نمایش استیصال مجاهدین در عراق
ایراندیدبان
دستگاه منگول تبلیغاتی مجاهدین روز گذشته با انتشار بیانیهای که مدعی است تعداد 5 میلیون و دویست هزار تن از مردم عراق آن را امضاء کردهاند، نکات تازهای را در مورد وضعیت این گروه در عراق منتشر ساخت.
تمام تلاش دستگاه منگول تبلیغاتی دار و دستهی رجوی برای مانور و جنجال آفرینی بر روی رقم امضاء کنندگان و به کار بردن روشهای تبلیغاتی برای سندسازی در این مورد و واقعی نشان دادن آن خلاصه میشود، لیکن قبل ازهر سخنی و با استناد به متن همین بیانیه باید گفت، تنها چیزی که مسألهی مجاهدین را در عراق حل نمیکند همین اعداد و ارقام البته جعلی است.
هر چه اعداد و ارقام بیشتری اعلام شود تا شاید درخواستهای عاجزانهی مجاهدین برای ماندن در عراق را به سمع و نظر دولتمردان عراقی برساند، گواه محکمتری بر موقعیت متزلزل و شکنندهی مجاهدین در این کشور به دست خواهد آمد. ضمن این که اگر بنا بود که اعداد و ارقام دردی را از مجاهدین دوا کند (و اصولاً این گونه طومار جمع کردنها نقشی در تعیین سرنوشت آنان میتوانست بازی کند) همان عدد 12هزار و یا صدهزار و یا دو میلیون و هشتصدهزار سال گذشته کافی بود، اما عملاً چیزی به جز نکبت بیش از پیش نیفزود.
باند به گل نشستهی رجوی در همان پاراگراف اول، موقعیت متزلزل و رو به زوال خود و از دست دادن صدام و گیر افتادن در تنگنای سیاسی عراق را از زبان مردم این کشور چنین بیان میکند:
« مردم عراق از دخالت ها و جنگ پنهان و اشغال اعلام نشده این رژیم به ستوه آمدند. سخنگویان آنها با رساترین فریاد و دردناكترین نمونه ها، هدف قرار گرفتن امنیت و حیات و دمكراسی در این میهن را گواهی دادند. »
در حالی که کشور مظلوم عراق از یک سو در اشغال امریکا است و از سوی دیگر عرصهی تاخت و تاز تروریستهای ضدبشر است، مشخص است که فریاد دردناکی که مجاهدین در مورد اشغال عراق توسط ایران سر میدهند، حکایت بنبستهای لاعلاج این گروه و بحرانهای تشکیلاتی ریزش نیرو، بیاعتباری شورای زنانه و سردرگمی نیروها است.
باند رجوی با زدن به سیم آخر، یک بار دیگر خط سوخته شدهی زرقاوی – رجوی را در این بیانیه آورده و بعد از هلاکت زرقاوی نیز تکرار میکند که:
« رژیم ایران مانع استقرارامنیت و ثبات و دموكراسی در عراق و تهدید مبرمِ تمامیت وآزادی كشور ما، بخصوص مانع اصلی استقلال آن و خروج هرچه سریعتر نیروهای چند ملیتی است. »
یقه درانی رذیلانهی باند رجوی برای خروح نیروهای اشغالگر، در حالی است که کراراً خود را در سایهی سلاح همین نیروها مصون اعلام کرده و حتی دولت عراق را بهخاطر تحتالحمایه بودن نیروهای اشغالگر تهدید کردهاند!
اما آنجا که دستگاه منگول کم میآورد ناگزیر همهی شعر و شعارهایش در مورد اشغال پنهان عراق توسط ایران را به یکباره به فراموشی میسپارد و درد اصلیاش را که همانا از دست دادن صدام و قدرت یافتن نیروهای دموکراتیک ِ مخالف ِ دیکتاتوری صدام در این کشور است را فریاد میکند و میگوید:
« در شرایط كنونی، مرزبندی ودعوای اصلی، بین دموكراسی و دیكتاتوری است.نخستین و مهمترین جبهه بندی سیاسی درعراق، بین نیروهای دموكراتیك و میهن پرست با انواع تمایلات وتفكرات از یكسو و وابستگان به رژیم ایران از سوی دیگر است. »
در ادامه گویی فراموش کرده است که این بیانیه، بهاصطلاح باید متضمن حمایت مردم عراق از این گروه باشد و بند را آب داده و ناچار از مخالفت قشر عظیمی از روشنفکران، روزنامه نگاران، وکلا و حقوقدانان و اکثریت مطلق مردم عراق از ارتش خصوصی صدام خبر میدهد و با ادبیات وارونهی مجاهدی، موج مخالفت مردمی با دار و دستهاش را که در روزنامههای عراقی انعکاس یافته یک کارزار حیرتانگیز شیطانسازی و دروغ پراکنی توصیف میکند.
