تکرار تاریخ
ایراندیدبان
اتفاقات و تحولات عراق پس از سرنگونی صدام و مواضع و عملکرد مجاهدین طی این مدت، یادآور دوران پس از انقلاب ایران است و در حقیقت به گونهای دیگر تاریخ در مورد آنان تکرار میشود.
شاید یکی از حکمتهای تکرار چنین حوادثی در این باشد که روایت واژگونهای که مجاهدین از تاریخ دارند افشاء شده و کسانی را که بعضاً گول مظلومنماییهای آنان را خوردهاند از خواب بیدار کند.
مجاهدین بعد از پیروزی انقلاب ایران، با ظرفیت و توانایی چند برابر آنچه که امروز در اختیار دارند و با استفاده از فضای آزاد سیاسی که بهوجود آمده بود با تمام امکانات تبلیغاتی و تریبونهای مختلف، در برابر خواست اکثریت قاطع مردم ایران ایستادند و بر پیگیری مخالفتهای خود، با استفاده از انواع روشهای غیرقانونی و با محوریت یک جنگ نفسگیر روانی اصرار میورزیدند.
همانگونه که امروز برای حفظ موجودیت خود، از خطرات و دخالتها، برنامهها و نقشههای ایران در عراق سخن میگویند، در ابتدای پیروزی انقلاب برای مطرح کردن و جلب توجه اذهان اجتماع به خود، از دخالتهای امپریالیسم امریکا دم میزدند و تمامی مخالفان فکری خود، خصوصاً روحانیون و دولت موقت را به سازش با امپریالیسم متهم میکردند!
از تهدیدات امپریالیسم چماقی ساخته بودند و خواهان اعلام وضعیت ویژهای بودند که در آن میبایست ارتش منحل، دادگاههای خلقی برپا و برای حفظ و حراست مملکت، نیروی نظامی آنان را به کار گرفته و سایرین پشت سر آنها منتظر اقدامات و اوامر آنها باشند.
خواست و رأی مردم با آرامش و علیرغم خواست مجاهدین پیش رفت و هر روز شعلۀ جنگ روانی و مظلومنمایی آنها نیز افروختهتر شد.
این روزها با نگاهی به تحولات عراق، خیلی خوب میشود آنچه را که در روزهای بعد از پیروزی انقلاب اتفاق افتاد دید و با پاسخ به این سؤال که تحولات عراق چه ربطی به مجاهدین دارد؟ و این همه دخالت آنها در امور داخلی عراق چیست؟ میتوان به حجم عوامفریبی و تشنجآفرینی آنها در آن روزگار که خود را ایرانی میدانستند و در مسایل گوناگون موضعگیری میکردند پی برد.
امروز نیز پس از شکست سنگین سرمایهگذاریهای مجاهدین بر روی بقایای حزب بعث در انتخابات عراق، آنها قصد دارند تا همان راهی را بروند که در سی خرداد رفتند و با عدم تمکین در برابر خواست اکثریت مردم که اصلیترین وجه دموکراسی میباشد، بر رویۀ غیردموکراتیک و تمامیتخواه خود اصرار ورزند.
از همین رو است که اکنون با پیغام آشکار به نیروهای اشغالگر، آنها را مغبون قلمداد کرده و قصد تحریک آنان برای ایستادگی در برابر خواست مردم عراق را دارند. از سوی دیگر با تفرقهافکنی و برافروختن عصبیتهای قومی و گروهی در میان عراقیها قصد به آشوب کشیدن عراق را دارند. چرا که در صورت آرامش و ادامه پیدا کردن روند امور و استقرار یک دولت عراقی و غیر وابسته، مرگ و نابودی آنها رقم خواهد خورد.
تکرار این تاریخ و انطباق بسیاری از جزئیات مواضع مجاهدین با آنچه 27 سال پیش انجام دادند، بیانگر این امر است که فرهنگ و ایدئولوژی مجاهدین، توان زایشی جز این را ندارد و بر خلاف تمام معیارهای دموکراتیک و با حداکثر تمامیتخواهی، به هر قیمت ممکن (که چیزی جز جنگ، خونریزی، تروریسم و آدمکشی نیست) در صدد پیشبرد خطوط خود و به دست آوردن قدرت سیاسی است.
اما اگر تاریخ دقیقاً همانگونه تکرار شود، میتوان دریافت که تمامیتخواهی، عناد با خواست مردم و جنگ روانی، همچون کف بر روی آب، اصالتی نداشته و ره به جایی نخواهد برد و جز ننگ و خذلان برای صاحبانش به بار نخواهد آورد.