زمانی که وقایع عربستان سیر دلخواه فرقه ی رجوی را ادامه نداد و حقایق موجود و توازن قوا سران عربستان را تاحدی باین واقع بینی رساند که در مراحل بحرانی، حساب صد درصدی روی حمایت آمریکا نمیتوان باز کرد و برخلاف خواب و رویاهای بن سلمان ، طرف دیگر قضیه که یمنی ها باشند ، به آن میزان از ادوات وفنون دفاعی دست یافته که قدرت بازدارندگی امریکا را به سخره گرفته و او را تحقیر نموده ، این مرد مستبد وقدرتمند عربستان فعلا باین نتیجه رسید که مسائل را با توسل به شیوه های دیپلماتیک حل کرده ودرداخل کشور هم دست به اصلاحاتی بزند و …
البته مشاهده ی این واقعگرایی در ولیعهد عربستان که ازسر بی تجربگی و جوانی با صهیونیزم چفت شده و قادر بود که بعضا کاخ سفید را هم با پول بخرد که درتحلیل نهائی عربستان را به مرحله ی پرتگاهی رسانید ، برای ما ایرانی ها که همواره خواستار روابط دوستانه با عربستان بوده و هرگز مایل نیستیم که به زوائد اسرائیل تبدیل شده و منطقه را نا امن وخود رابدبخت کند ، مایه ی خوشحالی زیاد است!
به موازات این مسائل، طبل مجاهدین خلق فروکاست و دگر باره محتاج فرصتی شدند که ازگرد راه فرا برسد تا دچار افسردگی بیشتر از این نشده و حرفی برای گفتن وفریب دادن اعضای بند کرده ی خودشان داشته باشند!
بزعم آنها، این فرصت با تظاهرات مردم عراق بدست آمد تا بار دیگر- که مثل همیشه بی نتیجه خواهد بود- قلم از نیام برکشیده و با قاطی کردن حرف های راست و ناراست ، برای مدت کوتاهی هم که شده زمان بخرند.
دریکی از نوشته های مرتبط با این موضوع که در رسانه های رجوی منتشر شده ، چنین میخوانیم :
” این روزها اخبار و گزارشات رویداد سیاسی و اجتماعیِ سریع و گسترشیابندهٔ عراق، تبدیل به یکی از اصلیترین خبرهای خاورمیانه شده است. میلیونها مردم محروم، ستمدیده، زجر کشیده، جنگزده و فقرزدهٔ عراقی علیه بختک چندین ساله حاکم بر کشورشان عصیان کردهاند”.
دراینکه اکثریت تظاهرات کنندگان ازوضع معیشتی بد خود وآنهم درکشوری که چندان پرجمعیت هم نیست و4میلیون بشکه نفت صادر میکند ودارای درآمد سرشار از توریزم زیارتی است ناراضی باشند وتظاهرات بکنند ، امری عادی است و البته حضور عوامل سرویس های متعدد اطلاعاتی و کوشش آنها برای ازمسیر خارج کردن خواسته های منطقی مردم وسوق دادن شعارها برعلیه ایران هم غیر عادی نیست واین امر خود بخود نشان نمیدهد که تظاهرات درمخالفت با ایران بوده است!
رجوی ها اینقدر بی شرم هستند که اشغالگر عراق را معرفی نمیکنند وبا طرح مسائل حاشیه ای درصدد خاک پاشیدن بچشم مردم هستند!
فقر عراقی ها براثر جنگی بود که رئیس جمهور اسبق شان صدام باایران کرد و اشغالگری آمریکا که ده ها برابر وحشتناک ازجنگ با ایران بود ، این مردم را فقیر تر کرد.
مگر ایران چه منابعی از عراق را دراختیار دارد و مابه التفاوت این منابع را به عراق نمی پردازد که سبب فقر مردم عراق باشد؟
نفت آنجا دراختیار ماست یا چیزهایی بما میدهند که ما پولش را نمیپردازیم؟!
هر کودک دبستان رفته ای هم میداند که در روابط موجود بین ما وعراق وازنظر تامین گاز وبرق ومواد غذایی ، کفه ی ترازو فعلا بنفع عراق سنگینی میکند وبا این وضع چه ظلمی ازطرف ما متوجه عراق است؟
آیا مابدکاری کردیم که داعش را ازآنجا رانده و باعث باقی ماندن کشوری بنام عراق شدیم؟
آیا بایداجازه میدادیم که مردم عراق قتل وعام شده وکشورشان به قطعات متعدد تبدیل شود و آنگاه موردخوشآیند رجوی واربابانش میشدیم؟!
نویسنده ی رجویست با وقاحت تمام مینویسد :
” ارض و عمق عراق نزدیک به ۲دهه است که زیر سم ستوران نظام ولایت فقیه مجروح و خونچکان بوده است. عراق صفحهٔ شطرنج برقرار نگهداشتن پرچم این رژیم در منطقه بوده است”.
بطوری که مذکور افتاد، این ایران نبود که عراق را اشغال کرد.
این عمل وآنهم به وحشیانه ترین شکل اش وباشرکت 500هزار سرباز آمریکائی انجام شد ودر سرانجام کار با مقاومت مردم عراق ، با باقی گذاشتن بزرگترین سفارت آمریکا درجهان ونیروهای نظامی وامنیتی قابل توجه ، ظاهرا ازآنجا بیرون آمد.
آیا میخواهید ادعا کنید که آمریکا شیطنت کرد وعراق را دو دستی تقدیم ایران کرد ؟!
اگر آری، علت این کار اربابتان را توضیح دهید ومخصوصا روشن نمائید که تضاد شما با اربابتان درچیست ؟
باوجود اینکه امریکا باندازه ای عراق را ترک کرد، چاه های نفت آنجا را همواره دراختیار داشت ودارد وایران از داشتن چنین امتیازی درعراق بی بهره است!
اگر ایران برعراق حاکمیت یافته ، چرا نمیتواند از این نفت 4 میلیون بشکه ای روزانه بهره برده و رنجی ازتحریم های آمریکا نبرد؟
آیا شیر فهم شدیدکه قدرت واقعی درعراق دردست کیست؟!
صابر