در حسرت آلترناتیوی
ایراندیدبان
بیتردید دار و دستهی رجوی و در رأس آن شخص رجوی، رکورددار ِ تحلیلهای منتهی به شکست و صاحب غنیترین بایگانی از متنوعترین پیشبینیها و آینده نگریهای غلط از آب در آمده، در صحنهی سیاسی ایران است.
اگر چه در عالم سیاست، پیشبینی از آن جهت که احتمالاً غلط از کار درآید نوعی خودکشی تلقی میگردد، اما از آنجا که باند به گِل نشستهی رجوی، در اوج ورشکستگی سیاسی و استراتژیک بهسر میبرد، چارهای جز تولید تحلیلهای بیهوده و بهعبارت صحیحتر، خودکشی از هراس مرگ ندارد.
مشعشعترین این تحلیلها مربوط میشود به بافت حکومت ایران که تاکنون به انحاء گوناگون آن را ارائه نمودهاند و البته هر بار مراد خود را از تولید آن جستجو میکردهاند.
شاید برخی بهیاد داشته باشند که سال 1360 نیز رجوی تحلیل یک پایه شدن حکومت را ارئه میداد که بر اساس آن، این حکومت دیگر مشروعیت ندارد و باید آن را نابود کرد.
در سالهای بعد از جنگ، از دوسرگی حکومت خبر میداد و پس از آن، حکومت سه سره شد و الآن یک پایه شده و لابد باید در دوپایگی و سه پایگی، بنا به سیاق دوسرگی و سه سره شدن آن باشیم.
در این رابطه بد نیست توجهی به اظهارات اخیر مهدی براعی، که یکی از گردانندگان اصلی مجاهدین است داشته باشیم.
وی در پاسخ به سؤالی (که خود پر از تناقض و نشان از سردرگمی و ابهام است) میکوشد از تحلیل مجاهدین در مورد یک پایه شدن حکومت ایران ابهامزدایی کرده و مخاطبان را از سردرگمی خارج کند. وی میگوید:
« وقتی میگوییم ولیفقیه با سركار آوردن احمدی نژاد یكپایه شد، قاعدتاً باید قویتر شده باشد، پس چرا میگوییم كه او ضعیفتر شده ؟
این درست است كه وقتی رژیم یكپایه شده به لحاظ تاكتیكی و به لحاظ اجرایی به عبارتی قویتر شده، یعنی شكافهایش را بسته میتواند سریعتر اتخاد سیاست كند و به اجرا دربیاورد… اما به لحاظ استراتژیك، رژیم ضعیفتر شده و فقط یك راه دارد به این دلیل ضعیفتر شده است »
بعد، از دو راهی و یک راهی سخن میگوید:
« رژیم سر دوراهی قرار گرفته بود، فقط یك راه و یك مسیر در مقابل خودش دارد. راه به عقب ندارد، راه تمام مانورها بسته شد… در واقع سه دهه است كه این مقاومت میگوید راهی برای مماشات و مذاكره با رژیم آخوندی وجود ندارد و تنها سیاست درست، سیاست تغییر رژیم است.
اكنون روشن شدهاست كه یك راهی به پایان رسید. توهمات به پایان رسید. راه مماشات و استمالت، افسانه استحاله و افسانه تغییر از درون رژیم پایان پیدا كرد. الان خیلیها صحبت از تغییر رژیم میكنند… در كشور عراق نیز استقبال عمومی وحمایتهای روز افزون مردم، شخصیتهای سیاسی و حقوقی و جریانهای مختلف از مقاومت بیانگر این است كه راهحل سوم مورد استقبال قرارگرفته است.
در داخل كشور هم رشد اعتراضات و تظاهرات مختلف اجتماعی، به رغم تشدید سركوب وخفقان نشانه حقانیت این راه است و نشان میدهد كه یك راهی به بنبست رسیده است. »
به هر حال و پس از بارها یک راه و دو راه کردن و ارائهی راه حل سوم، براعی نیز مانند دیگر گردانندگان باند تروریستی رجوی، ضعف و زبونی مجاهدین در تحقق ادعاهایشان و آویختن به قدرتهای خارجی را چنین اذعان میکند:
« این مقاومت یك حرف از روز اول داشت و آن هم این بود كه این رژیم باید سرنگون شود، قابلیت هیچگونه تغییری را ندارد، هیچگونه اصلاحاتی از درون این رژیم درنخواهدآمد. به طور مشخص كی وضعیت اتمی رژیم را به این نقطه رساند؟ »
این که مجاهدین ادعای سرنگون ساختن حکومت ایران با اتکاء به تشکیلات خود را تبدیل به این نمودهاند که از ابتدا گفتهاند باید سرنگون شود (بهوسیله چه کسی و چگونه؟) البته جای تعجب ندارد. چرا که دیگر اظهر منالشمس است که این گروه بدون حمایت خارجی قدم از قدم نمیتواند بردارد و اعتراف آشکاری است به این که از توهمات خود عقبنشینی کرده و اتفاقاً بنیانهای دکترین مبهم و تبیین ناشدهی راه حل سوم را فرو میریزد.
براعی حسرت به دلی باند رجوی را از شناخته نشدن به عنوان آلترناتیو بهصورت وارونه اینگونه بیان میدارد:
« اكنون راهحل سوم روز به روز بیشتر اثبات میشود و هر چه رژیم بیشتر افشا و طرد و منزوی میشود و به عقب رانده میشود از آن طرف حقانیت راه حل سوم بیشتر روشن میشود، اصالت یك راه و یك مسیر برجستهتر میشود و حامی بیشتری پیدا میكند و معلوم است كه آینده ایران با این راهحل جواب دارد و غیر از این راه دیگری وجود ندارد. »
به این ترتیب مشخص میشود که ریشهی تمام تحلیلهای به بنبست رسیده و شکست خوردهی رجوی (تحلیلهای یکسره و دو سره و یک پایه و…)، همه در این نیاز نهفته است که به هر صورت ممکن و با استفاده از آسمان و ریسمان بافتن، قصد دارد خود را آلترناتیو شرایط موجود جا بزند.
جالب این است که براعی برداشت ابلهانه و کودکانهی مجاهدین از موقعیت و جایگاه یک آلترناتیو را مترادف با اجرای چند نمایش مجعول در مورد برنامهی هستهای ایران میداند.
اما حقیقت این است که قدرتهایی که بهدنبال تغییر حکومت ایران هستند و برای آن برنامهریزی و سرمایهگذاری میکنند، ذرهای حاضر نیستند از عدم مشروعیت این گروه کوتاه بیایند و به خوبی میدانند که آنها یک گروه آنارشیست بیاعتبار هستند.