استیصال باند عقب ماندهی رجوی
ایراندیدبان
گروه تروریستی مجاهدین هنگامی که به کسوت شورای ملی مقاومت در میآید، مدعی است که فراگیرترین مجموعهی اپوزیسیون است و گاهی نیز خود را مقاومت ایران مینامد.
با نگاهی واقع بینانه، این ادعایی است بیاعتبار که اعتنای کسی را بر نمیانگیزد و غالباً توجه به اینگونه دعاوی مجاهدین از سوی خبرگزاریهای مستقل، دولتها و نمایندگیهای سیاسی و پارلمانترها توأم با استهزاء است.
از سوی دیگر مجاهدین بهاضافهی چند عضو غیرمجاهد این شورا که خود را شورای ملی مینامد، با یک مشکل بنیادی دیگر روبهرو هستند و آن اینکه مطلقاً هیچ طرفداری در ایران ندارند.
جریانی که چنین دعاویای دارد، طبیعتاً باید نمودی از تأثیرگذاری خود بر صحنهی سیاسی و اجتماعی ایران را بهنمایش بگذارد تا لااقل برای خود کسب اعتبار کند. اما شاهد هستیم که در 18 سال گذشتهی پس از پایان جنگ، فقط در چند مقطع و آن هم با انجام دادن اعمال تروریستی توانسته است خود را مطرح کند و در غیر اینصورت، دنبالهرو این و یا آن جریان سیاسی بوده که آنها هم از اساس مجاهدین را قبول نداشتهاند. یا اینکه به احمقانهترین وجهی کوشیده است از حوادث اجتماعی و برخی تجمعات صنفی، برای دستگاه منگول تبلیغاتیاش خوراک بسازد.
برای سرپوش گذاشتن بر بیاعتباری سیاسی، عدم پایگاه اجتماعی و ناتوانی در تأثیرگذاری بر اوضاع و احوال سیاسی، رهبران مجاهدین دست به خلق بهانهای به نام سرکوب اجتماعی زدهاند و بر اساس آن مدعی هستند که حکومت ایران فرصت اعتراض به مردم را نمیدهد وگرنه همه طرفدار مجاهدین هستند و یا اینکه هواداران مجاهدین اگر تحرکی انجام بدهند سرکوب میشوند.
البته این ادعا نیز به اندازهی شورای ملی مقاومت مضحک و غیرقابل اعتناء است، لیکن مجاهدین برای آنکه شواهدی در این مورد ارائه دهند، گاه و بیگاه از اخبار مطبوعات ایران و یا اظهارات مسؤولان نیروی انتظامی استفاده کرده و حتی به شکل کاملاً خندهآوری در این مورد بیانیه صادر میکنند.
آخرین نمونهی چنین سوءاستفادههای از سر ِ استیصال را میتوان در بیانیهی یازدهم مرداد این شورا مشاهده نمود. آنجا که مینویسد:
« به گزارش رسانه های حكومتی، پاسدار مرتضی طلایی سركرده نیروی سركوبگر انتظامی در تهران بزرگ از دستگیری 6000نفر طی تیرماه، در سطح شهر تهران تحت عنوان مبارزه با مواد مخدر خبر داد. وی با اراذل و اوباش خواندن جوانان و مخالفان به اجرای طرحهای پاكسازی مناطق به صورت ضربتی در هفته آینده اشاره كرد. »
از آنجا که ورود مواد مخدر به ایران توسط باندهای مافیای بینالمللی طرحریزی شده و با حمایت برخی کشورهای غربی انجام میشود و با توجه به آنکه مجاهدین خط موازی با برخی از این کشورها دارند، میتوان به کشف ارتباط بین فروشندگان مواد مخدر و معتادانی که دستگیر شدهاند با مخالفان نائل شد!
دستگاه منگول تبلیغاتی مجاهدین برای اینکه حماقت خودش را بیش از پیش نشان دهد تا شاید از رهگذر حمایت از قاچاقچیان برای خود پایگاهی در میان معتادان پیدا کند، اضافه مینماید که:
« این اقدامات سركوبگرانه كه در شهرها و مناطقی مانند تهران، آذربایجان، سیستان و بلوچستان،خوزستان و كرمان ابعاد گسترده تری داشته، پیامی جز ضعف رژیم قرون وسطایی آخوندی در مقابله با اعتراضات و تظاهرات گسترش یابنده مردمی ندارد. »
طی سالهای دههی 60 که اعضاء و هواداران مجاهدین بهخاطر انجام عملیاتهای تروریستی بازداشت میشدند و بلافاصله بعد از بازداشت اظهار ندامت میکردند، مورد اعتراض معتادان و قاچاقچیان قرار میگرفتند که چرا مقاومت نمیکنند. آنها میگفتند که ما چندین سال است که مبارزه میکنیم و از حبسی به حبس دیگر میرویم، اما محال است که ترک کنیم!
اکنون پس از گذشت 25 سال از آن شرایط، رهبری مجاهدین به درک پیام آن کهنه مبارزان پی برده و گسترش اعتراضات و تظاهراتهای مردمی را نوید میدهد.
اما بهنظر میرسد که مجاهدین در این مورد هم به کاهدان زده و خیلی دیر به سر جنازهی این مردار رسیدهاند، چرا که قبل از آنها برخی از جریانات رقیب آنها در اپوزیسیون، بهرهی لازم را از معتادان برده اند!