قاسم سلیمانی یکی از فرماندهان ارشد جمهوری اسلامی که در انهدام کامل گروه های تروریستی منطقه ازجمله داعش وحشی، نقش کلیدی و محوری برعهده داشت؛ بدستور ترامپ قربانی تروریسم دولتی آمریکا شد.
این فرمانده که به هیچ حزب و گروه خاص سیاسی وابستگی نداشت؛ پس از به خاک افتادنش ثابت کرد که متعلق به قشرهای ضعیف، محروم و رنج کشیده جامعه بوده و این حقیقت را می توان در اشکهای مردم کوچه و بازار که هیچگونه گرایشات سیاسی ندارند حس کرد.
سر کرده تروریست های اجاره ای “مسعود رجوی” که قبل ازلشکر کشی نیروهای امریکایی به عراق، فرار را برقرارترجیح داده و به لانه موش خزیده بود ، اثبات کرد که ازمحوریت و فرماندهی سردارسلیمانی درراستای مبارزه با تروریسم منطقه وحشت داشته و طی سناریو از قبل تعیین شده خبر مرگش را توسط یکی از مهره های اطلاعاتی سابق عربستان صرفا برای حفظ جانش برنامه ریزی کرده بود تا مبادا در تور این فرمانده گرفتار شود.
پس از سالها موش همیشه بیدار پس از اطلاع کامل از فقدان سردار، سراز لانه بیرون کشیده و اباطیلی سرهم کرده و تلاش دارد خودی نشان بدهد. البته قصد پرداختن به لاطائلات این عنصر پلید را نداشته و در جمله مختصر فقط به سر تیتر مقاله اخیر یکی از دوستان که در سایت درج شده بود بسنده می کنیم؛ “وقتی کفتارها شادی می کنند بدان که شیری بر زمین افتاده ” با درود به نامدارانی که خود را وقف آرامش دیگران کردند.