استراتژي شکافها!!!
هادي شباني
انجمن نجات – دفتر استان مازندران
وقتي بحثي از شکاف مي شود ، خودبخود ياد کارهاي سازمان مي افتم که چگونه
مي خواست در شکافها به قدرت برسد : بطور مثال وقتي جنگ ايران و عراق به پايان رسيد ، رجوي در هر نشستي ابتدا بحث سياسي مي کرد ، که ما بايد از شکاف بين ايران و عراق که صلحي شکننده است استفاده کنيم که اين هم از طريق عمليات مرزي و اعزام تيم به ايران امکان پذير مي باشد و بايد اين شعله را آنقدر زياد کنيم که ايران مجبور شود دوباره به عراق حمله کند.
در سازمان بحثي بنام بحث لوزي بود که هر ضلع آن بيانگر چيزي بود ، يک ضلع آن جرقه و جنگ بود و رجوي هميشه آنرا بعنوان شاهکارهاي خودش مي دانست و مي گفت: «اين خط جواب دارد» ولي سر اين خط توي گل رفت.
در مورد گذشته هم هميشه مطرح مي کرد که بين ايران و عراق هيچوقت صلح نمي شود چون تبديل به يک جنگ ايدئولوژيک شده است ، ولي بعد از صلح مطرح کرد که بخاطر عمليات مهران ، ايران مجبور شد که صلح کند و از طرف ديگر مدام شعار صلح مي داد، ولي مي دانست که مسئله او در ادامه جنگ ايران وعراق است.
آقای رجوی حالا هم بعد از سرنگوني صدام ، خودت پيام دادي که بايد از شکاف بين ايران و آمريکا در مورد انرژي هسته اي ماکزيمم استفاده را کرد تا آمريکا مجبور شود به ايران حمله کند و چون ما يک نيروي نظامي هستيم، حتماً آمريکا محتاج ما خواهد بود.
البته با اين استراتژي ديگر هيچ مرزي براي خيانت باقي نمي ماند ، بهتر است بعد از ديدن خواب مقداري روي تعبير آن فکر کني ، حالا که دستت از همه جا کوتاه شده، به فکر نزديکي به عموسام هستي ؟! در صورتي که به کرات مي گفتي که سرنگوني فقط روي دوش خودمان است و بس. اگر قرار باشد با اين خوابها و رؤياهايي که در سر داري حکومتي را سرنگون کني ، حتماً باز خوابهاي بيشتري ببين هر چه بيشتر در گرداب خيانت و وطن فروشي فرو برو ، چون به واقع بايد سرنگوني را در خواب ببيني.