تروريستها گواه خود ميشوند!!
انجمن نجات – دفتر استان مازندران 4/7/86
به جريان افتادن پرونده هاي ترور و كشتار فرقه در فرانسه و عراق در ماههاي اخير سرد مداران فرقه رابه وحشت انداخته و چون آب به لانه مورچه انداخته سراسيمه از سوراخ بيرون پريده با جيغ و داد به موضع گيري پرداخته وبا فرار به جلو سعي در توجيه جنايات 25 ساله خود دارند.
رجوي كه خود در بزنگاهها و مقطع پاسخگوئي به خلق به سوراخهاي نامعلوم مي خزد ؛ اينبار مسئولين انقلاب كرده و تازه به دوران رسيده خارجه نشين خود را به ميدان آورده است تابا سفسطه و شانتاژ اين خبر محاكمه راتحت شعاع قرار دهند.
انانكه تلاش جند ساله شان براي خروج از ليست تروريستي كشورهاي اروپائي وآمريكا نتيجه اي نداشت و در اين فعاليت نيز به بن بست رسيدند و نامشان براي هميشه در ليست ابقا شد ه است؛ دست به هيا هوي جديد زدند ؛ و امروز كه در محاكمه سران فرقه در فرانسه به حتم ويقين رسيده اند ، با فرار به جلو وقيحانه سعي در وارونه جلوه دادن موضوع محاكمه و كتمان دادخواست خانواده هاي قربانيان ترور و مردمي كه در در گيريهاي كور در تهران يا شهرستانها ي داخل كشور توسط تيمهاي ترور كشته و شهيد شدند ؛ را دارند.
موضعگيري اخير صديقه حسيني بعنوان مسئول اول موقت! و مژگان پارسا ئي بعنوا ن جانشين رهبر فرقه در اشرف پيرامون دادخواست دادگاه فرانسه از آن جمله است.
رجوي و رهبران قديمي كه آمران اصلي و فرماندهان عملياتهاي ترور و كشتار در داخل و عراق در طول سالهاي گذشته بودند ؛ امروز نيز همانند هميشه عناصردست چندم خود را كه حتي حضور و فعاليت جنداني در داخل و شناخت كافي از فرهنگ و خصوصيات مردم ايران ندارند ، به ميدان آورده و سعي دارند خود را از معركه كنار كشيده و چنين وانمود كنند كه انگار عناصر تروريست در داخل كشور همين 3500 نفر مستقر در اشرف بودند و آنها نيز مادرزادي از فعالان سياسي در خارجند و اصلا با خشونت وترور مخالفند و شديدا آن را محكوم ميكنند و هرگز دست در ريختن خون بي گناهي چه در ايران وچه در كردستان عراق ندارند!!.
رجوي و مريم كه عادتا اعضا و رزمندگان را چون مرغ در هر عزا و عروسي سر مي برند در سر بزنگاه هائي ،چون سي خردا د سال60 ؛عمليات فروغ و حمله نيروهاي آمريكائي و… قرباني ميكنند تا رفع بلاي شان شود تا خود به بغداد و پاريس و… بخزند ،اين بار نبز قصد دارند اسيران در بند خود را به قرباني دادگاه فرانسه فرستاده تا شايد از محاكمه و اجراي عدالت بگريزند. ولي غافل از اينكه تا به حال هيچ جنايت كاري نتوانسته است از مكافات عملش برهد.
* البته بايد توجه داشت اطلاعيه ها و سفسطه هاي حاضر هيچ تاخير و ترفيع در روند محاكمه حاضرسران فرقه نخواهد داشت و فقط براي مشغول نمودن اذهان مرده و پاسيو افراد مستقر در اشرف قابل مصرف ميباشد ؛ چونكه :
– اعلام شهادت و استماع 3500 نفر افراد مستقر در اشرف در فرانسه يا هر دادگاه بين المللي ديگر، توسط خانم صديقه حسيني خود نيز يك مانور و بلوفي بيش نيست كه فقط براي سرگرم كردن افراد در اشرف و جلو گيري از بريدن آنان ميباشد ؛ چون خروج افراد در بند ، ازاشرف در عراق بمنزله شكستن حصار چندين ساله فرقه اي وفرار باقي مانده افراد و تلاشي فرقه و پناهنده شدن قريب به اتفاق آنان به كشورهاي اروپائي است.
آنانكه بعضا خود از شاهدان ترور هستند شاكيان 25 ساله عملكرد خيانت و ترور رجوي در نزد مجامع بين المللي اند ؛ كه اگر لب به افشاي گوشه هائي از اين جنايت بگشايند ديگر هيچ پناهگاه و سوراخي جوابگوي خفاي رهبران جنايتكار فرقه نخواهد بود.
– تعدادي از شاهدان صديقه نيز از فرماندهان و عاملان ترور سالهاي سال 60 در داخل كشور ند افرادي چون سعيد وزيري – عبدالوهاب فرجي [ افشين] و حسين ابريشم چي و…. كه بنا به تعريف خودشان هر كدام عاملان ترور 60 نفر در تهران اند هرگز نمي توانند بعنوان گواه در دادگاه حاضر شوند.
بنا به اعتراف حسين ابريشم چي در جريان دستگيري و شكنجه پاسداري در خانه تيمي در تهران او به همراهي فرمانده ديگر زنده زنده پوست از سر جواني كندند تا به شهادت رسيد. آيا اينان ميتوانند شا هدان و استماع شوندگان اشرف در داد گاههاي فرانسه باشند؟
– اطلاعيه هاي عملياتي موجود سازمان در ترور و تخريب در داخل كشور و همكاري اطلاعاتي و نظامي در زمان جنگ 8 ساله ؛ خود عد له و مدارك كافي براي اثبات جنايتكاري آنان در داخل كشور و عراق ميباشد و ديگر نيازي به استماع افراد زنداني و خسته اشرف نمي باشد.
– نبايد فراموش كرد كه ترور آقاي صياد شيرازي يكي از هزاران مورد ترور سازمان از سال 60 تا به حال ميباشد كه مسئولين معرفي شده فعلي به دليل كمي سن و عدم تجربه و عدم اعتماد رجوي به آنها اصلا اطلاعاتي از اين ترور ها ندارند
– اغلب آمران اصلي ترور فرقه در سالهاي گذشته بدستور رجوي به فرانسه وساير كشور هاي اروپائي و آمريكايي فراري داده شده اند.
– مسئو لين زن معرفي شده كه خود بر آمده ازانقلاب طلاقند ؛ در سازمان هيچگونه مسئوليت واقعي و اراده و اختياري درتصميمات راهبردي فرقه نداشته و ندارند و تصميم گيرنده اول و آخرفرقه جز شخص رجوي كس ديگري نمي باشد ، بنا براين آنها هيچگونه صلاحيت و تعهدي نسبت به پاسخگوئي عملكرد گذشته فرقه را نداشته و ندارند و خود نيز از قربانيان القائات فرقه اي رجويند.