رجوی در قفس
سایت پرونده سیاه
بدنبال سقوط رژیم بعث عراق وفروپاشی کاخ صدام وکوخ رجوی، طوفان قلعه اشرف (زندان مرکزی فرقه رجوی در عراق) را در هم پیچید.
فرار از مرگ محتوم در دستور کار سران فرقه قرار گرفت، اعضایی که امکان و راه گریزی در پیش داشتند، از خواننده ونوازنده همه فرار را بر قرار ترجیح دادند، ونا جوانمردانه قفل زندان اشرف را هم از پشت بستند تا اسرای گرفتار را امکان نجات وراه فرار نباشد.
گستردگی جغرافیایی فراریان فرقه رجوی به وسعتی بود که آسیا، اروپا وامریکا را در بر گرفت، در بدو اشغال عراق، رجوی خود را شکست خورده و به پایان خط رسیده یافت، مجال ادامه فریب کاری و تزویر وحتی فرار از بحران را نیافت، در حقیقت راهی برای گریز وسر منزلی برای فرار نداشت، جز اینکه خود را به نیروهای ائتلاف تسلیم کند.
الگوی حذف فیزیکی رجوی از صحنه فعالیت های تروریستی به گونه ای بود که اعضای وابسته به فرقه وعامه مردم از وضعیت رهبر فرقه ومسئول شورا بی خبر بودند. سانسور شدیدی اعمال می شد تا کسی از موقعیت رجوی کوچکترین اطلاعی کسب نکند، زیرا لورفتن جا ومکان رجوی در شرایط بحرانی وحاد عراق مساوی بود با سقوط رجوی به موازات سقوط صدام وحتی دستگیری او بدست عراقیان ستمدیده که سال ها رجوی وصدام با سرکوب وکشتار آنها جنایت آفریدند.
در رابطه با گم شدن ومفقود گشتن رجوی اخبار متفاوت واحتمالات زیادی مطرح شده است، ولی سکوت بازماندگان فرقه سوال بر انگیز است که چرا بااعمال سانسور شدید خبری اجازه پخش خبر در رابطه با وضعیت وموقعیت رجوی را نمی دهند، از طرفی نیروهای ائتلاف نیزتا کنون اشاره ای به سرنوشت رجوی نکرده اند، ولی جای شک وتردیدی نیست که؛ سرکرده فرقه تروریستی مجاهدین درعراق است، وبازداشت رجوی توسط برخی ارگانهای امنیتی امریکا، امری قطعی و کاملاً موثق است، البته عدم تکذیب موضوع از سوی نیروهای ائتلاف و دولت عراق نیز بهترین مؤید این خبر میباشد.
در رابطه با سکوت سران وهمدستان رجوی نسبت به سانسور خبر ووضعیت رجوی، باید گفت: زندانبانان اشرف از آن بیم دارند که اسرای گرفتار از دستگیری مسعود رجوی با خبر شوند وبرای رهایی از قید وبند های فرقه ای دست به شورش بزنند، ابلهانه امید وارند که فرجی بشود وبار دیگر صدام باز گردد وآن جلال وجبروت پوشالی را در سایه رهبری مسعود بدست آورند، از این روبه شیوه عوام فریبانه ولو رفته به وعده ووعید دادن وتمدید تاریخ ها ادامه می دهند، غرق در بحران وحال آشفته به سوت زدن درتاریکی ودست وپازدن در باتلاق رجوی ساخته مشغولند.
به محض سرنگونی صدام و در حالی که هنوز صدام و همدستان وی بازداشت نشده بودند، رجوی با فرستادن پیکی به نزد نظامیان امریکایی در بغداد، محل اختفاء خود در قرارگاه بدیعزادگان و مکانی به نام پارسیان را به اطلاع آنان رسانده و خواستار مذاکره و حضانت از جانب آنان میشود. متعاقب این امر، ستاد فرماندهی امریکا با مراجعه به این مکان، نامبرده را به همراه 28 تن از همراهان نزدیکش دستگیر کرده و از آنجا که مکان یادشده دارای تجهیزات حفاظتی و امنیتی مناسبی بوده، ضمن تصرف آنجا، همان مکان را جهت راهاندازی بازداشتگاه برای بازداشت 28 بازداشتی از سران مجاهدین خلق مورد استفاده قرار میدهد.
آخرین تصمیم باند حاکم بر مجاهدین در اروپا، این بوده است که به هیچوجه اعضا نباید از بازداشت و مفاد جرایم مسعود مطلع شوند و بایستی حداکثر حفاظت در این رابطه اعمال شود تا مانعی بر سر راه معاملات و تحولات بعدی در این پرونده نشود.
ولی جدا شدگان از فرقه که هر کدام با گذراندن سال ها رنج وزندان وشکنجه در سیاهچال های رجوی با گرفتن حکم اعدام خود را از منجلاب فرقه قرون وسطایی بیرون کشانده اند، انتظار دارند هر چه زودتردستگیری مسعود رجوی بطور رسمی وعلنی اعلام شود، واو را با داشتن هزاران پرونده سیاه تروریستی که بر علیه مردم ایران وعراق مرتکب شده است وهمچنین جنایت کارجنگی در کنار صدام به محاکمه بکشانند.