دوست عزيز و رنجور آقاي نفيس مظفر مقدم

دوست عزيز و رنجور آقاي نفيس مظفر مقدم


ما فرياد مي زنيم چون صداي ناله ي تو و صدها نفر از برادران و خواهران دربند فرقه ي رجوي را شنيده و مي شنويم!
اخيرا در فحشنامه ي مجاهد مطالبي بنام شما به چاپ رسيده كه به همين دليل و بعنوان يك عضو اسبق مجاهدين (كه چنين رفتاري را نيز بخوبي تجربه نموده ام)براي تو و خطاب به همه سخن خواهم گفت.
مطمئن هستم – و ديگر همه ي مخاطبين و حتا هواداران رجوي هم مي دانند- كه تو و ساير اعضاي مجاهدين شخصا به هيچ سايت و منبع خبري به جز كانال رسمي مجاهدين و فيلتر محدود آنان دسترسي نداشته و نداريد.
تو زنداني و اسيري هستي كه نخواهي توانست پيله تنگ حصار اشرف را بشكني و برون آيي مگر با آگاهي و اراده. اطمينان داريم كه روزي، نه دير، اين آگاهي و اراده در تو نيز فراهم خواهد آمد. همانطور كه در طول همه ي اين ساليان براي بسياري از اعضا با رده ها و سمت هاي مختلف رخ داده است.
بگذاريد يكبار ديگر مطلب را به اتفاق مرور كنيم. هرچند كه مي دانم تو تا زماني كه گروگان ذهني و فيزيكي رجوي ها هستي اجازه نخواهي يافت اين نوشته را بخواني و اصل مقاله هايي را كه از زبان تو بدان پاسخ داده اند هرگز نخوانده اي.
سايت هابيليان اندكي پيش مطلبي به عنوان سفر به كشتارگاه عاطفه منتشر كرد و طي آن مصاحبه با خواهر مظلوم آقاي مظفر مقدم به چاپ رسيده است.
“پس از مدت زيادی معطلی برادرم را مثل يک زندانی خطر ناک با چندين نفر از خواهرهای ترشيده مجاهد آوردند. ولی اين برادر آن برادری که ما با هم علاقه داشتيم نبود. عاطفه را در او کشته بودند و با اينکه من دلم برای او پر می زد او به سردی برخورد کرد و حتماً قبل از ملاقات به او اينگونه رفتار را ديکته کرده بودند که او از ترس محافظانش جرأت نمی کرد با من که خواهرش هستم و سالهاست که او را نديدم با محبت رفتار کند. وی قيافه ای رنجور و زرد و لاغر پيدا کرده بود که نشان می داد چقدر سختی درعراق می کشند.”
در صورتيكه اين نوشته را مطالعه مي كنيد از شما مي پرسم: آيا كماكان گفته هاي خواهر خودتان را تكذيب مي كنيد؟ در صورت ايمان به نوشته هاي تروريست نامه ي مجاهد، آيا حاضر هستيد در محيطي خارج از زندان اشرف و بدور از ارعاب و فشار مسئولين سازمان، مثلا در يكي از دفاتر صليب سرخ و در برابر رسانه هاي جمعي با ما و خواهرتان به مناظره بنشينيد؟
همين پيشنهاد را نيز براي تك تك اعضاي مجاهدين مطرح مي نماييم و ضمنا نفس پذيرش چنين مناظره اي – سواي نتيجه اي كه براي هر فرد بدست خواهد آمد – بزرگترين دستاورد را حاصل خواهد داشت : مسئول بودن هر عضو سازمان از هر سطح و رده اي در برابر وجدان، خانواده و شخصيت خودش.
حال بپردازيم به آنچه به نام شما در تروريست نامه چاپ شده است:
“من در مسابقات شناي ارتش آزادي در تابستان‌83 شرکت کردم و در رشتة کرال پشت رتبة سوم قهرماني را كسب نمودم و صحنة مدال گرفتنم هم از سيماي آزادي پخش شد.”
مجاهدين سالهاست كه در كرال پشت و زير آبي رفتن تخصص پيدا كرده اند و اين مطلب نكته ي شگرف و دستاورد جديدي نيست. لابد رتبه هاي اول و دوم هم به مسعود و مريم رجوي رسيد كه شما را سوم اعلام كردند! البته همه ي اين سرگرمي ها و استعداد سوزاني ها، بازيهاي جمعي و كار علف كني در سطح قرارگاه و همچنين مسابقات جهاني شنا شيرجه و زير آبي مربوط به زماني بود كه آب سربالا مي رفت و رذالت و تنفر از دستگاه مجاهدين براي خانواده هاي اعضا آشكار نشده بود.
در مطلب ديگري ذكر شده است”جاي ديگر اين لجن‌نامه با گزيدگي از شعار «اگر اشرف بايستد جهان خواهد ايستاد» که شعار مقاومت ماست، مي‌نويسد: «اينها فکر مي‌کنند که سرنوشت دنيا از اشرف رقم مي‌خورد». البته ما يقين داريم که سرنگوني آخوندها از اشرف رقم مي‌خورد.”
