نعل وارونه!
ايران ديدبان
بيانيه اخير شوراي ملي مقاومت ،اگر چه همانند هميشه ، تكرار ادعاها و آمال و آرزوهاي مجاهدين است ، اما از آنجا كه اين بيانيه تنها فعاليت غيراجباري مجاهدين پس از سقوط صدام به شمار مي آيد ،حاوي برخي نكته هاي قابل تامل و قابل پاسخگويي مي باشد و با نگاهي كوتاه به آن مي توان برخي از ابعاد فريبكاري و ديپلماسي دوگانه مجاهدين را درك نمود.
در بخشي از اين بيانيه مجاهدين، دست به ساخت ماكت موقعيت اجتماعي و حمايت مردمي براي خود زده اند ، آن هم از قول يك اصلاح طلبي داخلي كه به اعتقاد آقايان مجاهدين ، نظريات آنها در مورد مسائل ايران فاقد اعتبار مي باشد.
اخيراً تاجزاده، از نظريه پردازان جبهة دوم خرداد ، در مصاحبه با روزنامة شرق (7تير 83) بهاين حقيقت اعتراف كرد. از تاجزاده سؤال ميشود: «چرا متحصنين مردم را بسيج نكردند؟» و تاجزاده در پاسخ ميگويد: «به نفع اصلاحات نيست مردم را اين چنين به خيابانها بكشانيم. به علت اين كه پتانسيل اعتراض در مردم زياد است. مخالفان هم به دليل موقعيتشان ميتوانند به سرعت مسير اعتراضات را منحرف كنند و آن را به خشونت بكشانند. كافي است دو نفر شعار انحرافي سر بدهند و عده ايي از آن شعارها حمايت بكنند و يك درگيري پيش بيايد، همان اتفاقي ميافتد كه در ۱۸تير افتاد.
مجاهدين سپس با استناد به اين اظهارات ، چنين نتيجه مي گيرند
تمام نگراني اصلاحطلبان حكومتي در اين اعتراف، آشكار شده است: «پتانسيل اعتراض در مردم»، «موقعيت» مؤثر «مخالفان» نظام در بسيج مردم و تكرار رويدادهاي 18تير سال 1378 و خيزشهاي شبانة سال گذشته، ميتواند «به سرعت مسير اعتراضات را منحرف» و آن را به سمت پايان دادن به نظام جهل و جنايت بكشاند.
به اين مي گويند يك فقره اختراع پايگاه اجتماعي و ساخت جنبش اجتماعي كه تنها مكتشفين سازمان مجاهدين از عهده آن بر مي آيند!!
اگر پتانسيل اعتراضي مردم آنقدر بالاست كه موقعيت موثر مخالفان نظام ( كه لابد حتمآ مجاهدين هستند ) مي تواند آنها را به سمت پايان دادن به اين حكومت ببرد ، ممكن است آقايان مجاهدين در شورا توضيح دهند كه چرا منتظر آن هستند تا اصلاح طلبان حكومتي مردم را به صحنه بياورندو فرصت براي به انحراف كشاندن آن براي مجاهدين فراهم آيد؟؟!!
ممكن است بفرمايند با اين موقعيت موثر كه مجاهدين در عرصه داخلي دارند ، چرا در پشت ديوارهاي كنگره ها و دفاتر وكالت اروپا سرگردان هستند و بايد اجازه فعاليت خود را از ارتش يكم آمريكا دريافت نمايند ؟!!
البته مكتشفين و مخترعين مجاهدين در شوراي ملي مقاومت ، مسئله اي با چنين ابعاد گسترده و جهانگيري را بدون توضيح نگذاشته و پاسخ آن را بطور مبسوط ارائه نموده اند تا آنجا كه در بيانيه تصريح گرديده است :
در اثر تلاشهاي مقاومت در عراق و ساير كشورها، فضايي كيفاً جديد و آكنده از حمايتهاي شورانگيز نسبت به مقاومت در عرصة اجتماعي ايران ايجاد شده است كه نمونه هاي آن بسيارزياد و چشمگيرند و بايستي جداگانه به آنها پرداخت.!!!
در حالي كه بيانيه دهها بند در مورد وضعيت داخلي عراق و شرايط مجاهدين در فرانسه دارد ، مجاهدين حتي شرمگين از شعارنويسي هاي جسته و گريخته اي كه طي سال 83 با خريد كارگر شعار نويس داشتند ،عاجز از آن است كه حتي يك نمونه كوچك، ولو تجمع 5 نفر را به نفع اين گروه از داخل ايران گزارش نمايد.
اين همه در حالي است كه مجاهدين با اسف و دريغ از فرصت رايگان عراق براي ايران سخن مي گويند.
تمام آنچه مجاهدين به آن عنوان ابتلائات و سختي هايي مي دهند كه طي 16 ماه گذشته از سر گذرانده اند ، ناشي از سقوط صدام است و آنها بي تعارف اين اتفاق را بزرگترين هديه به ايران مي دانند.
