سالی که کابوس ها در مورد مجاهدین به واقعیت می پیوند
میلاد آریایی 10.1.2006
تحلیلی از وضیعت فعلی مجاهدین
بمناسبت تثبیت دائمی مجاهدین و شورای ملی مقاومت!!
در لیست سازمانهای تروریستی از نگاه وزارت خارجه آمریکا
بخش اول : وضیعت سیاسی
سال 2006 میلادی در شرایطی آغاز میشود که مجاهدین از هر سو در حلقه محاصره ای بنام دیپلماسی انقلابی!! که خود برای سازمان خود طراحی کرده بودند روز به روز بیشتر گرفتار میشوند.
از اکتبر 2005 درانعکاسی دور از انتظار مجاهدین، نام این سازمان به همراه دیگر سازمانها و تشکیلات زیرمجموعه وی از جمله شورای ملی مقاومت!! و حتی تشکل موسوم به انجمن دانشجویان مسلمان در لیست سازمانهای تروریستی وزارت خارجه امریکا تثبیت شد
حلقه محاصره ای که با حرکت آمریکا از سال 1997 برای مجاهدین اغاز شده بود و انگلستان در سال2000 و پارلمان اروپا در سال 2001 و نهایتا در سال 2005 کانادا از ان تبعیت کرد فضایی را ایجاد نمود که اکنون آمریکا در یک بررسی همه جانبه این حلقه محاصره را با تثبیت دائمی مجاهدین در لیست سازمانهای تروریستی تکمیل می نماید و اگر تا به حال خروج مجاهدین از این لیست با احتمال خیلی کمی امکان پذیر بود ، از این پس تقریبا غیرممکن می نماید.
قابل توجه اینکه این حرکت در حالی صورت میگیرد که سخت ترین تنش ها بین آمریکا و حکومت تهران در سالیان اخیر بخصوص پس از انتخاب احمدی نژاد به پست رئیس جمهور ایران در جریان بوده است و دیگر امکان این هم نبود که مجاهدین مدعی شوند ساخت وپاختی با تهران صورت گرفته تا نام شان در لیست تثبیت شود ، اکنون اسم آنها در لیستی بطور دائمی به ثبت رسیده است که نزدیک به یک دهه تلاش میکردند از ان خارج شوند.
همه فعالان سیاسی ایران میدانند که بدست آوردن حمایت دول غربی از دیر باز برای مجاهدین نه یک تاکتیک بلکه یک استراتژی بوده است – یک استراتزی مهم برای ادامه حیات سازمان مجاهدین. و به همین دلیل ، تثبیت مجاهدین در لیست سازمانهای تروریستی پیامدهای استراتژیک برای مجاهدین در بر خواهد داشت و این موضوعی است که بیش از همه مجاهدین به این امر مهم اشراف دارند و دقیقا به همین دلیل سعی میکنند هیچگونه عکس العملی مقابل آن نشان ندهند.
واکنش آمریکا در مورد مجاهدین دراین مقطع زمانی از آن جهت نیز اهمیت دارد که در تحلیل های درونی سازمان مجاهدین به امید آن بود که با دادن اطلاعات غیر واقعی پای آمریکا را به یک جنگ ناخواسته از طرف مردم ایران بکشانند ولی در همان حال از شعار راه حل سوم وتغییر دمکراتیک حکومت تهران سخن به میان می آورد اما عمیقا از شروع یک جنگ بین آمریکا وایران شادمان بود ودر درون تشکیلات به همگان با تحلیل جرقه و جنگ وعده سر خرمن!! میداد.
البته این تاکتیک یک بار دیگر در زمان جنگ ایران و عراق توسط مجاهدین تجربه وبکار رفته است، به این مفهوم که اگر چه در سالهای جنگ بین 2 کشور ادامه داشت در شعاروصحنه سیاسی از صلح بین ایران وعرا ق و قطع بمباران شهرها سخن میگفت ولی در درون تشکیلات با به اجرا درآوردن عملیات نظامی و دادن اطلاعات مراکز نظامی ایران به عراق هر چه بیشتر شعله جنگ را بین 2 کشور برافروخته تر نگه میداشت.
