ارتش ورشكسته ( قسمت هشتم )

محسن عباسلو ــ کانون آوا، دوم می 2008

يكروز پس از بازگشت دوباره ما به اردوگاه كار اجباري اشرف، بمباران اردوگاه توسط هواپيماهاي جنگنده نيروهاي ائتلاف شروع شد. نيروهاي ائتلاف فقط ادوات زرهي و زاغه هاي مهمات و برخي از ساختمانها را بمبارن ميكردند ولي نيروهاي انساني را مورد هدف قرار نميدادند.
چندين روز بمباران ها بطور نامنظم ادامه داشت. بوي باروت وگردوغبار تمامي اردوگاه را در بر گرفته بود. در جريان اين دور از بمبارانها چند تن از نيروهاي فرقه هم كشته شدند وما از موضع ضعف كامل، فقط نظاره گر اوضاع بوديم. فضاي يأس و نااميدي بر همه اردوگاه حاكم بود.
در تمامي گوشه وكنار اردوگاه خودروها ي سنگين و سبك، تانكها و توپها و…. منهدم شده به چشم ميخورد. در اثر بمباران زاغه ها و خودروهاي حامل مهمات انبوهي از مهمات منفجر نشده در محيط اردوگاه پخش شده بودند. خرابي و ويراني ها نويد بخش شروع فاز نابودي فرقه تروريستي مجاهدين خلق بود.
مسئولين فرقه كاملاٌ ذليل وعاجز شده بودند و نميدانستند كه چه كار بايد بكنند. سرانجام طي مذاكرات محرمانه اي كه بين سران فرقه و آمريكائي ها صورت گرفته بود آمريكائي ها اعلام كرده بودند كه اگر مجاهدين تسليم شوند و در مراحل بعد از تسليم نيز با نيروهاي آمريكائي همكاري كامل داشته بودند آنان نيز در عوض بمباران و مورد هدف قراردادن پايگاههاي فرقه را متوقف خواهند كرد.
خبر توافق فرقه با نيروهاي ائتلاف براي اولين بار توسط پيامي كه از طرف مسعود رجوي سركرده فرقه فرستاده شده بود به نيروها اعلام گرديد. رجوي در اين پيام ذكر كرده بود: در اين اوضاع براي حفظ منافع و بقاء سازمان، با نيروهاي ائتلاف توافق آتش بس بسته شده است.
وي تأكيد كرده بود كه براي حفظ فرقه حاضر است حتي دامن نيز بر تن كند واز اين رو با آتش بس با نيروهاي ائتلاف موافقت كرده است.( لازم به ذكر است كه اين يك توافق دوجانبه نبود بلكه تسليم شدن تمام عيار فرقه بود.)
اين خبر براي كليه نيروها كاملاٌ تكان دهنده و شوك آور بود زيرا تا به كنون رجوي يكي از خصوصيات آسماني و الهي خود را مبارزه با آمريكائي ها ميدانست و هميشه بر ارجحيت جنبه ايدئولوژيكي مبارزه بر جنبه سياسي آن بيشتر تأكيد داشت. اما حالا اين نقاب نيز از صورت كريه وي برداشته شده بود.
مسئولين فرقه با دجال گري و بي حيائي تمام، دست يابي به اين توافق نامه (تسليم نامه) را نوعي پيروزي بزرگ براي خود ميدانستند و به اين توافق لقب فتح المبين دادند.
بر اساس يكي از اصول اين فتح المبين ،بر فراز تمامي خودروها وادوات زرهي فرقه پرچم سفيد رنگ تسليم نصب گرديد. وكم كم تمامي نيروهاي فرقه داشتند به اردوگاه كار اجباري اشرف برميگشتند.
در حد فاصل محل استقرارنيروهاي فرقه در نزديكي مرز ايران تا اردوگاه اشرف ،نيروهاي فرقه اقدام به برپائي ايستهاي بازرسي كرده بودند وبنا به دستور آمريكائيها به بازرسي زن وبچه هاي عراقي ها ميپرداختند. لازم به ذكر است كه در حين جابه جائي و تردد خودروهاي فرقه از نقطه اي به نقطه ديگر، اين خودروها و ادوات از درون مزارع و كشت زارهاي كشاورزان بيگناه عراقي ها ميگذشتند كه در نتيجه آن اراضي كشاورزي عراقي ها نابود ميشد و از بين ميرفت.
اين امر باعث بلند شدن صداي ناله و زاري اين كشاورزان و دهقانان عراقي به آسمان شده بود.
اما فرقه مجاهدين هيچ توجهي به اين وضعيت نميكردند و وقتي نيز ما به اين اقدام غير انساني مسئولين فرقه اعتراض ميكرديم مسئولين فرقه در جواب ميگفتند: جنگ است و شما كاري به اين كارها نداشته باشيد.
معلوم نبود كه مردم بي دفاع عراق چه گناهي مرتكب شده بودند كه حال ميبايست مورد آزار و اذيت و بيرحمي هاي فرقه تروريستي مجاهدين خلق نيز واقع ميشدند.
ادامه دارد…….
محسن عباسلو.كانون آوا
02.05.2008

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا