راه حل سوم چیست؟
ایران دیدبان
منصور قدرخواه از اعضای شورای ملی مقاومت ،در سایت ایران لیبرتی بحثی براه انداخته است به نام راه حل سوم چیست ؟
طرح این سوال ،ابتدا به ساکن ناشی از این است که پیرامون چنین طرحی که به صورت کاملاً تبلیغی و نمایشی از سوی مجاهدین مطرح شده است ، ابهامات و سئوالات فراوانی وجود دارد.ابهامات و سئوالاتی که نزدیکترین لایه ها به مجاهدین نیز را در بر گرفته است و خود نمی دانند از چه چیزی حمایت می کنند.
اصل بوجود آمدن این سئوالات به این دلیل است که به انگیزه و هدف اصلی مجاهدین از بیان چنین شعاری اشراف ندارند و با ساده لوحی احساس می کنند که مجاهدین در چارچوب یک تفکر اجتماعی سخن می گویند و غافل از آنند که انگیزه اصلی در به میان انداختن شعارهایی نظیر رفرندام و یا راه حل سوم ، چیزی نیست جز آنچه مجاهدین به عنوان راههای برون رفت احتمالی از بحرانهای سیاسی و تشکیلاتی دامنگیرشان ،آن را محک می زنند و امید دارند که بواسطه طرح آن از گرداب بن بستها خلاصی یابند.
اما ساده لوح تر از افرادی مانند قدرخواه کسانی هستند که فکر می کنند با طرح سئوالاتشان ، از سوی مجاهدین پاسخی دریافت خواهند کرد و یا می توانند تغییری در وضعیت انقباضی دار و دسته رجوی ایجاد نمایند.
در زیربخشی هایی از نامه های هواداران مجاهدین که حاوی سئوالاتی در مورد شعار راه حل سوم برای سایت قدرخواه ارسال شده است را ملاحظه می کنید که به خوبی سردرگمی و ابهام هواداران و سمپاتهای این گروه را نمایان می سازد و مانند توصیف فیل در تاریکی ، هر یک تعابیر و برداشتهای خاص خود و عموماً متناقض و متضاد با سایرین را بیان می دارند:
(اعتراف صریح )علی قاسمی :
از بد روزگار و از همان جنگی که در عراق رخ داد…که مجاهدین حاضر شدند سلاحهای خود را تسلیم کنند.اما حال چه ان سلاحها باز گردند و چه باز نگردند راه حل ایران از همان طریق میگذرد چون از دو نقطه هرگز نمیشود چند خط رسم کرد.بر همین سیاق از نقطه سی خرداد تا سرنگونی رژیم تنها یک راه وجود دارد و نمیتوان چند راه تصور کرد.
بنابراین در خاتمه به اعتقاد من وظیفه همه نیروهای ملی و وطنپرست است که با هر عقیده و نظری که دارند و خواهان سرنگونی تام و تمام این رژیم هستند از سازمان مجاهدین باید حمایت بدون چشمداشت کنند و از الان بر سر تقسیم قدرت صحبت نکنند که فردا چه میشود؟باید از این رژیم در تمام زمینه ها از اتمی گرفته تا تروریست و دخالت در عراق خلع ید شود و تلاش گردد که نام سازمان مجاهدین از لیستهای تروریستی خارج گردد.
قاسمی برداشت خودش را صریحاً می گوید که صحبت از تغییر توسط مردم پوشالی بیش نیست و حرف مجاهدین با کشورهای غربی بر سر جلب پشتیبانی از نیروی خلع سلاح شده در عراق است، واقعیتی که مجاهدین از بیان آن طفره می روند.
اعتراف به حذف مردم که در حقیقت ترجمان ناتوانی مجاهدین از بسیج توده ای است و حکایتگرعدم وجود پایگاه اجتماعی آنان در بین مردم است، واقعیتی است که مجاهدین با کتمان آن، فرصت بازی با نیروهای تحت سانسور تشکیلاتی و موج سواری بر برخی حوادث اجتماعی و تمام کردن آن به نام خود را فراهم آورده اند.
