موانع اصلی حضور مجاهدین در عراق
ایران دیدبان
پس از سقوط صدام و خلع سلاح گروه تروریستی مجاهدین، رهبری این گروه در یک جمعبندی صریح به این نتیجه رسید که اگر به هر دلیلی چارچوب اشرف که در واقع همان جغرافیا و محدوده عمل مجاهدین است برداشته شود، نه از تاک نشان خواهد ماند و نه از تاکنشان. و لااقل دو سوم نیروهای محصور شده در اردوگاه اشرف، رها خواهند شد و مجاهدین در هیچ نقطه از دنیا نمیتوانند اقدامات کنترلی که در حال حاضر برقرار ساختهاند را اجراء کنند.
لذا خطی که به اعضاء برای برخورد در مصاحبه با پرسشگران وزارت خارجه امریکا داده شد این بود که با اصرار و پافشاری به آنها بگویند که در عراق میمانند.
بعد از این واقعه بود که امریکا با تعهد گرفتن از تک تک نیروها جهت پرهیز از اقدامات تروریستی، به اعضای این گروه، از لحاظ حقوقی به صفت مجرد و نه با عنوان سازمان مجاهدین، وضعیت حقوقی افراد تحت حفاظت را ابلاغ کرد.
اخذ چنین تعهدی، بهطور موقت عاملی بود که میتوانست حضور مجاهدین را در عراق تضمین کند. از نظر امریکا، امضای چنین تعهدی بهمنزله از کار انداختن تهدیدات تروریستی این گروه تا تعیین تکلیف نهایی آنان بود. اما از نظر مجاهدین، این کار، سر خم کردن در برابر امواجی بود که تمامیت این گروه را هدف گرفته بود و راه گریزناپذیر برای جلوگیری ازفروپاشی کامل گروه.
اما معضل اساسی مجاهدین برای ماندن در عراق و بهطریق اولی حفظ موجودیت تشکیلاتی خود، که طی دوسال گذشته، کلیه تحرکات این گروه را تحتالشعاع خود قرار داده است، وضعیت جدیدی بود که عراق پس از تحولات مهمی که پشت سر گذاشت، به خود گرفته است.
سرزمین جدید عراق، حاکمیت آن، نمودار شدن ترکیب واقعی قومی و گروهی و قدرت یافتن اپوزیسیون صدام، رو در روی منافع مجاهدین و بالطبع تهدیدکنندۀ حیات تشکیلاتی آنان در عراق است.
از این رو مجاهدین از همان ابتدا در تقابلی آشکار با تحولات عراق و شکل جدید اداره این کشور، اقداماتی را علیه این روند در پیش گرفتند:
– با سازماندهی مجدد عناصر قطع شده بعثی و رابطین سابق استخبارات، عشایر مناطق سنینشین را علیه شیعیان تحریک کردند.
– به بهانه ارتباط و نزدیکی با ایران، اهل سنت را علیه شورای حکومت انتقالی، تحریک و تجهیز نمودند.
– از کلیه عشایر و طرفداران صدام خواستند که در انتخابات شرکت نکنند و آن را تحریم کنند.
– اقدامات پنهان و آشکاری را علیه دولت قانونی و منتخب عراق آغاز کردند.
– و بالاخره، تلاش وسیعی را علیه قانون اساسی عراق بهطور عام و چند بند آن بهطور خاص سازماندهی کرده و از جهات مختلف میکوشند تا با وارد آوردن فشار بر دولت عراق، در روند تصویب قانون اساسی تأثیر بگذارند.
مجاهدین با شانتاژ در مورد قانون اساسی عراق و نقش شیعیان در تدوین آن، میکوشند تا با ایجاد بدبینی و تحریک سنیها و کردها، زمینه درگیریهای قومی را ایجاد و از روند برقراری دولتی مستقل جلوگیری کنند.
گاه با این حیله که شیعیان قصد تجزیه بصره و کربلا و الحاق آن به ایران را دارند و گاه با طرح این ادعای واهی و ابلهانه که شیعیان قصد انتقال پیکر مطهر امام حسین (ع) به ایران را دارند و یا حتی با این ادعا که قانون اساسی عراق، کپیبرداری شده از قانون اساسی ایران است و باعث برقراری حکومت شیعیان خواهد شد، به سمپاشی در فضای سیاسی و مطبوعاتی عراق میپردازند.
دستگاه تبلیغاتی این گروه چندی است که اقدامات گستردهای را علیه بند 21 قانون اساسی که مانع از پناه دادن عراق به گروههای تروریستی و جانیان بینالمللی میشود آغاز کرده و اکنون پا را فراتر گذاشته و بند هفت این قانون، که فعالیت سازمانهای تابع سیستم تبعیض نژادی، تروریستی، افراطیگری و مكتب پاكسازی بوده و یا چنین عقایدی را ترویج یا توجیه كند، ممنوع اعلام کرده و دولت را متعهد به مبارزه با تروریسم در همه انواع و حفظ خاك عراق از تبدیل شدن به مرز یا محل عبور برای فعالیتهای تروریستی میسازد را نیز هدف حملات خود قرار دادهاند!
مجاهدین با درک ماهیت خود و درک منطبق بودن این ماهیت با قوانین ضدتروریستی و ضد گروههای جنایتکار، یگانه راه نجات خود را در مقابله با قانون اساسی عراق و سنگاندازی آشکار در مقابل تشکیل یک دولت عراقی و سامان گرفتن قانونی این کشور میبینند و در این راه از هیچ تلاش فروگذار نمیکنند.
آنچه درک آن فوقالعاده حائز اهمیت است، چشمانداز کلی مسأله حضور مجاهدین در خاک عراق است، چه این اصول در قانون اساسی عراق وجود داشته باشد و یا نداشته باشد. حتی اگر مجاهدین با استفاده از وضعیت حقوقی خود بتوانند چند صباحی را در اردوگاه اشرف باقی بمانند، به هیچوجه دیگر عراق را سرزمینی قابل استفاده برای فعالیتهای تروریستی خود نخواهند یافت و مانند دو سال گذشته باید کلیه فعالیتهای خود را منحصر به رقص و آواز و بنایی و دکورسازی در همان محدوده جفرافیایی اردوگاه خود نمایند.
مردم عراق با زخمهایی که از جنایت صدام بر پیکر خود دارد، مانع از آن خواهد شد که بار دیگر کشورش مأمنی برای فعالیتهای تروریستی و اقدامات جنگطلبانه علیه همسایگان گردد.
بنابراین موانع اصلی حضور مجاهدین در عراق، عبارتند از مردم عراق، ساختار قانونی و جهتگیری دولتمردان این کشور که دیر یا زود، همین حضور نیمبند و زیر سایه سلاح اشغالگران را نیز از آنان سلب خواهد نمود.