نگاهی به اضمحلال و شکست جنگ سیاسی مجاهدین
ایراندیدبان
عموماً کسانی که به لحاظ نظری احساس نزدیکی به خطوط و شعارهای مجاهدین میکنند و تلاش دارند تا بهعنوان یک شخصیت مستقل به مجاهدین نزدیک شوند و یا دارای نام و نشانی هستند که مجاهدین میکوشند از نام آنها بهرهبرداری کنند، جذب شورای ملی مقاومت شده و اعضای مجاهدین هیچگاه به آنها اجازه نمیدهند تا به دایره بسته و تنگ روابط سازمانی وارد شوند و از سوی دیگر میکوشند تا فعالیتهای مستقل آنان را که بعضاً میتواند بر خلاف و یا متفاوت با مواضع این گروه باشد به نحوی خنثی کنند که طرف حتی خودش هم متوجه نشود که چه بلایی بر سرش آوردهاند و بعد از مدتی متوجه میشود که دیگر دیر شده و تبدیل به مجری طرحهای دستگاه تبلیغاتی این گروه شده است.
البته اگر خیلی بر اعتقادات و باورهای خود اصرار و پافشاری داشته باشد، مطمئناً سرنوشتی مشابه دهها تن از کسانی خواهد داشت که عطای شورای رجوی را به لقایش بخشیدند.
به جز این اشخاص، اگر به یاد داشته باشیم اسامی اشخاص زیادی به عنوان عضو شورا مطرح بود که اکنون دیگر نام و نشانی از آنها نیست، اشخاصی مانند هادی مهابادی، جواد کیانی نجفی، ابراهیم آل اسحاق، برادران رجوی، مرضیه، فریبا هشترودی و…
اما هستند کسانی که همچنان جرأت و جسارت رویارویی با چنین پدیدهای را ندارند که البته تعداد آنها نیز بسیار کم است و به بیست تن نمیرسد.
* * *
منصور قدرخواه یکی از اشخاصی است که در دور جدیدی که از سال 1375 به این سو آغاز گردید، نامش به عنوان عضو شورا مطرح شد.
قدرخواه دو سال قبل سایت ایران لیبرتی را با این هدف بهراه انداخت که حتی دیدگاههای منتقدین به مجاهدین را نیز منعکس نماید و دسترسی به اطلاعات و اخبار را بیش از آنچه در رسانههای وابسته به مجاهدین وجود دارد، اشاعه دهد!
مجاهدین در بدو امر با وی مخالفتی ننمودند، اما به محض درج یکی، دو مقاله که کمرنگترین انتقادات (که مشخص بود از سوی هواداران و با نگاهی کاملاً معتمدانه به مجاهدین مطرح شد) را نسبت به مجاهدین داشت، مجاهدین با موجی از مقالات و انتقادات مبنی بر اینکه اکنون وقت این حرفها نیست و دشمن بهرهبرداری میکند، فرمان رسمی سانسور را به وی ابلاغ کردند و البته ایشان پذیرفت که حق با مجاهدین است و از خود انتقاد نمود!
لابد قدرخواه و دیگرانی که مانند وی فکر میکردند، به این مسأله واقف بودند که حرفها و اخباری خارج از آنچه مجاهدین میپندارند وجود دارد که از قضا واقعی هم است، و با این انگیزه بود که ترجمه برخی مقالات رسانههای مستقل که بعضاً انتقادی هم به مجاهدین داشتند را درج مینمود…
اما چگونه و با چه تمهیدی ایران لیبرتی نیز به سایتی کلیشهای و تابعه مجاهدین آن هم در عرض چند هفته مبدل گردید، خود جای بحث دیگری است. وضعیتی که زری اصفهانی، دبیر سایت طلیعه سپیده دمان نیز از آن به فغان آمد و او را نیز با همان تمهید راضی نمودند که هزار سایت کلیشهای به از سایتی که نافرم باشد!!
این تغییر را، بیننده که از بیرون نظاره میکند، به خوبی متوجه میشود (بهخصوص که شیوههای کنترل نیروی مجاهدین، شیوهای نخ نما شده و در ابعاد سیاسی – تبلیغی با این توجیه که دشمن سوءاستفاده میکند، راه هرگونه انتقاد و بهطریق اولی پاسخگویی را مسدود میکند)، اما سؤال اینجا است که آقای قدرخواه و نظائر ایشان متوجه چنین تغییری در روش و ایدههای خود میشوند؟ و اگر میشوند چرا و به چه علت تمکین میکنند؟…
کار به آنجا کشید که در مرحله جدید در اروپا، سایتهای تابعه و از جمله ایران لیبرتی موظف گردیدند علنی و آشکار تیغ بر جداشدگان بکشند و غیرت ایدئولوژیک خود را در دفاع از منافع رهبری، با مبارزه به هر نحو ممکن با جداشدگان، نشان دهند.
