سازمان مجاهدین خلق تبهکارترین جریان در تاریخ ایران زمین
تاریخچه سازمان مجاهدین خلق از اغاز تا امروز هیچگاه به صورت نرمال نبوده است ، در حقیقت در این تاریخچه از بدو پیدایش تا امروز هیچ نقطه روشن وشفافی را نمیتوانیم بیابیم ، چه درآن زمان که تازه تاسیس شده بود وچه این زمان که نزدیک به پنجاه سال از آن میگذرد ، از ترور مجید شریف واقفی وصمدیه لباف و… تا جریانات مارکسیستی که در درون این سازمان رشد و نمو کردند ، در یک کلام سازمان مجاهدین خلق همه چیز بود وهست الا انکه میگوید ، سازمان مجاهدین خلق پس از اعدام بنیانگذاران آن بیشتر از قبل دچار انحراف شده بود تلاطمی که تمام تار و پود این جریان را زیر علامت سوال میبرد ، این روند تا پیروزی انقلاب ایران ادامه پیدا کرد ، وسازمان مجاهدین خلق با مخفی کردن گذشته خود وپاک کردن رد پاهای سیاه خود در طول سیزده سالی که از تاسیس آن می گذشت توانست ، بدلیل پیروزی انقلاب ایران و شور وهیجان جوانان پاکباز ایران بخش قابل توجهی از این جوانان که هنوز سرما وگرمای روزگار را نچشیده بودند آنها را با شعارهای فریبنده نظیر آزادی وعدالت جذب کند ، از بد آن روزگاران این بود که آن دوران نه اینترنتی بود ونه فضای گسترده رسانه ای که بتوان همه چیز را حلاجی کرد وخوب فهمید ، این بزرگترین پاشنه آشیل جامعه بود که این جریان توانست در همان ابتدای انقلاب تعداد زیادی از جوانان را جذب خود کند.
سازمان مجاهدین خلق پس از رشد بادکنکی که در ابتدای پیروزی انقلاب داشت دچار توهم شد وارث ومیراث خود را از انقلاب ایران می خواست همان سازمانی که کارنامه اش در زمان شاه فقط سیزده سال فعالیت بود ، یعنی از سال 44 تا 57 که شش سال آن را در مطالعات سپری کرده بودند وبعد که وارد عمل شده بودند جز کشتن تعدادی مستشار امریکائی وبمب گذاری وکشتن یاران خود چیز دیگری در کارنامه شان نداشتند ، این سازمان با این کارنامه ادعای ارث ومیراث انقلاب را می کرد وچون نتوانستند به قدرت برسند ، تصمیم گرفتند که همه چیز را ویران کنند ، در گام نخست پس از فقط دوسال سپری شدن از انقلاب ایران دست به جنگ مسلحانه زدند ، حکومت هم که نمی توانست ساکت بنشیند با آن مقابله کرد ، سازمان مجاهدین خلق که از همان ابتدای خلقتش دست به خونریزی زده بود ، به روز اولش باز گشت وجنگ وخونریزی را به تمام نقاط ایران کشاند ، همه اینها در شرایطی بود که کشور ما ایران توسط دشمن خارجی یعنی صدام حسین مورد حمله وهجوم وتجاوز واقع شده بود ، کمتر ایرانی آن روزهای سیاه وتاریک را از یاد می برد ، تمامی خانواده های ایرانی تحت تاثیر جنگ مسلحانه سازمان مجاهدین خلق بودند ، مجاهدین خلق یا مردم کوچه وخیابان را می کشتند یا نیروهای خود را به کشتن میداند ، تمامی این وقایع ریشه در قدرت طلبی سازمانی داشت که تاریخچه اش فقط سیزده سال بود ، البته از زمانی که از پستوخانه های مطالعاتی خارج شدند فقط 7 سال فعالیت کردند که بخشی از آن ترور یاران خودشان بود.
واقعیت این است که سازمان مجاهدین خلق در بنیاد مشکل داشت ودارد ، برای نمونه اساسنامه ومانیفست این سازمان چیست وکجاست ؟ چند کتاب از این سازمان بیرون آمده است ؟ مبانی تشکیلاتی این سازمان کجا نگاشته شده است ؟ در کدام کتاب میتوان به اصول تشکیلاتی وایدئولوژیکی این سازمان پی برد ؟ ودهها وصدها سوال که هیچ پاسخی به آن نیست الا اینکه اینها از همان ابتدا یک سازمان سیاسی ، وانقلابی ومردمی وآزادیخواه نبوده اند ،حتی از همان ابتدا ، همچنین گذر زمان ودگردیسی که در درون این سازمان بوجود آمد آنرا تبدیل به یک فرقه تمام عیار کرد این سرنوشتی بود که باید بر سرش می آمد.
زمینه های فرقه شدن این سازمان در نهاد آن کاشته شده بود واینک تبدیل به یک فرقه تمام عیار شده است ، در این رابطه کتابهای ارزشمندی توسط جداشدگان نگاشته شده است که بدرستی فرقه رجوی را به تصویر می کشد از جمله آن کتاب ارزشمندی که توسط اقای ابراهیم خدابنده ترجمه شده است.
انچه که ما امروز با آن مواجهیم یک سازمان سیاسی نیست بلکه فرقه وباند تبهکاریست که درتاریخ ایران نمونه آنرا نمی توانیم بیابیم ، ضرباتی که این فرقه به حرث ونسل ایران زده است نمونه ومشابه در تاریخ ایران ندارد ونه حتی در جهان ، اگر چه میتوان فرقه رجوی را به فرقه های خطرناک جیم جونز در امریکا مشابهت داد اما اعمال سیاه فرقه رجوی بسا فراتر از همه انهاست ، در تاریخ ایران هیچ جریان سیاسی وجود نداشته که تا به این اندازه در دشمن کشور ومردمش ذوب شده باشد و با همکاری و هم صدائی با دشمنان ایران خواستار تحریم مردم ایران شود، وبرای این تحریم جشن بگیرد واز زجرکش کردن ملتش ومردمش شادی وپایکوبی کند وبی شرمانه بگوید که ما یعنی رجویون بودن که باعث تحریم مردم ایران شدند ، بی شرم وبی حیا هائی که عصای دست دشمنان تاریخی مردم ایران شدند وبه آ ن افتخار کردند ، ودر خفا از دشمنان مردم ایران خواستند که ایران ومردمش را بمباران کنند وهمین بی شرم بی حیاها عکس مسعود رجوی خائن را در کنار شیرمردان وآزادیخواهان دلیر ایران زمین همچون ستارخان وباقرخان گذاشتند تا بدین ترتیب برای خود آبرو وحیثیت بخرند اما دلیر مردان وشیرمردان ایران زمین ستارخان وباقرخان کجا ومسعود رجوی خائن وفرومایه کجا ، ستارخان وباقرخانی که برای مردم ایران سمبل آزادگی وشرافت واستقلال بودند.
ستارخان سردار مقاومت جنبش مشروطیت میگفت که”: من هیچ وقت گریه نمی کنم چون اگر اشک می ریختم، آذربایجان شکست می خورد و اگر آذربایجان شکست بخورد، ایران زمین میخورد… اما در مشروطه دو باراون هم تو یه روز اشک ریختم.
“حدود ۹ ماه بود که تحت فشار بودیم بدون غذا بدون لباس از قرارگاه اومدم بیرون … چشمم به یک زن افتاد با یه بچه تو بغلش دیدم که بچه از بغل مادرش اومد پایین و چهار دست و پا رفت به طرف و بوته علف و علف رو از ریشه درآورد و از شدت گرسنگی شروع کرد خاک ریشه ها رو خوردن با خودم گفتم الان مادر اون بچه به من فحش می ده و میگه لعنت به ستارخان که ما را به این روز انداخته اما مادر کودک اومد طرفش و بچه اش رو بغل کرد و گفت: عیبی نداره فرزندم… خاک می خوریم اما خاک نمی دهیم… اونجا بود که اشکم دراومد”
آری این است سرداران واقعی ودلیر وشجاع که افتخار هر ایرانی آزاده ومیهن پرستی هستند که با تحریم های ضد انسانی آن روزگار تسلیم نشدند ، و از میهن خویش تا پای جان دفاع کردند خاک خوردند ولی خاک به دشمن ندادند.
اما خائنینی همچون مسعود رجوی وفرقه اش که جز ویرانی وخیانت برای ایران چیزی به ارمغان نیاورده است همانها که با پول عربستان سعودی ولابی های اسرائیلی باعث تحریم ضد انسانی مردم ایران شدند ، هرجا دشمنی با مردم ایران وسرزمینمان ایران بود مجاهدین خلق نیز همانجا بوده اند ، هرجا که دشمنان ایران دستشان بسته بود فرقه رجوی را وارد کار زار کردند وهمچون مزدور به کار گرفتند ، ننگ برآنانکه از درد و رنج مردم ایران شاد گشتند ، لکه ننگ ابدی بر این فرقه تبهکار مهر شده است.
بی شک سازمان مجاهدین خلق امروز یک فرقه تبهکار است که برای رسیدن به قدرت دست به هر عمل شنیعی میزند ، مجاهدین خلق فرقه ای هستند که پیش از پیدایش جنایتکاران تروریست داعش اعمال آنها را انجام میدادند آنها با بستن بمب به دختران 14 ساله ومنفجر کردن آن باعث قتل وکشتار مردم ایران شدند ، کارنامه سیاه این فرقه اگر بیشتر از تروریست های داعش نباشد ، کمتر از آن نیست ، ایرانیان آزادیخواه وآگاه با افشای ماهیت این تبهکاران نباید بگذارند این فرقه مرتجع وتروریست که دستش به خون آغشته است خود را با ظاهری دیگر قالب کند.
منصور نظری