برای احیاء حقیقت بکوشیم
ایراندیدبان
آقای امیر موثقی از جداشدگان مجاهدین که خود مدتها طعم زندان و شکنجههای هولناک فرقۀ تروریست و بدنام رجوی را چشیدهاند، در مطلبی با عنوان بهراستی چه کسی مسؤول اعدام حجت زمانی است، بهدرستی و به حق، به علتالعلل قربانی شدن جوانان به منحرف شده توسط مجاهدین اشاره کرده است و با یادآوری خیانتهای رجوی، نوشته است:
« به واقع که دریدگی را این فرقه به تمام کمال پشت سر گذاشته است و همواره از به کشتن دادن و زندانی شدن جوانان و نوجوانان دختر و پسر برای خوش گذرانی های خودشان سر سوزنی اباء ندارند و حظّ میکنند از اینکه یک نفر کشته شود و خانواده ای داغ دار شود لذت میبرند… اگر امروز حجت و حجتهای دیگر اعدام میشوند مسئول اول و آخر خون این نفرات فقط و فقط مسعود رجوی خائن به خدا و خلق خدا است. »
اما نکتهای در نوشته ایشان بهچشم میخورد که بعضاً در نوشتههای سایر منتقدین نیز دیده میشود، و متأسفانه میتوان آن را افتادن در دام دغلکاریهای تبلیغاتی رجوی که نیازمند خونریزی و فجایع هرچه بیشتر است، قلمداد کرد.
آقای موثقی مینویسد:
« براستی که خون بیش از 120 هزار کشته شده برای کی و برای چی بوده است برای راهی که از نقطه آغازش همه دروغ و ترفند و ریا بوده. براستی چرا یک سر سوزن به بدن سران این فرقه خال نیفتاده و تماما دیگران بهای مبارزه را پرداختند و خوش گذرانی هایش مال خانواده قجری بوده و هست. »
باید توجه داشت که یکی از دروغهای تاریخی که مجاهدین همواره، ابلهانه آن را اشاعه دادند، اعدام 120000 هزار نفر عضو این گروه بوده است. فرمان ابداع این دروغ توسط رجوی به دستگاه منگول تبلیغاتی این گروه، پس از آنکه به لیست اسامی اعدام شدگان تهیه شده از سوی مجاهدین، بهخاطر غیرواقعی و مخدوش بودنش، انتقادات جدی صورت گرفت، محول گردید. رجوی با این فلسفه که تکرار دروغ، باعث باور آن در میان افکار عمومی خواهد شد، بهطور خاص با طرح این دروغ، چهار هدف را دنبال میکرد:
1- انتقادات و ایرادات واقعی که نسبت به لیست دروغین معدومین وجود داشت را بپوشاند و بهاصطلاح با فرار به جلو، طلبکار هم بشود و وقعی به انتقادات ننماید.
2- از سویی در راستای ایجاد فضای خونین و کشت و کشتار، از آن بهره ببرد و همۀ نیروها را آمادۀ مرگ نماید.
3- برای جریان خود در غرب موقعیتی دست و پا کند و از آن طریق امکاناتی دریافت کند.
4- از همه مهمتر اینکه رجوی با این کار قصد داشت عمق جنایات و فجایعی که دستور ارتکاب آنها را داده است، کمرنگ نماید. در همین رابطه بود که دروغی دیگر به نام دفاع مشروع را برای سرپوش گذاشتن بر آغاز کودتای شکست خوردۀ تروریستی 30 خرداد بر زبان آورد.
مجاهدین با بسیج تمامی نیروها و با جمعآوری تمام امکانات خود، و با تکرار اسامی (که به کرات در لیست یادشده وجود دارد و بارها یک شخص با اسامی مستعار معرفی شده است) و ذکر نام کسانی که هماکنون زنده میباشند و زمانی را در زندان بودهاند، لیستی تهیه کردند که مجموعاً 12000 اسم در آن وجود داشت (یعنی با احتساب تمام موارد غیرواقعی آن، یک دهم رقم مورد ادعا!). سپس در سالهای بعد با تکرار ادعاهایشان و افزودن رقم ادعایی 30000 نفر اعدامی در سال 1367، کلاً لیستی را منتشر نمودهاند که 21000 اسم در آن وجود دارد.
نکتۀ جالب اینکه مبنای اعدامهای سال 1367 را خاطرات آقای منتظری قرار دادهاند اما در همانجا تحریف فاحشی را انجام دادهاند. زیرا در آن خاطرات به رقم 2800 نفر اشاره شده ولی مجاهدین آن را 30000 نفر اعلام میکنند!
وانگهی سایر جریانات سیاسی در خارج کشور نیز در بالاترین رقم، عدد 5000 نفر (حزب کمونیست کارگری) را ادعا کردهاند.
این اطمینان وجود دارد که اگر این ادعای مجاهدین سر ِ سوزنی واقعیت داشت، بارها و بارها اسناد مربوط به آن را منتشر میکردند و اختناق را بهانۀ ناتوانی در ارائۀ لیست دقیق و اسناد نمیکردند.
اگر آنها چنین ادعایی را برای لاپوشانی دروغی به این بزرگی دارند باید از آنها پرسید:
اولاً چگونه توانستید همان 21000 نفر (تأکید میکنیم با تکرارهای زیاد و اسامی افراد زنده) را لیست کنید.
دوماً شما که بنا بر ادعای خودتان قادر هستید سریترین اطلاعات زیرزمینی جمهوری اسلامی در زمینۀ فعالیتهای هستهای بهدست آورید، چگونه حتی نمیتوانید اسامی این 120000 نفر و شهرهای آنها را لیست کنید. به هر حال این افراد ارتباط تشکیلاتی و رابطۀ مشخص داشتهاند و باید پروندهای در تشکیلات مجاهدین (لااقل در حد مشخصات شناسنامهای) داشته باشند.
این دروغ نیز نظیر سایر دروغهای تاریخی که این جریان به مخاطبان و هواداران خود گفته است، اساساً بیریشه و صدها برابر غلوآمیز است.
حقیقت این است که یکی از راههای اصولی مبارزه با تروریسم، احیاء حقیقت و تشریح وارونهنماییها و دروغهایی است که آنها در فضا میپراکنند. و مگر گردانندگان تشکیلات مجاهدین، جز با دروغبافی و تزریق آن به نیروهای دربند در اردوگاه اشرف، توان آن را داشته و دارند که آنها را به کام مرگ بفرستند؟