مرحلهای که با عنوان جنگ سیاسی از سوی بقایای باند رجوی آغاز گردیده است.
بهطور فشرده توضیح جنگ سیاسی عبارت است، پیش نیاز خارج ساختن نام مجاهدین از لیست گروههای تروریستی امریکا و اروپا که آن نیز تنها راهبند و مانع مجاهدین برای ادامه بقاء است.
بهعبارتی مجاهدین (بهخصوص پس از گزارش سازمان دیدهبان حقوق بشر) مهمترین و اصلیترین مانع در برابر خود را جداشدگانی میدانند که با افشاگری، چهره حقیقی این گروه را افشاء میکنند که باید از سر راه برداشته شوند.
آقای قدرخواه در مصاحبه با سایت همبستگی ملی (یکی از سایتهای رسمی مجاهدین) در تبیین این مرحله میگوید:
« تجربه نشان داده که اگر ما در مقابل اقدامات سرکوبگرانه نایستیم و میدان برای رژیم باز کنیم ، مزدورانش گستاختر شده و به اقدامات جنایتکارانه بعدی دست خواهند زد.
مبارزه جدی است و ما نباید بگذاریم که آنها همین امکانات محدود ما را از ما برای پژواک دادن فریاد مردم ایران از دست ما بگیرند و گرنه بصورت طبیعی باید منتظر اعمال بعدی و حتی کشتار وسیع آزادیخواهان که اتفاقا در همین اروپا سابقه طولانی دارد باشیم. مطمئنم که ما با حضور خود در صحنه های مختلف بخصوص تظاهراتی که در راه است جلوی این اقدامات جنایتکارانه را خواهیم گرفت. » (1)
اینها توجیهاتی است که پیش از بسته شدن سایت لیبرتی، در نشست توجیهی جنگ سیاسی مطرح گردیده است و قدرخواه در این مرحله درک و دریافت خود از این مرحله را اینگونه بیان داشته است!
بیتردید تعطیلی سایت قدرخواه را باید در چارچوب و راستای این جنگ سیاسی تحلیل کرد.
این اقدام نشان داد که روشهای مورد استفاده در عراق ِ صدام که بر اساس سرکوب، شکنجه، خفقان و اختناق حاکم بر دستگاه مجاهدین بود، دیگر نمیتواند جواب داشته باشد.
در قوانین دموکراتیک، هر کس باید پاسخگوی اعمال خود باشد. امری که مجاهدین از آن سر باز میزنند و با در دستور کار قرار دادن ِ پروندهسازی، لجنپراکنی و اتهامزنی میکوشند تا منتقدین خود را از صحنه بیرون کنند. روشی که دیگر نتیجه نخواهد داد، چرا که همه چیز در برابر چشم افکار عمومی و خارج از سیاهچالههای درونی تشکیلات مخوف این گروه میگذرد و داوری در دست افراد بیطرف است.
در هر حال، آقای قدرخواه با بهراه انداختن سایت در آدرس و فضایی جدید، قصد دارد تا کارش را دنبال کند، اما قبل از آن باید به این بیندیشد که ایشان که روزگاری به انعکاس انتقادات به مجاهدین نیز اعتقاد داشت، چرا اکنون به عدم پاسخگویی مجاهدین به درخواستهای مکرر برای رویارویی و مناظره با جداشدگان، هیچ واکنشی نشان نمیدهد؟!
لابد ایشان را هم مانند سایرین با این بهانه نخنما شده که به این ترتیب قصد دارند ما را از مبارزه واقعیمان با رژیم باز دارند ساکت نمودهاند!
اما در پاسخ به چنین بهانهای باید گفت که اگر مهمترین مانع مجاهدین اکنون جداشدگان و انتقاداتی است که به روابط این گروه دارند، تا آنجا که یک جنگ تمام عیار سیاسی را علیه آنها اعلام کردهاند، جنگی که در حقیقت کاملاً غیرسیاسی و مبتنی بر شارلاتانیسم است، چرا از یک رویارویی که برای همیشه میتواند تکلیف این موضوع را روشن کند گریزان هستند و از قضا با همان توجیهی که مجاهدین برای طفره رفتن دارند، این مناظره میتواند در راستای مبارزهشان باشد.
_______________________________
1- مصاحبه قدرخواه با سایت همبستگی