از این رو است که حتی قدرخواه نیز در برابر چنین اعتراف صریحی موضع گیری می کند و عدم درک خود از این تناقض ماهوی مجاهدین را ابراز می کند:
بحثی که در این رابطه باید بکنیم اینست که خوب نقش رژیم مشخص است…اما مسئله مقابله با طرحهای رژیم باید تنها و تنها از طریق مردم ایران حل شود و ایرانیان آزادیخواه باید هر آنچه در توش و توان دارند انجام دهند تا اولا به طرفهای خارجی گفته شود ایرانیان مایل به جنگ نیستند و با همین استدلال تمامی معاملات و مذاکرات را رد میکنند چرا که اتفاقا همین معاملات باعث جنگ خواهد شد. جنگی که علنا طرفهای خارجی از امکان استفاده سلاحهای اتمی از آن صحبت میشود. براستی قربانیان این چنین حملاتی چه کسانی خواهند بود؟
(توهم همراه با مسئله داری)مهدی عطایی :
ارتش آزادیبخش چیست؟ این اولین سئوال جوانان داخل است. 40 میلیون جوان زیر 30 سال درایران است که درزمان انقلاب تازه به دنیا آمده اند. اینها نمید انند سازمان مجاهدین و شورا و ارتش چیست.. سئوالات زیادی دراین رابطه ها دارند که پاسخ داده نمیشود. مثلا سئوال اکثر آنها این است که نیروهای ارتش آزادیبخش همه مذهبی هستند و مجاهدند. برای کسانی که مذهبی نیستند و یا بدرجه ای که الان درارتش از مذهب صحبت میشود و مراسم مذهبی و روسری و دست ندادن و سینه زدن و عاشورا و تاسوعا و نظایر آن هست این مسایل را اینها چطور حل کنند؟. آیا اگربه ارتش بروند باید نماز بخوانند و روزه بگیرند و حجاب داشته باشند. جواب ارتش آزادیبخش به این جوانان چیست؟ آیا همه باید مجاهد باشند و به رهبری اعتقادی مریم و مسعود باور داشته باشند؟ آیا همه باید به انقلاب ایدئولوژیک باور داشته باشند؟ مشکل این است که البته درشرایط موجود کسی هم نیست که این سئوالات را پاسخ بدهد که بدلیل دست بستگی ها ی سازمان مجاهدین قابل فهم است ولی آیا سازمان مجاهدین هم انتظار دارد که بدون پاسخگویی به این سئوالات میتواند نیرو ها را به خودش جذب کند. همچنین اینکه آیا میخواهد این نیروها را بداخل عراق ببرد ویا درداخل ایران سازماندهی کند. ؟ آیا ارتش آزادیبخش آنطور که پیداست و از فیلم ها ی سیمای مقاومت میشود آنرا فهمید ارتش مجاهدین است ؟ چون اگر ارتش آزادیبخش ملی باشد باید همه تیپ آدمی با هرنوع گرایش مذهبی و لائیک و غیره و یا با هرنوع ایده سیاسی درآن باشند که الان اینطور نیست.
بنابراین برای راه حل سوم فقط اینکه بگوئیم به کمک مردم و مقاومت ایران میشود رژیم را سرنگون کرد و نیاز به کمک ها ی خارجی و سلاح و پول ندارد کافی نیست. هیچ بحث مبسوطی در این رابطه انجام نشده است بخصوص از طرف سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت.
اگر ارتش آزادیبخش ملی باشد باید درچارچوب جبهه همبستگی کارکند و یک جبهه از همه نیروها با افکار و ایده های مختلف حول ارتش درست بشود. دراین رابطه چه پاسخی از طرف شورا و سازمان وجود دارد ؟ آیا طرح جبهه همبستگی که از طرف شورا اعلام شده بود هنوز به قوت خود باقی است و یا دیگر از موضوعیت خارج شده است.
(بی مسئولیتی مجاهدین در قبال شعارهایشان) منصور رستمی:
راه حل سوم یعنی تبلیغ ارتش آزادیبخش و جنگ مسلحانه. فکر نمی کنم که هیچ هوادار سازمان مجاهدین و یا هیچ عضو شورا و یا هرکس دیگری دراین شکی داشته باشد. اینکه هرکسی دراینجا مقاله ای بنویسد که راه حل سوم درچه تاریخی ازطرف چه کسی و درچه مراسمی عنوان شد و توضیحات کشاف تکراری دیگر که هرکسی کمابیش میداند مساله ای را حل نمی کند.
هیچکس از این راه حل چیزی نمی داند. این یک حقیقت است. حتی کسانی که دراین بحث با اعتماد به نفس شرکت میکنند و میخواهند همه سئوالات را سرضرب و هنوز از راه نرسیده پاسخ بدهند..
اما این راه حل از کجا آغاز میشود و به چه سمتی میرود ؟ وقتی میخواهید این راه حل را تبلیغ کنید و برای جوانان داخل ایران توضیح دهید وآنها را جذب کنید به سمتی میخواهید بیریدشان ؟ بسمت تظاهرات ؟ نافرمانی مدنی؟ رفرم؟ انتخابات ؟ رفراندم؟ اینها که هیچکدام نیست. پس تنها میماند برداشتن سلاح. آیا شرایطش را دارند؟ آیا کسانی که برمیخیزند و حتی بدون سلاح از یک سازمان رادیکال هواداری میکنند و به خطر می افتند و به زیر شکنجه میروند و هرروز فاصله شان تا سردار کم میشود همه اینهایی که تبلیغ راه حل سوم را میکنند درهنگام خطر به کمکشان میروند؟ آیا برا ی حجت زمانی که درترکیه به دام افتاد کسی بود که از استرداد او جلوگیری کند؟ و آیا دیگرانی که درآینده به سرنوشت حجت دچارمیشوند کسی هست؟. سازمانی خیریه یا حقوق بشری دارید که اگر آن جوان خواست فراری شود و جایی درایران نداشت که مخفی شود کمکش کنید؟ آیا حاضرید چند یورو یا چند مارک از جیب تان برای اینکه آن جوان قهرمان درترکیه از گرسنگی نمیرد بپردازید؟ آیا تشکیلاتی هست درایران که تمام کسانی را که میخواهند به راه حل سوم بگروند زیر چتر خودش بگیرد ؟ آیا هرکسی که درایران میخواهد به راه حل سوم بپیوندد باید به شهر اشرف برود؟ آیا هزینه ها و مخارج فعالیت های داخل ایران را چه کسی میخواهد تامین کند؟
آیا ما که درکشورهای غربی به دلیل کار و شغل و مسئولیت های خانوادگی و هزار معضل ومساله دیگر حتی وقت خواندن مقالات و تحلیل های جدی دیگران را هم نداریم و حتی سرخط اخبار مهم داخل را هم خیلی وقت ها نمیدانیم و حمایتمان از راه حل سوم تنها هرچند مدتی دریک تظاهرات شرکت کردن و قلم بدست گرفتن و مطلبی را بی ربط یا با ربط برای سایت ها نوشتن میدانیم. حق داریم که تبلیغ آنرا بکنیم و درموردش صحبت کنیم و به سئوالات دیگران هم پاسخ دهیم؟
