ننگ و نفرت بر مسعود و مریم رجوی
در اولین ساعات روز دوشنبه 7 بهمن 98، خانم زهرا کزازی، مادر مصطفی (میلاد) بهشتی اسیر در فرقه رجوی در آلبانی، چشم از جهان فروبست. خانم کزازی به جمع مادران چشم انتظاری پیوست که حسرت حتی یک تماس از جانب فرزندشان بر دلشان باقی ماند. رجوی ملعون بابت تمام ناکامی ها و شکست هایش از خانواده های دردمند و رنج کشیده ی اعضا انتقام می گیرد و آنان را، با ممنوع کردن ارتباط فرزندان گرفتارشان، زجر می دهد.
موجودی چون رجوی چقدر باید پست و پلید باشد که حتی از ارتباط عضو فرقه با مادر خود، که در بستر بیماری واپسین روزهای عمرش را سپری می کند، وحشت داشته باشد. آیا این موجود دلش به حال خلق می سوزد؟ رجوی ملعون، که جز همکاری با دشمنان ایران و ایرانی و مزدوری و جنایت و خیانت سابقه دیگری در کارنامه به اصطلاح مبارزاتی اش از زندان شاه تا امروز ندارد، همچون تمامی رهبران فرقه ای از خانواده همچون جن از بسم الله می ترسد.
رجوی مزدور که فریاد مبارزه ضد امپریالیستی اش گوش فلک را کر کرده بود اکنون به عمله دست چندم امپریالیسم مبدل گشته است. رجوی که داعیه ی حمایت از خلق و مردم را داشت حتی به اندازه رفع نگرانی یک مادر از وضعیت فرزند هم حاضر نیست قدم بردارد. او همچون تمام رهبران فرقه ای به غیر از رسیدن به قدرت به چیز دیگری فکر نمی کند و در راه رسیدن به هدف، استفاده از هر وسیله ای از جمله همه گونه خیانت و جنایت را مجاز می داند.
مادر بهشتی ها بعد از قربانی شدن پسر بزرگش مرتضی بهشتی، خواسته ای جز یک تماس از جانب پسر دومش مصطفی نداشت که رجوی آن را هم از وی دریغ نمود. تقاص مادرانی که ده ها سال است از ارتباط با عزیزان خود محروم هستند را چه زمانی و کجا رجوی پس خواهد داد؟ اگر چه رجوی اکنون با حیات خفیف و خائنانه ای که بدتر از مرگ است شب و روز دارد تقاص پس می دهد.
عاطفه نادعلیان