رسوایی پیروزی ِ بزرگ ِ! ادعایی مجاهدین
ایراندیدبان
یک هفته پس از خوابیدن گرد و خاکهایی که بقایای رجوی بر سر مسافرت مریم رجوی به بلژیک و نروژ برپا نمودند، نگاهی به آثار و نتایج این سفرها، از جهت ارزیابی موقعیت دار و دستهی رجوی در اروپا ضروری و لازم است.
ابتدا باید این نکته بیان شود که مدتهای مدیدی است که باند رجوی نیاز شدید به برپا نمودن سر و صدای بیهوده دارد. بهراه انداختن این سر و صدا از دو جهت برای آنان اهمیت دارد:
1- نیاز به مطرح شدن دارند و اساساً تلاش دارند با اینگونه حرکات نمایشی، زنده بودن خود را شعار دهند و سرپوشی بر انزوای مهلک و ایزوله بودنشان بگذارند تا وضعیت نیروها از این که هست بدتر نشود و لااقل احساس کنند که سازمان موجودیتی هم در دنیای واقعی دارد.
2- سر و صدای بیش از اندازهی باند رجوی (بهخصوص در سه سال گذشته) بیشتر بهدلیل آن است که میخواهند توجه افکار عمومی را به وضعیت وخیم خود جلب کنند و مانند کسی که از ترس تاریکی چراغها را روشن میکند، گمان دارند که روشن کردن چراغها درد ترس از مرگ را دوا خواهد کرد.
اما از این گذشته و دربارهی مسافرتهای مریم رجوی به نروژ و بلژیک که فرقهی مجاهدین آن را نیز مانند تمام دیگر حرکتهای این گروه، سعی داشت یک پیروزی بزرگ جلوه دهد، باید گفت عملاً تبدیل به حرکتی علیه موجودیت این گروه گردید.
بقایای رجوی بسیار ناشیانه و البته از سر ناچاری، به قصد کلاهبرداری، تلاش مذبوحانهای را آغاز کردند تا سفر به دو کشور مزبور اروپایی را یک سفر دیپلماتیک نشان دهند که ظاهراً بهدعوت پارلمانهای این کشورها صورت گرفته است، اما موضعگیریهای متعدد نمایندگان پارلمانهای این دو کشور که متعاقب سفر مریم رجوی صورت گرفت، نشان داد که اولاً اجماعی دربارهی دعوت از مسؤول فرقهی تروریستی مجاهدین وجود نداشته است و دوماً اینکه مخالفین این گروه بسیار بیشتر از چند نفری هستند که از مریم رجوی استقبال کردند.
از طرفی، این مسافرت فرصتی پیش آورد تا بار دیگر بر ماهیت تروریستی این گروه تأکید گردد و سخنگویان دولت این کشورها، صراحتاً مواضع اروپا در قبال این گروه مبنی بر عدم حمایت و تروریست شناختن آنها را تکرار کنند.
از این منظر این مسافرت نه تنها برای باند رجوی دستآوردی نداشت، بلکه چندین گام اساسی آنها را به عقب راند.
اگر چه بقایای اغفالگر رجوی میکوشند تا نیروهای تحت سانسور این گروه در اردوگاه اشرف را مجاب سازند که ظاهراً این مسافرتها میتواند مقدمهای برای بیرون آوردن آنها از لیست گروههای تروریستی باشد، اما سکوت مطلقی که اکنون بر حامیان این گروه سایه افکنده است، نشان از عدم موفقیت آنان حتی برای برداشتن یک گام به جلو دارد، بنابراین کشتی به گل نشستهی این فرقه، در باتلاقی عمیقتر فرو خواهد رفت.
بهطور کلی میتوان گفت تا هنگامی که حاضر نشوند مواضعی را که مجاهدین با شرمندگی تمام مبنی بر دست زدن به اعمال تروریستی و همکاری با صدام در زیر لب زمزمه میکنند، علناً اعلام کنند و مسببین آن همه خیانت و جنایت را به کرسی محاکمه نشانند، قادر نخواهند بود تغییری در وضعیت درهم ریختهی خود ایجاد نمایند. از این رو باید گفت که هر کدام از این اقدامات فرمالیستی، میتواند به نحو مؤثری به افشای ماهیت این گروه کمک کند.