اسرای فرقه،پیراهن عثمان در دست خانم رجوی
هر گونه تضعیع و ضایعه انسانی در حق اسرای فرقه،مستقیما متوجه خانم رجوی است
اکبراکبری، دوم اوت 2006
رهبران فرقه رجوی بار دیگر پیراهن عثمان بلند کرده و اینبار به بهانه عدم تحویلگیری سوخت و خواروبار وآب شرب در خاک عراق،ارگانهای امنیتی و نخست وزیرعراق را متهم به اعمال اینگونه تضعیقات میکنند.تا جائی که هنوز در خاطر ما باقی است،آقا و خانم رجوی پیوسته و با افتخار از نخست وزیر و رئیس جمهورمخلوع عراق«که صدام حسین هر دو سمت را یکجاغصب کرده بود» یاد میکردند و همکاریهای تنگاتنگ و مشترک بین ارگان امنیت فرقه با ارگانهای امنیتی عراق را پیوسته ازشاخصه های ذوب شدن درصاحبخانه شان عنوان مینمودند.حال چه شد که ذوب شدن در صدام و ارگانهای امنیتی آن عدم وابستگی شما به آنان و نشانه استقلال نخست وزیر و ارگانهای امنیتی صدام حسین را نشان میداد!!؟ و اکنون فقط به خاطر یک موضعگیری رئیس دولت حاکم بر همان کشور«بدون صدام»نشان وابستگی است؟دولتی که با حضور نیروهای ائتلاف و آرای آزاد عراقیان رها شده از سلطه دیکتاتوری صدام حسین سکان امور را در دست گرفته است.پس هراس رهبران فرقه رجوی از چیست؟
مسئله خانم و آقای رجوی هیچگاه ارزاق و یا آب شرب و سوخت و پوشاک نبوده و نمیباشد زیرا در زمان حکومت دیکتاتوری صدام حسین،علاوه بر تامین موارد ذکر شده تمامی نیازها و درخواستهای فرقه آقا و خانم رجوی+سهمیه و جیره نظامی،به مانند یک لشکر تحت امر عراق تامین میشدند و این جدای ازمقدار سهمیه تعیین شده نفت عراق برای آقا و خانم رجوی بود،و به یمن فروش سهمیه نفت عراق توسط رهبران فرقه در بازارآزاد،هم اکنون نیز فرقه اساسا مشکلش تهیه ارزاق و سوخت وآب شرب نمیباشد.بلکه تمامی داد و فغانش بخاطرجمع شدن بساط جهل و دجالگری رهبران فرقه میباشد که بواسطه در اسارت نگاه داشتن بهترین فرزندان ایرانزمین در چنبره فرقه خود و دور نگاه داشتن آنان حتی از تماس با خانواده و عزیزانشان و هر گونه تماسی با دنیای خارج،نان آن را درهوچیگری وپیراهن عثمان کردن همین فرزندان ایرانزمین وآنهم در کشورهای دموکراتیک میخورند آنهم با وارونه جلوه دادن واقعیات و سوءاستفاده از احساسات انسانی تعدادی از پارلمانترها در جهت اهداف ضد انسانی و برده داری فرقه خودشان وگرنه رهبران فرقه مجاهدین نزد مردم شریف ایرانی هیچ جای و جایگاهی نداشته و ازآنان به عنوان وطن فروشان نام میبرند.
خانم رجوی چرا زمانی که کادرها و اعضای ناراضی سازمان را مشترکا با ارگانهای امنیتی صدام حسین بازجوئی و شکنجه مینمودید و سپس در سلولهای مرگ زندان ابوغریب به بند میکشیدید و پیوسته آنان را در زیر ضربات خرد کننده شکنجه گران بعثی قرار میدادید،پیراهن عثمان بلند نمیکردید ویا آه و فغان شما بلند نمیشد و یا چرا دست به خودسوزی نمیزدید؟؟ کادرها و ناراضیانی که رهبری فقیه گونه شما و همسرتان را همراه با استراتژی به گِل نشسته تان را به چالش طلبیده بودند.
خانم رجوی چرا و به چه حقی باید شما و تعدادی از نورچشمیهای فرقه تان در فرنگ و کنار رود«سن» و حومه پاریس،اسکان کنید ولی معصومترین و شریفترین فرزندان ایران زمین را در اسارت فرقه قرون وسطائی خود آنهم درخاک عراق و بلوشوی ناامنیهای حاصل ازاعمال فدائیان دیکتاتور مخلوع عراق قرار داده اید؟؟ پاسختان چیست؟
چرا و به چه دلیل پاکترین و شریفترین دختران و زنان ایرانی را سالیان سال است که ازحق هر گونه ابراز احساسات انسانی و عاطفه نسبت به پدر و مادر و خواهر و برادرانشان باز داشته اید و سرکوب میکنید و در همان حال برای ندا حسنی اشک تمساح میریزید!!ندائی که در آتش قدرت طلبی و خشم و قهر شما سوخت و خاکستر شد و حتما که روزانه آن خاکستر را بر چشمان پاک دختران اسیر در فرقه تان میکوبید کهشما هم باید اینگونه باشید و آماده ذوب شدن برای رهبری فرقه بله درست گفتم چون خودم بارها و بارها تحت چنین برخوردها و شوستشوی مغزی شما قرار داشته ام و همواره چنین گفتارهائی آویزه گوش ما بوده است.پاسختان چیست خانم رجوی؟
ازجانب تمام آزادیخواهان و صلح دوستان ضمن محکوم کردن هر نوع عملی که به ضایعه انسانی اسرای اسیر در فرقه مجاهدین برگردد از سازمانهای بین المللی صلیب سرخ و ملل متحد خواهان رسیدگی هر چه سریعتربه اموراسرای فرقه مجاهدین و آزادی انتخاب آنان برای تعیین حق سرنوشت خودشان بدون حضور و اعمال فشار رهبران فرقه مجاهدین میباشیم،ضمن هشدار موارد بالا مسئول تمام وکمال تمامی تضییقات وضایعات احتمالی انسانی درحق اسرای فرقه اسیر درون آن،بطورمستقیم با شما میباشد خانم رجوی.