به سياق تحليل هاي مجاهدين كه خود را وزنه مقابل حكومت ايران مي دانند ، بايد نتيجه گرفت كه اگر اين بزرگترين هديه براي ايران بوده است ، بمثابه بزرگترين ضربه بر پيكر اين گروه نيز بوده است.
ميزان ضربه و سرگيجه ناشي از سقوط صدام به اندازه اي است كه بيانيه صراحت دارد علت حمله آمريكا به عراق دولت و عوامل اطلاعاتي ايران بوده اند!!!
اما از آنجا كه سرنگوني صدام اين فرصت را به جهان داد تا براي مدت كوتاهي ، وقايع جاري در عراق اعم از گورهاي دسته جمعي و شكنجه و كشتار شيعيان و دزديهاي ميلياردي از منابع و دارايي هاي مردم عراق و حمايت از گروههاي تروريستي بالاخص گروه تروريستي مجاهدين را ببينند، مجاهدين را به يك عقب نشيني آشكار از مواضع تروريستي خود كشاند و فريبكارانه و تضرع طلبانه،براي فرار از بحرانهاي مبتلابه اين گروه ، در خواست برگزاري رفراندم را نمودند.
اين بيانيه سند متقني است بر طرح سياسي كارانه رفراندم از سوي مجاهدين كه صرفآ در جهت حل تضادهاي تشكيلاتي و منافع گروهي آنها عنوان گرديده است ، بنحوي كه تصريح مي كند :
در سال گذشته خانم مريم رجوي طرح رفراندوم براي تغيير رژيم را به منظور خنثي كردن توطئه ها و برچسبها عليه مقاومت ايران، اعلام نمود.
تناقض آميز ترين اظهارات مجاهدين كه حقآ گستاخانه تر از حزب توده از سوابق خيانت و جنايت خود حمايت مي كنند ،در آخرين فراز بيانيه خود را نشان داده است :
شوراي ملي مقاومت ايران بر اساس خط مشي اصولي خود مبني بر مخالفت با هرگونه مداخلة نظامي خارجي در اوضاع ايران و مخالفت با هرگونه آلترناتيو سازي از جانب قدرتهاي بزرگ، برضرورت قطع همة حمايتها و امدادرسانيها در قبال ديكتاتوري مذهبي وتروريستي حاكم برايران، تأكيد ميكند و خواستار پشتيباني نهادهاي بينالمللي و جامعة جهاني از برگزاري رفراندوم به منظور تغيير رژيم حاكم بر ايران است.
آقايان عقل كل در شوراي ملي مقاومت كه درتوهم و توهم پراكني ، دست كمي از رجوي ندارند و همه مسائل را آنگونه كه روياهاي دن كيشوت وار آنها اقتضاء مي كند مي بينند ، گمان مي برند كه مردم ايران ، بنا بر يك اظهار نظر نيم بند در انتهاي بيانيه ، تحريكات و هم خطي عملي آنان را با جنگ طلبان و اشغالگران نايده مي انگارند؟
فعالترين انگيزاننده شبكه صهيونيستي و جنگ طلب فاكس نيوز بر عليه ايران ، فعالترين عضو مجاهدين در ايالات متحده مي باشد.
كرارآ زائران ايراني عتبات عاليات در عراق از سوي مجاهدين به عنوان جاسوسان و عمال رژيم ايران معرفي شده اند.
هر روزه مجاهدين وظيفه دارند تا مواضع ضد آمريكايي و ضد اشغالگري مسئولان ايراني را به سمع و نظر رسانه هاي آمريكايي برسانند.
هر روز مجاهدين در مورد خطر بلعيدن عراق توسط ايران و خطر پاگرفتن يك دموكراسي كه توسط اشغالگران به عراق هديه شده است براي ايران داد سخن مي دهند.
اگر نبود امداد رساني هاي جنگ طلبان پنتاگون كه دوباره معاهدات كلامي بين مجاهدين و صدام اعتبار نمي يافت!!!
تلاش 15 ساله مجاهدين براي جلب حمايت آمريكا كه اكنون به تلاش براي بيرون آمدن از ليست گروههاي تروريستي محدود شده است ، آيا اين يك آلترناتيو سازي ملي يا برآمده از حمايت مردمي است؟!!!
مجاهدين با تكيه بر حمايت كدام قدرت غير بزرگ (در كنگره و وزارت دفاع آمريكا )قصد آلترناتيو سازي دارند.
مجاهدين نمي توانند با چنين شعارهاي فريبنده اي كه صرفآ براي مصرف داخلي و سرپوش گذاشتن بر ذلت دامنگير اين گروه در 16 ماه گذشته طرح مي شود ، ذهنيت مثبتي در مورد خود ايجاد نمايند و آنچه بطور قطع و يقين در تاريخ ايران ثبت گرديده است ، نام مجاهدين است كه همواره در كنار نام دشمنان ايران ، قرار دارد.