پرواضح است كه مقاله ي” قطعه زمين اهدايي صدام، محور همه ي جهان” كه در سايت انجمن نجات به چاپ رسيد بسيار بر سركردگان فرقه گران آمده است. زيرا ايشان معتقدند كه بايد”به هر قيمت” اين زندان و گروگان هاي اسير در آن را حفظ نمود. حتا اگر بهاي آن منوط به شوهر دادن خواهران بي پناهمان در سازمان به برخي سران بعثي و حاميان پليد صدام در روستا هاي اطراف قرارگاه باشد. اين مطلب كه به تازگي افشا شده است لكه ي ننگ ديگري بر دامان رجوي ها و رجوي صفتان است. مطمئن باشيد كه جداشدگان از شما تا پاي جان هم كه شده در برابر اين عمل ضد بشري و ننگ بزرگ تاريخي خواهند ايستاد كه نخستين مرحله را به افشاگري اين خباثت بزرگ اختصاص داده ايم.
در اين خصوص تنها به ذكر اين سئوال از همه ي وجدانهاي بيدار اكتفا مي كنيم: آيا در صورت وقوع چنين امري سازمان دختركان بيگناه موسوم به ميليشيا را براي شوهر دادن به فلان رييس عشيره عرب كه چندين زن پير و جوان ديگر دارد در نظر گرفته يا شخص مريم رجوي را؟
همچنين به ياد داشته باشيد كسي كه در 25 سال برپايي زندان اشرف روز به روز سرنگون تر شده رجوي بوده و بس.
در” قطعه زمين اهدايي صدام، محور همه ي جهان” نكاتي آمده كه براي يادآوري به نويسندگان نامه از زبان اين عضو فرقه، برخي از آنها را مرور مي كنيم:
” خواهر دردمند در گفتگويي عاطفي و صادقانه به يكي از نگهبانان چنين مراسمي كه خانمي بوده اند – و گويا مراقب كه بين اعضاي خانواده حرف خصوصي! رد و بدل نشود- گفته براي چي اين همه سال خودتان را اينجا علاف كرده ايد و پي هيچ و پوچ عمر و وقت و استعداد خودتان را تلف مي نماييد؟ برگرديد به نزد خانواده هايتان كه چشم انتظار شما هستند.
خواهر مجاهد هم در پاسخ فرموده اند اين چه حرفي است؟ سرنوشت دنيا از قرارگاه اشرف رقم مي خورد!!!”
“در واقع آنچه مهم است علل و عواملي است كه موجب مي شود شخصي چنين اظهارات ساده لوحانه اي را به زبان بياورد و خود نيز عميقا به آن باور باطل داشته باشد.. اين مسبب را اينگونه معرفي مي كنيم: دستگاه تبليغاتي و كنترل فكري سازمان مجاهدين كه عملكرد آن مبتني بر سوء استفاده از عدم آگاهي، مطلق نمودن كانال هاي اطلاع رساني و كار رواني روي نيرو ها.”
مطلب ديگري كه در اين نوشته به چشم مي خورد و نوشته ي چاپ شده در تروريست نامه بخوبي بر آن صحه مي گذارد به اين شرح است:” اگر توجه كرده باشيد اظهارات اين خانم عضو مجاهدين در عين ساده لوحانه و مضحك بودن، صادقانه و از روي اعتقاد عميق قلبي بيان شده است. تا جايي كه نگارنده به خوانندگان محترم اطمينان مي دهد ريشه دوانيدن چنين طرز تفكر و تلقي خوش خيالانه در بين اعضاي مجاهدين ناشي از حكومت بي چون و چرا و مطلق مسعود رجوي طي بيش از دو دهه ي گذشته بر ذهن و جسم اين افراد مي باشد.”
در انتهاي اين نامه ي فضاحت بار مي خوانيم:
“بنده با صراحت عرض مي‌کنم نيازي به اين عربده‌کشيها نيست. هر نماينده‌يي از ارگانهاي حقوق بشري بين‌المللي که مي‌خواهد، مي‌تواند بيايد و با من در اشرف ديدار کند”.
خوشبختانه اينك بسياري از خانواده هاي مجاهدين موفق شده اند به زندان اشرف سفر كنند و از نزديك روابط و نوع برخورد شما را با خانواده هاي اعضاي خودتان به چشم ببينند. مي توانيد براي اطمينان هم كه شده در يكي از جلسات انجمن نجات حاضر شويد و پاي درد دل پدران و مادراني كه داغ دوري از فرزند و برخورد زندانبانان مجاهد خلق را با خود همراه دارند بنشينيد.
آقاي نفيس مظفر مقدم
ما فرياد مي زنيم چون صداي ناله ي تو و صدها نفر از برادران و خواهران دربند فرقه ي رجوي را شنيده و مي شنويم!
پيشنهاد مي كنيم كه به شما اجازه دهند به مدت يك ماه از زندان اشرف خارج شويد و به دور از نشست غسل و عمليات جاري و… با ذهني آزاد بينديشيد. آنگاه خود در باره بازگشت به زمين اعطايي صدام و يا خانواده ي شريفتان تصميم بگيريد. نماينده‌ ارگانهاي حقوق بشري بين‌المللي پيشكش. موفق باشيد.


sa.nejat@nejatngo.com
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا