مجاهدین در آینه قرارگاه اشرف
بهار ایرانی، بیست و سوم اکتبر 2006
www.mojahedin.ws
سقوط صدام برای مجاهدین به منزله شکسته شدن ظرف استراتژیک مشی مسلحانه محسوب می شد. سه فاکتور همجواری با خاک ایران، وحدت استراتژیک صدام با مجاهدین ، و حمایت های مالی و نظامی عراق از سازمان مجاهدین، با سقوط حزب بعث عملا مجاهدین را در برابر شرایط پیش رو آچمز کرد.
اولین پیامد این شرایط خلع سلاح ناگزیر مجاهدین و تحویل سلاح به نیروهای ائتلاف بود. با از دست دادن سلاح، مجاهدین عملا بخشی از موضوعیت خود را برای اندک افراد مستقر در قرارگاه اشرف از دست دادند. تعبیر رجوی برای توجیه این شرایط انتخاب صاحب سلاح به جای سلاح تاکیدی بر اهمیت این ادعا بود که مجاهدین عامل زمان و نیروی انسانی را بستر و زمینه ساز مسلح شدن دوباره می بینند. آنچه برای مجاهدین در درجه اولی اهمیت بود حفظ ذهنیت ایدئولوژی مسلحانه بود، طبیعی است بدست آوردن سلاح برای چنین اندیشه ای از اهمیت ثانوی برخوردار است. بر این اساس این ادعا که بعد از سقوط صدام قرارگاه اشرف تبدیل به ظرف ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق شده است بیراه نیست.
گو اینکه مجاهدین از آن زمان تا اکنون به لطایف الحیلی کماکان بر اگراندیسمان کردن همه نمادها و نشانه هایی که بر وجه مسلحانه بودن خود دلالت دارد تاکید و اصرار می کنند. در جشنهای یکصدمین سالگرد انقلاب مشروطیت در قرارگاه اشرف مجاهدین خلق از همه اله مانهای نظامی و مسلحانه برای اثبات وفاداری خود به مشی نظامی در پوش ملبس کردن انقلاب مشروطیت به یک شورش نظامی صرف استفاده کردند. استفاده از ماکت تانک و توپ و انواع سلاحهای شخصی تمایل ذاتی مجاهدین را به مشی مسلحانه نشان می داد.
همچنین در مراسم و برنامه هایی که بمناسبت چهل و دومین سالگرد تاسیس سازمان مجاهدین خلق از سیمای موسوم به آزادی و قرارگاه اشرف پخش می کردند تاکید بر این مهم به عنوان مرز میان مجاهدین و سایر نیروهای اپوزیسیون در اولویت قرار داشت. در همان زمان بسیاری از نیروهای جداشده این رویکرد را مورد چالش قرار داده و نسبت به عواقب احتمالی آن هشدار دادند.
اگر چه مجاهدین از زمان تحویل ناگزیر سلاح هایشان به نیروهای ائتلاف اصرار دارند این باور را القاء کنند که ماهیتا نیز تن به راه حلهای غیر نظامی داده اند. ارائه راه حل سوم، پیشنهاد رفراندوم و دخیل بستن به شورای امنیت با پوش و محمل تهدید صلح جهانی و… تاکیدی است بر این مهم که برای مجاهدین باوراندن این معنی به غرب و مشخصا اروپا از اهمیت استراتژیک و حیاتی برخوردار است. اما واقعیت این است که در حال حاضر مجاهدین خلع سلاح شده عجالتا راه دیگری برای بقای خود نمی یابند و اصرار بر راه حل مسلحانه برای سازمانی که بخشی از ابزارهای این استراتژی (سلاح، حمایت مالی لجستیکی و…) را از دست داده ظاهرا امری غیر عقلانی است. با این همه اما باید اذعان کرد مجاهدین خلق کماکان در درون مناسبات خود بر طبل مبارزه مسلحانه می کوبند و آن را به عنوان استراتژی تردیدناپذیر به انحاء مختلف مورد تاکید قرار می دهند.
مجاهدین در راستای تئوریزه کردن مبارزه مسلحانه و اجتناب ناپذیر بودن این استراتژی بطور موازی نیز کماکان اقدام به آموزشهای نظامی می کنند. اگر چه ظاهرا مجاهدین مستقر در اشرف فاقد سلاح هستند اما نمی توان فرض و احتمالات استتار انواع سلاح ها از سوی مجاهدین خلق در قرارگاه اشرف را یکسره نادیده گرفت. باید به این حقیقت گردن نهاد که مجاهدین اساسا و ماهیتا یک سازمان زیرزمینی است. روح مخفی کاری و دوگانگی در تاروپود سازمان تنیده شده و اساسا یکی از عوامل بقای مجاهدین آنگونه که در تبیین جهان به عنوان یکی از مبانی تئوریک و هستی شناسانه روی آن تاکید شده انطباق با شرایط یا آداپتاسیون است. این تنظیم رابطه چه در وجه سیاسی و چه در وجه نظامی کاملا قابل مطالعه و بررسی است. در همین راستا اقدامات تازه مجاهدین خلق در قرارگاه اشرف مبنی بر آموزشهای نظامی در ابعاد تازه قابل تعمق و پیگیری نشان می دهد.