اگر راه حل سوم از طریق ارتش آزادیبخش ملی تحقق می یابد این ارتش چیست؟ ایدئولوژی آن چیست؟ استراتژی اش چیست ؟ امکاناتش چه هستند؟ با خیل مردمی که بتدریج وارد میدان مبارزه میشوند چه میخواهند بکنند؟ نیروهای داخل ایران را که به صحنه آمده اند از کارگران گرفته تا دانشجویان و زنان و بقیه چطور میخواهند سازماندهی کنند ؟ شرایط وصل به این ارتش چیست؟ پشتوانه سیاسی آن کدامست؟ درشرایط فعلی تا چه میزان میتواند فعال باشد. برای پراتیک روزانه در ایران و خارج از ایران چه خط مشی ای را میخواهد دنبال کند. به چه صورتی میخواهد درداخل عمل کند و تشکیلات اش را گسترده کند؟ اگر منظور از مقاومت ایران شورای ملی مقاومت است. اینها کیستند؟ چه میکنند؟ چطور مردم میتوانند با آنها تماس داشته باشند و سئوالاتشان را بپرسند. آیا برا ی پشتیبانی سیاسی از ارتش آزادیبخش ملی همین شورای ملی مقاومت کافی است ؟ ایا ارتش آزادیبخش ارتش ملی مردم ایران است یا ارتش مجاهدین؟ ارگان رسانه ای این ارتش چیست؟. دیگر گروه ها و افراد و شخصیت های مخالف جمهوری اسلامی دراین راه حل سوم چه نقشی خواهند داشت ؟ اپوزیسیون داخل ایران چه نقشی دارند؟ آیا این راه حل سوم سمت و سویش اتحاد گرو ه ها و نیروها ی داخل و خارج ایران درزیر چتر یک جبهه است یا فقط مربوط به مجاهدین وشورای ملی مقاومت است ؟ جواب دادن به این سئوالات و حداقل فکر کردن به آنها میتواند زمینه یک کارجدی در مسیر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی باشد و لی تبلیغ برای راه حل سوم بدون اینکه کسی بداند که چیست و چه میخواهد بکند مسا له ای را حل نخواهد کرد
(راه حل سوم یعنی پرورش روشنفکر)مجید = حمید :
آری تغییر دموکراتیک درایران توسط مردم ایران می بایستی صورت بگیرد 27 سال پرورش نسلی پرازتضادهاکه فهمیده جمهوری اسلامی رانمیخواهد ، اما چه چیزراچگونه باید بخواهد ؟ آیا میداند!
بعد از یکصد سال مبارزه برای آزادی ودموکراسی که من می گویم صد هاسال،آیا به دور خود چرخیدن کافی نیست؟ می بایستی روشنفکران اجرایی بپرورانیم تا بتوان آنچنان بینش وفرهنگی درجامعه ایجاد کنند ، که باید.
(راه حل سوم یعنی آموزش تروریستی به مردم )استقلال :
پس عوامل مهم ما : تصمیم جبهه خارجی نسبت به انتخاب روش برخورد. که می بایستی بتوان تاثیرات لازم را در این تصمیم گیری بر آنها گذارد. و در داخل کشور تشکیلاتی حرفه ای نظم داده شده با آموزش های کافی جهت سازمان دهی مردم ، افشاگری ، آشنایی مردم با حقوق مدنیشان و نهایتا سازمان دهی های هما هنگ جهت خواستها ی به حق که بدون شک با توجه به خصلت وعملکرد حاکمیت به تقابل نظامی خواهد کشید و اینجاست که مردم وضد مردم هرکدام جایگاه خود را اساسی نشان خواهند داد و…….
(سئوال در مورد سکوت مجاهدین )شهره فروهری :
بحثی را درمورد راه حل سوم پیشنهادی خانم مریم رجوی شروع کرده اید که تا کنون دررابطه با آن مقالاتی را هم چاپ کرده اید که مفید و قابل استفاده بوده اند. دراین مورد من اول یک سئوال دارم و آن این است که چرا اعضای محترم شورای ملی مقاومت که به اصطلاح صاحب عله هستند و یا اعضای سازمان مجاهدین و مسئولان آنها دراین بحث شرکت نمی کنند؟
چرا خانم مریم رجوی خودشان بطور مستقیم با مردم صحبت نمی کنند؟ چرا با خود ایشان هیچ مصاحبه ای انجام نمیشود؟