيكی خودشان لازم است اما كی بود كه نفهمه يا ندونه هدف تنها يك چيز بود و اون هم استمرار كودنيسم تشكيلاتي.
7- برنامه روزانه ارتش سايبری
سيستم فرماندهي فرقه روزانه دستور صبحگاهی در رابطه با شیوه کار ميداد. دستورهای صبحگاهی یک بخش ثابت و یه بخش متغیرداشت. بخش ثابت عبارت بود از لايک زدن تویيت کردن و ریتوييت کردن و کامنت گذاشتن بر روی حساب های فارسی، انگلیسی ،عربی و فرانسه مریم رجوی بود تا شماره ریتوييتها و كامنتهای مثبت به نفع مريم رجوی بالا بره. گفته ميشد هرکس با حسابهای خودش کامنت های احساساتی بگذارد که اینطور نشان بدهیم اینها انعکاسات و احساسات و عواطف مردم ایران نسبت به رئیس جمهور برگزیده!!! مقاومت ایران!!! است. اكانتها و يا حساب هایی که درست می شدند با عکسهای نفرات سازمان که قبلا کشته شده اند، یا سازمان آنها را به کشتن داده بود، درست میشد و هیچکس تقریباً حساب شخصی از خودش نداشت که با اسم و رسم خودش باشد.
بخش دیگر دستور که هر روز صبح می آمد، بخش متغیر آن بود که عبارت بود از یکسری لينك خبرهایی در سایتها توسط اسپانسرها یا دوستان به اصطلاح مقاومت علیه حکومت ایران مقاله نوشته شده بود یا در مطبوعات عربی یا در مطبوعات انگلیسی و نفراتی که عربی بلد بودند باید میرفتند روی آن ها به زبان عربی كامنت می گذاشتند و تعریف و تمجید میکردند. کسانی که انگلیسی بلد بودن همینطورباحساب هایشان بايد بر روی آدرس های انگلیسی رفته و براي مقاله هاي انگليسي کامنت انگلیسی می گذاشتند و به تعریف و تمجید از آن شخص نویسنده. به طور مثال اگر نویسنده مقاله جان بولتن يا توريسلی ويا مك كين ويا هر کسی دیگری كه بود. کسانی که هر دو زبان را مسلط بودند بر روی هر دو اینها می رفتند و كامنت ميگذاشتند. گاها اگر رادیو فردا خبری مثبت می زد یا خبری علیه حکومت ایران، همه باید می رفتند و کامنت مثبت میگذاشتند و اگر خبری علیه سازمان بود همه باید می رفتیم و با جملات اعتراضی و بد و بیراه به رادیو فردا ابراز انزجار می كرديم.
خلاصه این یک بخش سازمان یافته بود که اين كار ها را میکردند. نفرات چندین جیمیل بايد باز میکردند باهر حساب جیمیل یک کامنت برای آن خبر که در دستور آمده بود چه مثبت چه منفی باید می گذاشتند.علاوه بر این لیستی از حساب ها داده می شد که گفته می شد اینها حساب های مزدوران رژیم و خیلی از این حساب گاها انگلیسی یا عربی بودند. در هر حال ما باید میرفتیم و همه آنها را با تمام حساب های توییتر که داشتیم ریپورت و بلاک می کردیم تقریباً هر کس چند حساب توییتری داشت که به این صورت این کار را انجام میدادیم.
8- چند حاشيه جالب توجه در رابطه با ارتش سايبری
یک موضوع دیگر در اینجا جالب است كه در رابطه با آن صحبت کنم این است که تقریبا همه نفرات در سازمان حتی آنهایی که در کار فضای مجازی نبودند و کارهای جاری اعم از آشپزخانه یا غیره انجام می دادند حساب توییتر داشتند که هر شب دو ساعت با آن کار کنند و آنطور كه گفته مي شد شليك خودشان را در فضای مجازی به دشمن خدا وخلق داشته باشند. به طور کلي تقریباً میتوان گفت که در کل فرقه رجوی فقط در آلبانی چندین هزار حساب توییتر وجود دارد. ولی جالب اینجاست که علیرغم اینکه هر روز در دستور روزانه آمده بود که حساب های خواهر مریم را در فارسی ،انگلیسی، عربی و فرانسه بروید لایک بزنید و ريتويت کنید و کامنت بگذارید به این حسابها که مراجعه می کردیم ماکسیمم در حد چند صد ریتوییت داشت حتی یک دفعه به فرمانده مقرمان كه واقعا یک پست فطرت بی شرمی به نام”افشین ابراهیمی” بود گفتم و او سرش را از خجالت پایین انداخته بود و گفت که چه کار کنیم آدما حساب های خواهر مریم را لايك و ريتويت نمیکنند. یا حتی علیرغم اینکه گفته می شد که مثلا پیام رهبر مقاومت به مناسبت قیام در یوتیوب را بروید”شیر” کنید یا اینکه آن را لايک بزنید، از چند ده لايك بالاتر نميرفت يا حتي ویدئوی پيامهای رجوی واقعا عدد افتضاحی در حد يك رقم و دو رقم داشت. یک سرگرمی جالب تری هم که داشتیم این بود كه ميرفتیم و در حساب مریم رجوی در حساب فارسی كامنت های آنرا را چک میکردیم کامنتهای منفی زیادی وجود داشت كه نشان از انعکاسات اجتماعی جامعه ایران و قضاوتی که در رابطه با این فرقه کرده اند را نمايانگر بود. به آن حساب ها هم که مراجعه می کردیم حساب های”فیک” (تقلبی) نبودند. با اسم و رسم مشخص كه معلوم بود نفر صاحب سبک و ایده است و یک حساب مجازی و ربات نیست.