خبرهای رسیده از درون اشرف که بعضا توسط اعضای جداشده به بیرون می رسد حاکی است مجاهدین تحرکات جدی دوباره ای برای آموزشهایی از نوع دفاع شخصی در مقابل افراد مسلح، بازآموزی آموزشهای نظامی با استفاده از سمیلاتور، تمرینهای بدنسازی و آموزشهای رزمی را در دستور کار خود قرار داده اند. در این میان استفاده از سمیلاتور برای آموزشهای نظامی در نوع خود حائز اهمیت است. اهمیت کاربردی سیمیلاتورها برای آموزشهای نظامی در نوع خود گویای چشم اندازها و گمانه زنی هایی است که دو اهتمام را از سوی مجاهدین مورد تاکید قرار می دهد.
1- حفظ و تقویت روحیه نظامی گری برای جلوگیری از پاسیو شدن نیروها و دادن امیدهای واهی برای جلوگیری از ریزش بیشتر در درون.
2- حفظ آمادگی روحی و نظامی برای شرایط غیر قابل پیش بینی جهت ورود به مرحله تازه ای از تحرکات نظامی.
اهمیت این رویکرد وقتی مضاعف می شود که این اقدامات درست در شرایط کنترل نیروهای ائتلاف بر قرارگاه اشرف صورت می گیرد. این رویکرد از سوی دیگر این فرض را تقویت می کند که امکان دارد مجاهدین خلق با توجه با رویه مخفی کاری و قابلیت استتار و آداپتاسیون کماکان در قرارگاه اشرف اقدام به اختفای اسلحه در سوله های متعدد آن کرده باشند. فرض دیگر این است که این رویکرد در نهایت می تواند منجر به زیاده طلبی و افزودن بر مطالبات خود و مشخصا درخواست اداوات نظامی از نیروهای ائتلاف گردد. صرفنظر از همه این فرضیات نفس این رویکرد و میل به احیای روح نظامی گری در افراد مستقر در قرارگاه اشرف در کنار تقویت بنیه های نظری آن حامل چالش های جدی است. اگر بنابه ادعای سازمان افراد مستقر در قرارگاه به اتکای بند چهار کنوانسیون ژنو صرفا پناهندگان سیاسی هستند در این صورت اقدامات فوق چگونه قابل توجیه است. در چنین شرایطی فرض این احتمال که نیروهای ائتلاف از آنچه در درون اشرف می گذرد غافل باشند شرط معقولی است.
بر این اساس به نظر می رسد صرف نظارت توسط نیروهای ائتلاف قادر به کنترل مجاهدین نخواهد بود. اگر بر تروریست بودن مجاهدین اجماع داریم، کنترل همه جانبه درون قرارگاه اشرف برای جلوگیری از هر گونه اقدام مقدماتی برای انجام عملیات تروریستی از جمله آموزشهای نظامی و تئوریک و انقیاد کشیدن افراد منفعل الزاما باید مورد اهتمام و توجه قرار بگیرد. در بیانیه وزارت امورخارجه امریکا بر این مهم تاکید داشت که مجاهدین در هر موضع و ادعایی غیر قابل اعتماد و غیر قابل پیش بینی هستند. این دیدگاه حدقل برای امریکا این الزام را به همراه دارد که نسبت به قرارگاه اشرف و صرف نظارت بیرونی بر آن چندان خوش بین نباشد. تجربه و عملکرد گذشته سازمان این ادعا را ثابت کرده است که آنها عملا غیر قابل اعتماد هستند. نکته قابل تعمق در این راستا تشدید این اقدامات در شرایطی است که به نظر می رسد درگیریهای فرقه ای و مذهبی در داخل عراق از شتاب بیشتری برخوردار شده است.
در شرایطی که دولت نوری المالکی بر مهار و کنترل ناآرامی ها و خلع سلاح گروههای مسلح تاکید دارد، این رویکرد از سوی یک گروه تروریستی که در پوش کنوانسیون های بین المللی خود را به عنوان پناهنده سیاسی بر مصالح مردم عراق تحمیل کرده جای تعمق دارد. چنانچه بارها اشاره شده مجاهدین با تشدید ناآرامی ها در عراق بیشترین انتفاع ممکن را می برند. در چنین شرایطی رویکرد اخیر مجاهدین به آماده سازی نظامی نیروهایش در عراق این فرض را نیز تقویت می کند که مجاهدین نمی خواهند در قبال وقایع پیش بینی ناشده از جمله تشدید ناآرامی های داخلی در موضع انفعال بمانند. چنانچه تا کنون نیز بنابه اظهارات مقامات رسمی عراق از جمله نخست وزیر این کشور مجاهدین در مسائل داخلی عراق بر خلاف ادعاهایشان چندان هم منفعل نبوده اند. با این احتساب به نظر می رسد تلاش موازی نیروهای ائتلاف با دولت عراق بر مهار و کنترل هر چه بیشتر مجاهدین در قرارگاه اشرف از اولویت استراتژیک برای برگرداندن آرامش و امنیت در عراق برخوردار باشد