آقای ریچارد آرمی! از فرقه تروریستی مجاهدین چه انتظاری دارید؟
آقای محترم همانطور که مطلعید سیاست خارجی مجاهدین همیشه براساس سیاست جرقه و جنگ و ایجاد بحران و تشنج استوار بوده است.
تفکر و ایدئولوژی آنان در داخل کشور نیز از اوایل انقلاب به بعد، برمبنای ایجاد تضاد بین لیبرالها و فناتیکهای مذهبی و حیات در بین شکاف ایجاد شده، بوده است سیاست شکاف زی
بطور مثال میتوان طرح تشدید شکاف مابین آقای بنی صدر رئیس جمهور مستعفی، که بعنوان لیبرال خوانده میشد و فناتیکهای پیرو راه آقای خمینی را نام برد.پس از آن نیز با تشدید جنگ بین ایران و عراق ، آقای صدام به مجاهدین نیاز وافری پیدانمود و امکانات بسیاری را در اختیار آنان قرار داد.در واقع جنگ موهبتی بود تا سازمان در عراق تجدید سازمان نموده و بتدریج از سازمانی فراگیر، به فرقه ای وابسته به جنگ و بحران تبدیل گردد.
آقای ریچارد آرمی
حمایت شما از سازمان در راستای اهداف امپریالیستی و تجاوزکارانه که نمونه های آن در افغانستان و عراق بوضوح قابل مشاهد است،قابل درک است. در ضمن ضدیتتنان هم با رژیم جمهوری اسلامی بسیار طبیعی! می باشد ولی آنچه که همچنان در پرده ابهام می ماند ، برآورد و انتظارات شما از مجاهدین به عنوان فرقه ای که از هیچگونه پایگاه مردمی در ایران برخوردار نبوده و یا آنقدر محدود و ناچیز است که در معادلات سیاسی نقشی نمیتواند داشته باشد، می باشد.
آیا مجاهدین که همیشه برای خاموش! کردن شعله جنگ از مواد آتش زا استفاده کرده اند ، برای شما قابل اعتماد هستند؟
آقای محترم
برای درک بیشتر مطالبم از شما تقاضا می نمایم که به اطلاعات داده شده در نامه آقای مسعود خدابنده مراجعه بفرمائید.
امیدوارم که مانند بسیاری دیگر از سیاستمداران ایرانی ، اروپائی و آمریکائی هرچه زودتر خود را از سوء استفاده مجاهدین برهانید.
مسعود جابانی ،
هلند،
هفتم دسامبر 2006