واقیعت سرسخت و تاریخ به یاد ماندنی مردم ایران به کرارت به اثبات رسانده است که کاندید شدن داوطلبانه برای مورد قبول واقع شدن برای محافل استعماری هیچ دردی از درد سازمان های بدون پایگاه مردمی که پیوسته آمادگی شگفت انگیزی برای مورد بهره برداری قرارگرفتن در مقاطع مختلف از خود نشان داده اند، دوا نکرده و تنها این تجربیات آزموده های گرانقدری شدند برای نسل آینده ما که بتوانند اپوزیسیون واقعی این رژیم را بخوبی تشخیص دهند و در انبوهی ازهیاهوی سیاسی و ابرهای بی بارانی که قورم وقورم زیادی داشتند ولی هرگز نباریدند دچار اشتباه محاسبه نگرددند.
اینکه چرا تلاش های بی وقفه مجاهدین در تکاپویی 9 ساله ( از سال 1997 تا 2005 ) به هیچ سرانجامی نرسید ودولت آمریکا در یک برآورد واقعی از نیروهای کارآمد سیاسی در صحنه ایران و خاورمیانه از مجاهدین علی رغم حمایت های بی دریغ پنتاگون از آنان برای همیشه چشم پوشید ، بررسی جداگانه ای رامی طلبد اما میتوان پیش بینی کرد که پس از این واقعه سرنوشت مجاهدین چگونه سمت میگیرد و حضور و ظهور آنان در غرب ، با چه موانع جدی تری روبرو میشود؟
واقعیت این است که انتخابات عراق نیز آینده نامعلومی را برای استقرار مادام العمرمجاهدین در عراق رقم زده است ، همینطور خبر واگذاری حفاظت پادگان اشرف به نیروهای بلغاری از جانب آمریکاییان این ظن و گمان را در محافل سیاسی تقویت کرده است که پس از گزارش جدید وزارت خارجه آمریکا دولت مردان این کشور بگونه ای میخواهند پایشان را از تحولات در مورد آینده مجاهدین در عراق بیرون کشیده تا دولت قانونی این کشور در مورد آنان آزادانه تر تصمیم بگیرد.
بنابراین میتوان تحلیل کرد که بعد از گزارش سازمان دیدبان حقوق بشردر ماه می 2005 مبنی بر عدم دمکراسی و وجود زندان و شکنجه در روابط درونی سازمان مجاهدین و گزارش وزارت خارجه آمریکا در اکتبر 2005 مسیر حرکت این تشکیلات از نقطه عطف مهمی عبور کرده است که هرگز مجاهدین را قادر نمیسازد که به شرایط قبل از آن برگرددند و دقیقا به همین دلیل است که نمایندگان و سیاست مداران آمریکایی که در سالهای گذشته از آنان حمایت میکردند ، بسرعت عقب کشیده و وضیعت سیاسی مجاهدین در آمریکا را هم با سرنوشت نامعلومی روبرو ساخته است.
پس پیشاپیش باید گفت سال 2006 سال به غایت سختی برای مجاهدین بوده و گرداب های هولناکی در مسیر آنان به کمین نشسته است.
مجاهدین خلق چه باید بکنند تا از این گرداب های سیاسی و تشکیلاتی جان سالم بدر ببرند؟ و چرا از نمایندگان وسیاست مداران حامی مجاهدین که به گفته آنان آمار و ارقام شان طی دو دهه سر به هزارها میزند دیگر خبری نیست، براستی چه اتفاقی افتاده است که دیپلماسی مجاهدین را این چنین از نفس انداخته و رمقی برای تنها آلترناتیو!! حکومت تهران باقی نگذاشته است.
در واقعیت انکار ناپذیر تضادها ، هیچ اتفاق خاصی پدید نیامده است الا اینکه مجازات اتودینامیکی پشت پا زدن به اصول دامن مجاهدین راسخت فرا گرفته است و تمامی این ناملایمات کشنده سیاسی ناشی ازعملکردهای وطن فروشانه مجاهدین است که بطور قانونمند قدم به قدم به بار نشسته و ثمر داده است.
البته این حق مردم ایران برای همیشه محفوظ است که از رهبران مجاهدین پیوسته سوال کنند شما که مدام از مصدق رهبر آشتی ناپذیر مردم ایران با استعمار داد سخن میدادید، چگونه به چنین ورطه های هولناک و بی سرانجام در غلتیده اید، اگر چه بنا به شهادت ربع قرن گذشته هیچگاه به مردم ایران در مقابل اشتباهات مختلف خود پاسخگو نبوده ونیستید.
تاریخ شتابان میگذرد وچون گذشته عقربه های زمان به زیان مجاهدین با شتابی بیشتر به جلو میتازند.
در فرصت های آینده و ادامه بحث بررسی چشم اندازهای قابل تصور در صحنه تشکیلات مجاهدین بیشتر مورد بررسی قرار خواهد گرفت.