ما در حین کار در اینترنت حق نداشتیم کار دیگری انجام بدهیم کما اینکه گفته می شد که این امکانی که سازمان برای شما تهیه کرده برای جنگ شما است. این همان کلاش شماست که دارید به دشمن شلیک می کنید که مدام باید روی همین صفحه سازمان کار کنید. رفتن شما به هر صفحه دیگر مثل این است که لوله سلاح را چرخانده ای به سمت دیگری و داری به جای ديگری شلیک می کنی. یا اگر به صفحه یا آهنگی گوش کنید که در دستگاه جامعه عادی باشد شما دارید به انقلاب خواهر مریم شلیک میکند. به هرحال اين فضای مجازی هم شده بود هم بلای جان ما که مدام باید حرف می شنيدیم از فرمانده ها و هم شده بود بلای جان سران فرقه چون افرادی که در احمقانه ترين فضای فكري و كودنيسم تشکیلاتی سازمان مجاهدین نگه داشته شده بودند در فضای مجازی کم کم داشتند دارای شعورو اندیشه میشدند و همین برای فرقه رجوی بلای جان شده بود.
این اینترنت و فضای مجازی شده توپ وتفنگی بی سمت و سو که مدام به در و ديوار و زمين وزمان تشكيلات داشت شليك ميكرد و يك جورايی بيشتر داشت به انقلاب ايدوئولوژيك مريم پاك رهايی و ارزشهاي سازمان پر افتخار!!! مجاهدين شليك ميكرد تا به دشمن خدا و خلق. در هر حال آینده دور و نزدیک نشان خواهد داد که آیا واقعاً با این تروریسم اینترنتی و پشت کردن به واقعیتهای اجتماعی ایران و به رسمیت نشناختن نسل جدید و اندیشه جدید نسل ایران و صاحبان این اندیشه میتوان به قدرت رسید یا نه.
من شخصا به عینه دیده ام که تمام تحلیل هایی که رهبران این فرقه ازحكومت ایران در رابطه با این که اين حاکمیت حاکمیتی است که هیچ اصلاحاتی و كوچكترين تغييري را در درون خود نمیتواند داشته باشد و بپذیرد و یا اینکه این حاکمیت حاکمیتی ارتجاع و اصلاح ناپذیر و غیره وقتی که دهه شصت ایران را با دهه ۷۰ و دهه هفتاد را با دهه ۸۰ دهه وهشتاد را با دهه نود قیاس می کنم می بینم که اگرچه که اشکالات بسیار زیادی در ایران هست که باید اصلاح شود اما آنچه را که این فرقه در رابطه با حاکمیت ایران تحليل و خط مشي نظامي خودش را برروي آن سوار ميكند دقیقا آيينه تمام نما و تعریفی از وجه درونی خود این سازمان است كه آن را به بیرون خودش نسبت میدهد گواه این حرف من این است که از روزی که وارد این فرقه شدم تا به امروز نزدیک به ۴۰ تا ۵۰ درصد ریزش داشته و کسی به آن اضافه نشده. نه تنها چهره ای از جامعه ایران چه ورزشی چه سیاسی چه اجتماعی و يا حقوق بشری به این سازمان اضافه نشده، بلکه حتی چندین نفر از چهرههای خودش در شورای به اصطلاح ملی!!! مقاومت و یا در درون مناسبات، تشكيلات فرقه را ترک کرده اند.
باشد تا با زمان بگذرد هر روز رسوا تر شوند و باشد تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد.
پايان
با تشكر حسن حيراني

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا