به بهانه سالگرد تاسیس فرقه ، مریم رجوی بار دیگر یک خیمه شب بازی در مقر فرقه در آلبانی به راه انداخت تا به خیال خود با سخنرانی برای اعضای فرقه که تعداد آنها به چند صد نفر هم نمی رسید خودی نشان داده و ادعای قدرتمندی کند. سخنرانی او برای سرپوش گذاشتن بر ضربات و شکست هایی بود که فرقه در سال های اخیر خورده و او قصد داشت با وارونه گویی و ادعای پیروزی های خیالی ، از پاسخگویی درباره این شکست ها فرار کند.
فرار از پاسخ به موضوعاتی از قبیل :
- چرا رجوی جرات ندارد خودش را نشان بدهد ؟ چرا سران فرقه به روشنی مشخص نمی کنند که آیا رجوی مرده یا زنده است ؟
- چرا رجوی ها تا این حد برای ماندن در قرارگاه جهنمی اشرف اصرار داشتند و موجب مرگ ، معلولیت و مجروح شدن صدها تن شدند اما سرانجام با ذلت و خواری از عراق اخراج شدند ؟
- تکلیف استراتژی جنگ آزادیبخش چه شد ؟ در فاصله چند هزار کیلومتری از مرز ایران و در حالی که در همان عراق خلع سلاح و خلع لباس شدند ، شعار و تبلیغ ارتش آزادیبخش چه معنایی جز فریبکاری دارد ؟
- استراتژی فرقه در آلبانی چیست ؟
- مگر رجوی بقیه مخالفان جمهوری اسلامی که در خارج از ایران بودند را مسخره نمی کرد. چطور وقتی نوبت به فرقه می رسد ماندن در خارجه انقلابی گری است ؟
- مگر قرار نبود با وعده جان بولتن جنگ طلب ، تا بهمن 1397 جمهوری اسلامی سرنگون شود ؟ چرا خبری نشد ؟
و …
در حال حاضر رجوی ها به ترامپ و دار و دسته او دخیل بسته و با نشر اخبار دشمنی آنها با مردم ایران ، می خواهند اعضای از دنیا بی خبر که با انبوهی ناامیدی همراه هستند را امیدوار نگه داشته و مانع از فرار و جدایی آنها بشوند.
مریم رجوی در سخنرانی خود تلاش کرد تا به اعضای فرقه روحیه داده و با معضل ریزش نیرو مقابله کند. به این منظور او در سخنرانی خود چندبار این جمله را تکرار کرد که به عضویت در فرقه افتخار می کند ، تا به این ترتیب اعضاء را تحت تاثیر قرار دهد.
اما از آنجا که واقعیت چیز دیگری است و هیچ فاکت و نمونه ای که نشان از پیروزی و پیشرفت فرقه در این چند ساله باشد وجود ندارد ، و بر عکس همه چیز در این چند ساله نشان از درگل ماندگی و رو به اضمحلال رفتن فرقه است ، این حرفها به مرور باعث مسئله دار شدن بیشتر اعضاء خواهد شد.
یکی از نشانه های درماندگی رجوی ها در مهار بحران در تشکیلات فرقه ادعای «افتخار به عضویت در فرقه» توسط مریم رجوی است. این ادعا در حالی است که مریم رجوی پس از آن که از سوی رجوی به عنوان به اصطلاح رئیس جمهور معرفی شد ، برای ظاهرسازی و اینکه بگویند وی فراحزبی است ، از عضویت فرقه استعفا داده بود. بیان این جمله در صحبت های مریم رجوی که عضو فرقه هست (و نه آن که عضو فرقه بوده) و به آن افتخار می کند ، برای او و فرقه بار سیاسی خواهد داشت. بنابراین می توان نتیجه گرفت که اوضاع تشکیلاتی در فرقه آنچنان بحرانی است که او ناچار است علیرغم قیمت سیاسی که این جمله برای آنها دارد ، برای حل معضلات تشکیلاتی و تحت تاثیر قرار دادن اعضای مسئله دار ، این حرف ها را بزند.
خلاصه کلام آن که در سالگرد تاسیس فرقه ، چیزی که از آن مانده یک فرقه در هم شکسته و رو به اضمحلال است که: - رهبر آن جرات نشان دادن خود را ندارد. او حتی جرات فرستادن یک پیام صوتی را هم ندارد. ضمن آن که زنده بودن یا مرگ او از سوی سران فرقه در ابهام نگه داشته می شود و توان تعیین تکلیف آن را ندارند.
- قادر به حفظ اعضای خود نیست و معضل ریزش نیرو دارد.
- قدرت جذب نیروی جدید آن به صفر رسیده است.
- اعضای فرقه آنقدر مسئله دار هستند که حتی در مراسمی که درون مقر فرقه برگزار می کنند هم نمی توانند بیشتر از چند صد نفر را بیاورند.
- استراتژی مشخصی ندارند و کلمات قلمبه سلمبه ای مثل «کانون های شورشی» حرف مفت است چرا که انجام چند کار تبلیغی انگشت شمار آن هم در مناطقی مثل جنگل ، زیر پل ، منطقه دورافتاده و خالی از سکنه ، بالای کوه و خلاصه اماکنی که معمولاً انسان ها به ندرت در آنجا حضور دارند ، اسمش استراتژی نیست ، فلاکت است.
- کماکان سران فرقه و بخصوص مریم رجوی کاسه گدایی مقابل دشمنان ایران اعم از اسرائیل ، شاهان عرب و جنگ طلبان غربی دراز کرده و از آنها درخواست به رسمیت شناخته شدن را دارند. اما همان ها که جیره فرقه را می دهند حاضر نیستند فرقه را به رسمیت بشناسند. برای نمونه حتی جان بولتون ضد ایرانی هم پس از آن که به مقامی رسید در مراسم سالانه فرقه شرکت نکرد و حاضر به حمایت علنی از آنها نیست.
آنچه برای رجوی ها مانده خفت و خواری و شکست است که هر روز روی هم انباشته تر می شود تا روز فروپاشی که خیلی هم دور نیست.
صالحی