فرقه مجاهدین (فرقه رجوی) پس از گذار از مراحل سی خرداد 60 تا مرحله رفتن به فرانسه و سپس مرحله حضور در عراق و کنار ارتش صدام و هم اکنون استخدام در دستگاه التقاطی صهیونیسم – ارتجاع عربی وامریکا با 1500 عضو درحاشیه ی تیرانای آلبانی به سر می برد و وارد فاز جدیدی از سپری نمودن اسارت و تبعید شده است.
طیف هایی که دراین فرقه وجود دارد از نظر ما جداشدگان از فرقه مذبور بشرح زیر هستند . البته این تقسیم بندی طیف ها بطور واقعی بنا به سیاقی که در تشکیلات مجاهدین بوده مورد بحث کنونی ما هست .
الف : طیف تواب و سندگیری شده از ایران و سپس رجوی .
ب : طیف اردوگاهی ( اسیران معامله شده) جنگ ایران وعراق .
ج : طیف سوم طراحان ترور و شرکت کنندگان مستقیم در انجام ترور.
با توجه به تجارب وعملکردها در مناسبات رجوی طی سالیان زیاد درعراق مطالبی که در خصوص هرطیف در زیر باز می شود واقعیتی بوده که درعمل همه آنرا مشاهده و لمس کرده ایم .
الف : طیف تواب . اعضا وهواداران دهه 60 درمقاطعی حین فعالیت دستگیر توسط دادگاه محاکمه و محکوم شدند ودرادامه پس ازگذراندن دوران محکومیت آزاد وسپس آنها اغلب به عراق رفته وبه تشکیلات مجاهدین وصل شدند .
رجوی برای بستن دهان این افراد که طلبکار نشوند و زندانی بودن خود را به رخ رجوی نکشند گفت هرکس توسط رژیم آزاد شده خائن است وتوبه کرده ومجاهد آن کسی است که اعدام شده . هرکس اعدام نشده یعنی اینکه میزان دشمنی اش با رژیم را پذیرفته که معادل همان محکومیتش بوده . درصورتیکه مجاهدین کسانی هستند که اگر رژیم به وی عفو هم بدهد خود کاری می کرد که رژیم او را اعدام می کرد تا ثابت گردد که او رژیم را قبول نداشته .
ودرادامه همه را مجبورکرد که اعتراف کنند که تواب هستند وبا رژیم به مصالحه رسیده وآزاد شده وخائن هستند و برای ماموریت به داخل مجاهدین فرستاده شده اند . درنتیجه ازاین افراد سندگیری واعتراف نامه های وحشتناک اخذ گردید . اکنون این طیف اسیر همان اعتراف گیری وسندسازی شده هستند وطیف همیشه محکوم و سرخورده شناخته می شوند .
ب : طیف اردوگاهی . طیف سوخته وسیاه وبدشانس درتشکیلات رجوی! عده ای هستند که دردوران جنگ دهه 60 اسیر صدام شدند وبعد از آتش بس طی یک معامله رجوی آنها را به عنوان برده خرید واز آنها درکارهای رده چندم وسیاه بهره کشی می نمود .
این اسیران نگون بخت هرکدام قریب به 8 سال درچنگ صدام بدترین شکنجه ها را تحمل کرده بودند وکمی مانده بود تا تبادل شده و به آزادی برسند که رجوی ضد انسان آنها را به چاه باطل خود انداخت .
این طیف درفرقه رجوی معمولا درکارهای جاروکشی خیابان – نظافت اماکن – فاضلاب وتخلیه سبتیک وخدمت به رده ها و طیف های بالاتر مجاهدین مشغول بوده وهست وهر وقت هم این طیف حرف حقی را زدند وتقاضای منطقی از فرقه داشتند با مارک وانگ اردوگاهی سرکوب شدند . ورجوی به همه ی این اسیران طیف اردوگاهی تفهیم کرده که آنها به محض جدایی از فرقه وبرگشت به کشورشان توسط رژیم به جرم خیانت اعدام خواهند شد .
درحقیقت این طیف متناقض ترین انسان های روی زمین هستند که رجوی آنها را فراتر از برده بکار گرفته واز آنها سوء استفاده کرده و می کند .
ج : طیف سوم . طراحان ترور وشرکت کنندگان مستقیم درانجام ترور.
رجوی این طیف را مرغان انقلاب کرده درهفت وادی و بال و پر سوختگان عازم به سوی سیمرغ درکوه قاف و مرغان واقعی منطق الطیرعطار نیشابوری معرفی کرده و آنها را در تمامی تصمیم گیری های نظامی و ترور اختیار تام داده . استراتژی سازی را از آن رهبری وبه عمل کشیدن تاکتیک ها واستراتژی را به عهده این طیف گذاشته است .
این طیف همان زندان بانان بقیه نگون بخت های فرقه ای بوده وهستند . این طیف تمامی ترورها – جنایات وخونریزی ها را به عهده گرفته ودرعمل انجام داده اند.
رجوی بلایی سراین طیف آورده که تمامی پل های پشت سرآنها را خراب وهرکدام هم اگر در نقطه ای پس کشیدند وعقب نشینی نمایند بدون شک سربه نیست ونابود می شوند .
نتیجه : این معجونی است که 4 دهه رجوی را سرپا نگه داشته وشاید بیرون از این فرقه استنباط دیگری داشته و ایدئولوژی قوی پشت آن بدانند اما فی الواقع اگرازهرعضو جداشده از رجوی سئوال شود خواهند گفت به همین سادگی همه اسیر قوانین رجوی ساخته فرقه هستند واغلب تنها چشم انداز آینده خود را مرگ وخلاصی شدن می بینند .