کعبالاحبار بارگاه رجوی به میدان آمد
محمد مرادی
نگاهی به تشبثات آخوند دجال و عقب مانده گنجه ای
کتاب خاطرات مسعود بنیصدر که یکی از ارکان دستگاه روابط خارجی مجاهدین بود، بدجوری پتۀ عوامفریبیهای مجاهدین را روی آب ریخته و اعتبار نداشتۀ آنها را بر باد داده، لذا داد و فغان تمام آنها را در آورده است.
مجاهدین که ابتدا سعی کردند با گروگان گرفتن و ربودن بنیصدر، جلوی این حادثه را بگیرند، بهجای تأمل در مفاد آنچه بنیصدر میگوید، تصمیم خود برای نشنیدن و پنبه در گوش فرو بردن را آشکارا به نمایش گذاشتهاند و با دروغ و دغل سعی دارند که از رسیدن گفتههای بنیصدر به سایر اعضا جلوگیری کنند.
در این راستا حتی از حقوقبگیران شورایی هم نگذشته و مستقلنمایان دیروزی را، مجریان امروزی خطوط تشکیلاتی خود ساخته و به صحنه آوردهاند.
در این بین آخوند دینفروش و کعبالاحبار بارگاه رجوی جلال گنجهای را به میدان آوردهاند تا با سرهمبندی اراجیف، تلاش نماید از تسرّی سخنان مسعود بنیصدر به داخل اردوگاه اشرف جلوگیری نماید. جالب آنکه ریاکارانه میکوشد این سخنان را بیاهمیت جلوه دهد:
« این رقم كتابها كه طبق قاعده پر است از انبوهی دروغ بیپایه و یا مسخ و واژگونهنمایی رخدادهای ارجمند، و تاختن به ارزشهای والای مبارزاتی، معمولاً ارزش پاسخگویی ندارند تا وقت را صرف آنها بكنیم. در عین حال، به گمان من، برخی ترفندها كه گوهر واقعی ارزشهای والا را هدف گرفتهاند، نباید به سكوت بزرگوارانه واگذاشتهشود. »
گنجهای به این ترتیب موقعیت متزلزل و فشارهای درونی باند تبهکار رجوی را عیان میکند. وی که زخمخوردگی باند متحجر و عقبماندۀ رجوی، از اقبال رادیوهای فارسی به کتاب آقای بنیصدر را پنهان نمیدارد، با بد و بیراه گفتن به ایشان، قصد دارد تا بهاصطلاح نقدی جز فحاشیهای قلم بهدستان دستگاه تبلیغاتی مجاهدین بنویسد. اما از آنجا که وی نیز در دار و دستۀ رجوی نائل به انقلاب ایدئولوژیک شده و وارد در حیطۀ فضیحتبار آن دستگاه گردیده است، ماحصل کارش جز فحش و فضیحت و البته ریاکاری و نمایش عقبماندگی چیز دیگری نیست.
گنجهای در همان ابتدا به هر چیزی که بوی از انسانیت بدهد حملهور شده و از موضع سازمانیاش، یکسر آنها را نفی کرده و بر شقاوت رجوی مهر تأیید میزند:
« اما در درون خود مجاهدین با خصوصیت انقلابی حرفهیی، و مبارزة دستجمعی، باید گفت كه طبق ضربالمثل معروف شترسواری دولا دولا معنی ندارد. اینجا، اگر لازم بود، باید جان نازنین را هم به پای حرفة مبارزاتی نثار كرد تا چهرسد به سایر مشغولیات و تفریحات معمولی كه آنها را با زرورق عنوان عواطف بستهبندی میكند تا گند ریا و سالوس خود را استتار نماید. »
گنجهای هم مانند رهبر عقیدتیاش، در دهۀ 60 میلادی سیر میکند که استالینیستها به اسم انقلابیگری و تشکیلات، تمامی خصایل انسانی را ذبح کرده و ناجوانمردانه بدترین خیانتها را به خلقها مرتکب شدند و نتیجۀ جنایاتشان جز سرخوردگی و ناامیدی خلقها به نفع امپریالیسم هیچ چیز دیگری نبود. واقعیتی که پس از فروپاشی قبلۀ استالینیستها، بهخوبی از پرده برون افتاد.
دار و دستۀ رجوی آنقدر عقبمانده و متحجر هستند که حتی اکنون که پس از بیست سال پناهندگی در دامان صدام، مجبور به پاسخگویی شدهاند، به احیاء ارزشهای تشکیلاتهای زیرزمینی و ضدانسانی که در جهت مقابل تمامی ارزشهای دموکراتیک و جامعۀ باز است پرداختهاند.
گنجهای انگار که انشاء مینویسد و وظیفۀ سرگرم نمودن اطفال را دارد! مینویسد:
« از دیرباز بر همگان روشن بوده كه مجاهدین یك سازمان سیاسی مبارز بودهاند و ناگزیر با این چند ویژگی كار میكرده و میكنند:
الف: این سازمان یك سازمان انقلابی است كه اصول تشكیلاتی خود را بر پایة سانترالیزم دموكراتیك از دیرباز اعلام و در جزوات متعدد منتشر ساختهاست.
ب: این سازمان مبتنی بر اسلام و ارزشهای اسلامی موجودیت و دوام دارد.
ج: اعضای این سازمان اعضای یك ارتش آزادیبخش ملی و وفادار به الزامات و مقتضیات چنین ارتشی هستند… »
اینجاست که گنجهای سنگوارهای از بلاهت و عقبماندگی را به نمایش میگذارد و از یاد برده که رهبر عقیدتیاش، رسماً و علناً و در مقابل تریبونها، فاتحۀ سانترالیزم دموکراتیک را خواند و هیأت اجرایی را به مثابه بازوان اجراییاش گمارد و سپس حتی آن را نیز تحمل ننمود و منحل کرد. کاری که تمام اسلاف دیکتاتور وی پیش از این انجام داده بودند.
ریاکاری و البته شرمزدگی تا چه اندازه که حتی تحولات واضح و آشکار این گروه را نفی میکند و سعی در وارونهنمایی آن دارد.
کعبالاحبار فراموش کرده است که دستگاه تبلیغاتی رجوی به زبان اشهدش حتی عملیات کثیف جاری و غسل (آلودگی) هفتگی را نیز بر عهده گرفته و تا خرخره گیر جهتگیریهای ضدانسانی و ضداستقلالی انقلاب ایدئولوژیک است.
باید به آخوند دینفروش گنجهای و سایر قلم بهدستانی که به فکر گریز و بهانهتراشی هستند گوشزد نمود که حتی اگر سانترالیزم دموکراتیک نیز در تشکیلات برقرار میبود، دردی از هزاران درد تشکیلات ِ به گل نشسته را درمان نمیکرد و از قضا جهتگیری ضدانسانی و غیردموکراتیک آن را نشان میداد.
اما اینکه این سازمان بر اساس اسلام و ارزشهای اسلامی موجودیت و دوام دارد، باید گفت حقیقتاً همینگونه است! اسلامی که گنجهای نمایندۀ آن است! از زیر قبای دولت فخیمه بیرون آمده و برای اشغالگران و تجاوزکنندگان به نوامیس مسلمانان جست و خیز میکند و اسراییل را غسل تطهیر میدهد و…
وای اگر از پس امروز بود فردایی