بلافاصله خط بطلانی بر دروغهای رذیلانه و عمر و عاصی گذشتهی خود در مورد قطع دارو و غذا کشیده و افشاگری دو سال پیش ایراندیدبان را تأیید میکند که گفته بودیم این همه داد و فغان در این باره، مربوط به قطع سهمیهی ویژهای است که صدام در راستای حمایتهای بیدریغاش از این گروه، از اموال مردم عراق مجاناً در اختیار آنان قرار داده بود، و در حالی که میکوشد دروغگویی خودش را با وصل کردن این اقدام دولت عراق به ایران لاپوشانی کند، اعتراف میکند که دارای سهمیهی دولتی دارو و غذا بوده است و پس از این باید مثل همهی مردم هزینهی آن را بپردازد:
« برخلاف سنت اسلامی و عراقی به قطع سهمیه دولتی ارزاق و دارو و سوخت ساكنان اشرف پرداخت »
مجاهدین در این بیانیه ضمن اذعان زبونانه به ناکام ماندن تمامی دسیسههایی که علیه قانون اساسی عراق به کار بردند، بار دیگر استیصال خود در برابر بند سوم ماده 21 این قانون را به نمایش گذاشته و در پایان درخواستهای خود را از دولت عراق و نه نیروهای اشغالگر و یا مراجع بینالمللی که پیش از این آنها را مرجع رسیدگی به وضعیت خود اعلام میکردند، بیان کردهاند:
« 1- توافق دولت عراق با سازمان مجاهدین خلق ایران و ائتلاف شورای ملی مقاومت ایران در باره موقعیت حقوقی و سیاسی شایسته آنان در عراق.
2-اذعان به حقوق پناهندگی سیاسی افراد سازمان در عراق و محترم شمردن حق مالكیت آنها بر همه اماكن و اموالشان.
3-تغییر بند 3 ماده 21 قانون اساسی درزمان بازنگری این قانون به نحوی كه رژیم ایران نتواند از آن علیه اپوزیسیون خود سؤاستفاده كند.
4- التزام دولت عراق به قوانین و كنوانسیونها و توافقات بین المللی در باره موقعیت مجاهدین در عراق بویژه اصل عدم بازگرداندن اجباری نان رفولمان در انتقال افراد از یك كشور به كشور دیگر، همچنانكه در مورد مجاهدین مورد تأكید كمیته بین المللی صلیب سرخ و فرماندهی نیروهای چند ملیتی قرار گرفته است. »
بر اساس موازین بینالمللی، تعیین تکلیف نهایی وضعیت این گروه در عراق توسط دولت دائم و قانونی این کشور، همان واقعیتی است که از سه سال پیش به این سو، باند رجوی عامدانه و به دلیل ارزیابیهای بسیار غلط از شرایط عراق و امیدواری احمقانه و البته رذیلانه به شعلهور شدن جنگ بین امریکا و ایران، آن را نادیده گرفته و به طرق مختلف کتمان کرده است.
پذیرش و یا عدم پذیرش آنان به عنوان پناهنده، همچنین بسترسازی مناسب برای انتقال آنان از عراق توسط مراجع بینالمللی، امری است که مطلقاً در حوزهی اختیارات دولت عراق است و هیچ مرجع و قدرت دیگری حق دخالت در آن را ندارد و البته این قبیل نمایشات که مجاهدین بهراه میاندازند از همین جملهاند.
اما حقیقتی را که باید به آنان یادآور شد این است که بر فرض آنکه دولت عراق مدارایی بسیار بیشتر از آنچه تا کنون نموده است با دار و دستهی رجوی انجام دهد، این حقیقت قابل انکار نخواهد بود که عراق دیگر جولانگاه فعالیتهای تروریستی و ضدانسانی باند رجوی نخواهد گردید و باید به دنبال پیدا کردن کار و کاسبی مناسبتر از آنچه تا حال انجام میدادند باشند.