فراتر از نیاز
ایراندیدبان
در فرهنگ عامۀ ایرانیان، برای وصف حال زنان خانهداری که به علت شلختگی، ناتوانی و بی دست و پایی نمیتوانند امور خانه را اداره کنند، ضربالمثلی وجود دارد، و وقتی را توصیف میکند که این زن عاجز، در برابر انبوه کارهایی که از پس آنها برنمیآید، فغان برمیدارد که همسایهها یاری کنند، تا من شوهرداری کنم.
مصداق بیکم و کاست و عینی این مثال، دار و دستۀ به گِـل ماندۀ رجوی میباشند که سودای دستیابی به قدرت سیاسی را در سر میپرورانند، اما عاجز از دستیابی به آن هستند.
گاهی هم مانند بچههای لوس و ننری که برای جلب توجه دیگران، ادای ژیمناستیک کاران را درمیآورند و با مغز به زمین میخورند، رفتار کرده و به روی مبارک هم نمیآورند که مخ و مخچۀ آنها در دهانشان ریخته است…
پس از قعطنامۀ اخیر آژانس بینالمللی انرژی هستهای علیه ایران، بقایای رجوی دستافشانی و پایکوبی کردند که دیگر کار تمام شد، اما خیلی زود آتش این ماجرا سرد شد و یکبار دیگر به این کوتولههای عقبمانده ثابت شد که جهان خط خودش را میرود، معادلات مشخصی در جهان وجود دارد و اساساً هیچ مرجع و کشوری وقعی به شانتاژآفرینی آنها نمیگذارد.
جالب اینجا است که اعضای باند رجوی به نیروهای خود گفتهاند که امریکا و اروپا خط ما را میروند!
اما به فاصلۀ اندکی، با موضعگیریهای مختلف و صداهای متفاوتی که از سرتاسر جهان شنیده شد، مأیوس و سرخورده (مانند همیشه) از خواب بیدار شدند.
خاویر سولانا مسؤول سیاست خارجی اتحادیۀ اروپا تأکید کرد که مسألۀ فعالیتهای هستهای ایران باید از طریق مذاکره حل شود.
چین قاطعانه اعتقاد دارد که این مسأله باید در چارچوب آژانس و با مذاکره حل شود.
همراهی روسیه با قطعنامۀ اخیر، اقدامی در جهت تثبیت موقعیت خود برای قطب انرژی شدن بود و به هیچوجه معنای همراهی با نیات جنگطلبانۀ امریکا و توافق با این کشور در شورای امنیت را ندارد و اصولاً با تحریم و حمله به ایران مخالف است.
دومنیك دوویلپن نخستوزیر فرانسه گفت كه جامعۀ بینالمللی تمایل دارد با ایران دربارۀ مسألۀ هستهای مذاكره كند.
وزیر خارجۀ آلمان گفت آلمان بهدنبال راهحلی دیپلماتیك برای مسألۀ هستهای ایران است.
این واقعیات اگر چه مجاهدین را از عالم توهمات ابلهانهشان در نیاورده، اما بهشدت سرخورده از اقدامی خصمانه و شدید علیه ایران شدند. اقدامی که گمان میکردند بلافاصله پس از آغاز تحقیقات غنیسازی در ایران، انجام خواهد شد.
نیاز مجاهدین به اتخاذ تصمیمهای رادیکال و جنگطلبانه علیه ایران از سوی جامعۀ جهانی و یا هر کشور دیگر، نه مانند دیدگاه برخی کشورها است که از جانب ایران احساس خطر میکنند و نه مشابه برخی مجامع و محافل است که ادعا دارند ایران قصد ساختن بمب اتمی دارد. بلکه تنها راه ادامۀ حیات خود و خروج از گرداب بحرانهای لاعلاج سیاسی و استراتژیک را در این امر میبینند. از این رو خود را به آب و آتش میزنند تا شاید آتش جنگی برافروخته گردد و آگهی استخدام ِ مزدور در سالنهای زیرزمینی لابیهای اسراییل توزیع شود!
به همین جهت است که سرمقالهنویس روزنامۀ مجاهد مأیوسانه و ناامید مینویسد:
« رژیم…از فاصله بین اجلاس دوم فوریه تا اجلاس ششم مارس نیز به عنوان آخرین فرصت بهرهگیری نمود و با آغاز رسمی و علنی غنیسازی همه معاهدات بینالمللی را به تمسخر گرفت. بهنظر میرسد، چنین تعرض آشكاری، پاسخ قاطع و درخور خود را میطلبد و به دستگرفتن هرچه سریعتر ابتكارعمل توسط شورای امنیت ملل متحد را – حتی قبل از اجلاس ششم مارس- اقتضا میكند. »
با این تعابیر میتوان گفت که بقایای رجوی، بهخوبی به آیندۀ تیره و تار خود اشراف داشته و میدانند که هرگونه ابتکار عمل از آنها سلب شده است لذا فراتر از یک نیاز، مفلسانه چشم امید به یک جنگ خارجی علیه ایران دارند.